شهردزفول
شهر دزفول مرکز شهرستان دزفول است و فاصله این شهر از اندیمشک 10 کیلومتر و تا شوش 26 کیلومتر است. «دزپل» یا «دژپل» را در اصطلاح محلی دزفیل و دژپیل گویند و معرب آن دسفول است و به همین علت نام محلی این شهر به گویش دزفولی (شبیه به فارسی دری و لری بختیاری) «دسفیل» میباشد. دزفول در زمان ساسانیان همزمان با ساختن پل در کنار آن بر روی دز (به منظور برقراری ارتباط بین پایتخت جدید یعنی جندیشاپور و شوشتر) بنا شده است. دز به معنی قلعه میباشد و احتمالاً نام دزفول یا دزپل از نام همان پل مشتق شده است. شهر دزفول بر روی تپهای به ارتفاع 210 متر از رودخانه بنا شده و سردابهای عمیق دارد. مردم ساکن جندیشاپور پس از ویرانی این شهر توسط الوار به کناره رود دز مهاجرت و بنای شهر دزفول کنونی را پایهریزی کردند. دزفول از هجوم مغول محفوظ ماند. مهمترین اثر تاریخی دزفول ، پل قدیم است که شاپور دوم ساسانی به کمک اسیران رومی آن را بر روی رود دز بنا کرد و به همین دلیل به پل رومی نیز مشهور است. همچنین قلعهای نیز برای حفاظت از آن عمارت احداث کرد که اکنون در محل قدیمی آن محلهای به نام قلعه وجود دارد. امامزاده سبز قبا، ایوان کرخه و شهر باستانی جندیشاپور در 10 کیلومتری دزفول نیز از جمله اماکن تاریخی دزفول است. با آغاز جنگ، دزفول یکی از شهرهایی بود که به شدت مورد حمله قرار گرفت، و در نخستین روز جنگ پایگاه چهارم شکاری دزفول موسوم به پایگاه وحدتی بمباران شد. در طول جنگ دشمن با بمب و موشکهای 9 متری «فراک» و «اسگاد ـ بی» بارها به شهر دزفول حمله کرد به طوری که شهر دزفول به «بلد الصواریخ» یعنی شهر موشکها مشهور شد.
شهری که تا آن زمان زخم 174 موشک و 1064 گلوله توپ دشمن را به جان خریده بود و همچنان برپا و استوار بود. در سالهای دفاع مقدس نماز جمعه با شکوه دزفول به امامت سیدمجدالدین قاضی دزفولی و حضور رزمندگان و پذیرایی مردم مقاوم آن دیار بعد از نماز جمعه در ایستگاههای صلواتی، فراموش نشدنی است. با تشکیل ستادهای بسیج مردمی با محوریت مساجد این شهر به خصوص مسجد نجفیه، داوطلبان ضمن آموزش نظامی، به کمکرسانی به آسیبدیدگان و بازسازی منازل مسکونی نیز میپرداختند.
بخشی از ابتدای جاده دزفول ـ دهلران که از سهراهی دهلران در جنوب اندیمشک آغاز میشود و تا شهر دهلران در استان ایلام ادامه دارد، دارای عرض زیاد و آسفالت مخصوصی است و از آن به عنوان یک باند فرود اضطراری استفاده میشود. ارتش عراق برای هجوم به شهرستان دزفول از این جاده استفاده بسیاری کرد و با اتکا بر آن فاصله 80 کیلومتری مرز تا پل نادری را در چهار روز طی کرد.
دزفول که در طول دفاع مقدس میزبان همیشگی خیل عظیم رزمندگان بود در عملیات فتحالمبین به عنوان عقبه تدارکاتی مورد استفاده زیادی قرار گرفت. رادیو جبهه نیز برای روحیه بخشی به رزمندگان توسط جوانان دزفول راه اندازی و به اجرای برنامه پرداخت. اکنون از شهر دزفول به پاس مقاومت و تقدیم بیش از 2600 شهید، به عنوان شهری نمونه یاد میشود.[۱]
محتویات
معرفی
دزفول در بخشهای جلگه ای استان خوزستان و با گستردگی نزدیک به ۴۷۶۲ کیلومتر مربع -که با برشمردن بخشهای روستایی آن دارای گستردگی برابر ۷۸۴۴ کیلومتر مربع میباشد- جای دارد.
دزفول نام شهری است در نیمروز(جنوب) باختری ایران و مرکز شهرستان دزفول که در کنار رودخانه دز گسترده شده است. این شهر در دامنه های زاگرس میانی جای دارد و پیشینه تاریخی آن به زمان ساسانیان باز میگردد. ولی پیش از ساسانیان هم آباد بوده و بخشی از سرزمینهای امپراتوریهای ایلام و هخامنشیان به شمار میرفته است.
این شهر در ۷۲۱ کیلومتری تهران و ۱۵۵ کیلومتری اهواز جای دارد. شهرستان دزفول دارای زمستان و پاییزی مدیترانهای بوده و زیست بوم سرسبز آن از پایان زمستان تا آغازههای بهار بسیار دلپذیر است. این شهرستان با زیست بوم زیبای جلگهای-کوهپایهای و کوهستانی خود در سراسر سال و به ویژه در روزهای نوروز پذیرای شمار بسیاری از گردشگران میباشد. </ref>[۲]
دزفول شهری است میان دشتی وسیع که تا 25 کیلومتری شمالش ارتفاعی نیست. شهر، دو ناحیهی کوهستانی و جلگه ای دارد و آب و هوایش صحرایی و نسبتاً خشک است. مردمش شیعهاند و فارسی را با گویش محلی حرف میزنند.
مردم دزفول، هم موشکهای نه متری فراگ را تجربه کردند، هم آتش توپخانه های دوربرد را هم بمباران هوایی را. اما بافت اجتماعی و فرهنگ مذهبی مردم چنان انسجام و وحدتی بین آنها ایجاد کرده بود که جز عده ای کم همه در شهر ماندند.[۳]
تاریخچه
دو هزار سال پیش به دستور شاپور اول ساسانی روی دز پلی ساختند تا شهرهای جندیشاپور و شوش را به هم برسانند. کنار پل هم دژی محکم ساختند تا در آن نگهبانان از پل محافظت کنند؛ دژی که معروف شد به دژپل و بعدها دزپیل، دسفول و در نهایت دزفول. بر پایه نوشته ایرج افشار (شهرهای ایران) دزفول شهری است که پیشینه آن به چندین هزار سال میرسد. از کهنترین شهرهای استان خوزستان به شمار میرود و از دید تاریخ و فرهنگ ویژگیهای برجسته ای دارد. </ref>[۲]
دزفول و جنگ هشت ساله از نگاه آمار
شمار شهدا: ۲۶۰۰ تن
شمار مفقودین: ۱۰۰ تن
شمار موشکها: ۱۷۴ فروند
شمار بمب و راکت و توپ: ۱۰۶۴ گلوله
شهدای موشکی: ۷۱۱ تن
شهدای جبهه: ۱۸۸۹ تن
شهدای زیر پانزده سال: ۳۲۱ تن
شمار بانوان شهید شده: ۴۱۴ تن
شهدای روحانی: ۲۶ تن
شهدای انقلاب: ۲۸ تن
گلزارهای شهدای دزفول: ۲۸ گلزار[۴]
ویژگیهای جغرافیایی و آب و هوا
ارتفاع(بلندا) آن از روی دریا 140 متر میباشد. دزفول مانند بیشتر شهرهای خوزستان دارای آب و هوای گرم و شرجی میباشد و تابستانی گرم و زمستانی مدیترانه ای دارد. میانگین بارش سالانه باران 250 میلی متر و میانگین دما 3 درجه سانتیگراد در زمستان و 49 درجه سانتیگراد در تابستان میباشد .
ترابری
دزفول دارای یک فرودگاه است که کاربرد آن پیشتر ویژه نیرو های نظامی بوده است؛ اما امروزه یک بخش آن همگانی گردیده و دارای پروازهای روزانه به بسیاری از شهر های ایران میباشد.
راه های زمینی دزفول:
راه آسفالته دزفول-شوشتر به طول(درازا) 67 کیلومتر
راه آسفالته دزفول-لالی به طول(درازا) 85 کیلومتر
راه دزفول-شوش به طول(درازا) 25 کیلومتر
راه آسفالته دزفول به شهیون به طول(درازا) 55 کیلومتر
بزرگراه دزفول-اندیمشک به طول(درازا) 5 کیلومتر
روایتگری و متن ادبی
پس از برخورد اولین موشک به دزفول نگهبانی در محلهها و خیابانها شروع شد. مردم به روشنایی در شب حساس شده و برق شهر از غروب قطع میشد. از آن به بعد بارها دزفول از طریق موشک یا گلوله های توپ مورد اصابت قرار گرفت؛ اینقدر که این شهر به شهر «هزار موشک» مشهور شد.
حضرت امام خمینی(ره)، ۵ اردیبهشت ماه سال ۶۲ طی پیامی به مردم دزفول فرمودند: "ملت ایران و دزفول عزیز و مقاوم در برابر آنها ایستاده است و امروز هم که مصیبت را وارد کردهاند باز فریاد جنگ جنگ تا پیروزی از جوانان دزفولی بلند است."
اما در یک آمار تقریباً دقیق، دزفول مورد اصابت ۲۰۰ موشک و چند هزار گلوله توپ قرار گرفت که اگر دزفول را در شعاعی صد کیلومتری در نظر بگیریم دزفول میبایست با این همه موشک و توپ و بمباران هوایی با خاک یکسان میشد.
اما چرا این اتفاق نیفتاد دلیل اصلیاش بازسازی سریع ویرانهها بود. با تصمیم مسئولین شهر، هر جا که مورد حمله قرار میگرفت سریع بازسازی میشد.
امید به زندگی زیر آتش دشمن
در اوج موشک باران و بمباران هوایی در دزفول سینما ساخته و راه اندازی شد. استقبال مردم به حدی بود که در یک ماه حدود ۲۵۰۰ بلیت فروخته شد؛ آن هم در سینمایی با گنجایش ۳۰۰-۴۰۰ صندلی.
حرکت بعدی، بازسازی رنگ آمیزی و مرمت وسایل ورزشگاه شهر بود. درست هنگام موشک باران، مسابقات فوتبال، کشتی و والیبال برگزار میشد و مردم استقبال خوبی از آن میکردند.عجیب آن که در هنگام افتتاح پارک تازه تأسیس بعثت، مردم نیامدند و انگار که خدا چنین میخواست. چون درست در لحظه افتتاح پارک بعثت موشک باران شد. دزفول و از جمله مردم دزفول به جنگ عادت کرده بودند. عروسیها و جشنها برگزار میشد و مثل سابق مردم به شب نشینی میرفتند.بازار و مغازهها تعطیل نبود. جو فرهنگی و مذهبی دزفول باعث شد بسیاری از فرماندهان که در اطراف دزفول زندگی میکردند به آن جا بیایند. شهیدان حاج همت، رضا دستواره، علیرضا نوری، چند تن از فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)، مهدی و حمید باکری، حسین خرازی و چند فرمانده تیپ و لشکر دیگر از جمله این فرماندهان بودند .
وقایع خاص
امام خمینی به پاس پایداری مردم این شهر گفته است:
"شما دزفولیها امتحان دادید و از این امتحان خوب بیرون آمدید. شما دین خود را به اسلام ادا کردید."[۵]
اولین موشک در ۱۹ مهر ماه ۱۳۵۹ ساعت ۲۲:10 دقیقه به دزفول اصابت کرد. در آن شب عده ای از بسیجیان دزفول در حیاط مسجد استراحت میکردند. اکثر مردم دزفول نمیدانستند موشک یعنی چه؛ آنها بمباران هوایی و توپهای دور برد دشمن را تجربه کرده بودند اما نمیدانستند انفجار موشک چگونه است.
مردم توانستند موشکها را از هم تشخیص بدهند، آن هم از روی صدا. موشک 3 متری یک نوع صدا داشت، موشک 6 یا 12 متری صدای دیگری داشت. یکی از موشکهای 12 متری در نزدیکی یک نانوایی اصابت کرد. دهها مرد و زن که در صف نانوایی بودند، تکه تکه شدند. موشک به وسط خیابان خورده و حفره عمیقی ایجاد کرده بود. لوله های آب ترکیده، آب فواره میزد. پیکره های تکه تکه شده در اطراف خیابان و نانوایی پراکنده شده بود. مردمی که سراسیمه برای کمک میآمدند، بعضاً در حفره های آب میافتادند.
ترکشهای موشک، دیوار های زیادی را ویران کرده بود. در این میان، یک زن جیغ میکشید و از مردم کمک میخواست تا نوزاد شیرخوارهاش را از زیر آوار خانه بیرون بکشند. زن حالت عادی نداشت و با دست خالی آوار را میکاوید. ناخنهایش شکسته و انگشتانش خونی شده بود. او توجهی به دستان خونیاش نداشت. چند نفر به کمکش آمدند. سرانجام چند جوان یک پتوی مچاله شده را از زیر آوار بیرون کشیدند. در کمال ناباوری، نوزاد شیرخواره در میان پتو سالم بود و گریه میکرد. زن نوزادش را در آغوش گرفت. یکی از زنها چادرش را روی او انداخت. زن با دست خونی سینهاش را بیرون آورد و در دهان نوزاد گذاشت. نوزاد شروع به خوردن شیر کرد و آرام گرفت. مردمی که آن جا بودند، از دیدن این صحنه بی صدا گریه میکردند.
محمد علی رجایی، رئیس جمهور، در اوایل خدمت کوتاهش به دزفول آمد. قبل از آمدن او استاندار خوزستان به فرماندار دزفول تلفن کرد و خبر آمدن رجایی و هیأت همراهش را داد. او گفت که چند ماشین به پایگاه وحدتی بروند تا رئیس جمهور و هیأت را همراهی کنند. وقتی فرماندار دزفول با چند ماشین به استقبال رجایی رفت، رجایی ناراحت شده و گفت: چه خبر است این همه ماشین آوردهاید؟ ببینم شما اتوبوس یا مینی بوس ندارید که با آن برویم؟ فرماندار گفت: فقط یک اتوبوس داریم که آن هم وضعیت ناجوری دارد. رجایی گفت: همان اتوبوس را بیاورید. اتوبوس را آوردند و هیأت همراهش سوار اتوبوس شدند. رجایی روی پارکابی اتوبوس ایستاد و برای مردم که به استقبال او آمده بودند دست تکان داد.
آنها به شرکت کشت و صنعت کارون که در جاده دزفول-شوشتر است رفته و از آنجا دیدار کردند. شهید رجایی ناهار را در کنار کارگران آنجا صرف کردند و بعد به دیدار مناطق بمباران شده رفت. این سفر در روحیه مردم دزفول تأثیر مثبت گذاشت. حوادث عجیبی در شهر اتفاق میافتاد. پیرمردی کارش کندن قبر بود. او هیچ وقت دزفول را ترک نکرد. سرانجام با دست خودش زن و بچه و عروس و دامادش را که بر اثر اصابت موشک به شهادت رسیده بودند دفن کرد.
در آن روزها فشار روحی و روانی فراوانی بر مردم دزفول وارد میشد. همین، مسئولین شهر و به خصوص فرماندار را به فکر انداخت. از آن به بعد روند بازسازی سریعتر شد. آنها معتقد بودند که بازسازی به مردم روحیه میدهد و لااقل مردم در خرابهها و ویرانهها نمیخوابند و در منازل در حال بازسازیشان میخوابند، حتی اگر این خانهها چند بار آسیب ببیند و دوباره بازسازی شود.[۶]
موقعیتها
آسیابهای دزفول، مسجد جامع، آرامگاه امام زاده سبزه قبا(ع)، بازار کهنه شهر، آرامگاه "یعقوب لیثصفاری"، تپههای چغامیش، مسجد لب خندق، مجموعه تاریخی شاه رکنالدین، آرامگاه محمد بن جعفر طیار، آرامگاه امامزاده رودبند و خانه تیز نو(اداره میراث فرهنگی دزفول) از بخشهای دیدنی و تاریخی این شهرستان به شمار میآیند. </ref>[۲]
عملیاتهای مرتبط با شهر دزفول
</ref>[۲] دزفول که در طول دفاع مقدس میزبان همیشگی خیل عظیم رزمندگان بود در عملیات فتحالمبین به عنوان عقبه تدارکاتی مورد استفاده زیادی قرار گرفت.
خاطرات مرتبط با شهر دزفول
صدای جیغ و فریاد
شبی که از جبهه باز گشته بودم و در خانه محقر پدریام در محله مسجد جامع در ابتدای کوچه ای که به بازار قدیمی دزفول ارتباط داشت، بر روی پشت بام خوابیده بودم. در اواسط شب احساس کردم حدود نیم متر از بستر خواب کنده شده و محکم بر زمین افتادم. تنها چیزی که به هنگام این رخداد عظیم در عالم خواب به ذهنم آمد این بود که قیامت برپا شده. لذا در همان حالت خواب و بیداری این سؤال به ذهنم خطور کرد که مگر قرار نبود قیامت پس از ظهور حضرت قائم (عج) برپا شود چرا حالا؟! از جا که بلند شدم دریافتم یک موشک دوازده متری در کوچه آن طرف خیابان ما در چند ده متری مسجد تاریخی جامع شهر، و در میان خانه های قدیمی فرود آمده است. بلافاصله با برادرانم از خانه بیرون زدیم تا در دل شب با دستهایی خالی، همسایههای زنده و شهیدان مدفون در زیر آوارهای خاک را بیرون بکشیم.
خوب به یاد دارم بر بالای تل بلندی از خاک ایستاده بودم. حسی غریب به من گفت در میان آن همه سر در گمی و فریاد از کسانی که با دستهای خالی خاکها را به یک سو میزدند تا جنازه در بیاورند بخواهم به کمکم بیایند تا آن جا را بکاویم و خاکها را به کناری بزنیم. آمدند. دقایقی نگذشت که صدای جیغ و فریاد زنی جوان به گوش ما رسید که تقاضای کمک میکرد. بر شدت سرعت کار افزودیم. پس از دقایقی او را در حالی که فرزند خردسالش را محکم در آغوش کشیده بود، از زیر آوار بیرون کشیدیم و فوراً به آمبولانس منتقل و به بیمارستان برده شد.[۷]
خاطره فرج الله سلحشور از بمباران دزفول در زمان جنگ
ما در دوران جنگ بیشتر فیلمهایی در رابطه با دفاع مقدس میساختیم و برای تهیه گزارش و فیلم به جبهه های حق بر علیه باطل میرفتیم. یادم میآید فیلم «گورکن» به کارگردانی محمدرضا هنرمند را میساختیم که همان زمان هم دزفول مورد حمله شدید موشکی قرار گرفت که در اثر همین امر، بخشی از آن جا ویران شد. یادم میآید در همان فیلم من نقش بازیگر اصلی را بر عهده داشتم. خاطرم است که بچهها با ماشین برای کار فیلمبرداری رفته بودند تا وسایلی را بیاورند که عراق موشک زد و آن موشک نزدیک ماشین بچهها منفجر شد؛ به طوری که آنها در میان آن موج انفجار قرار گرفتند.
آن قدر موج انفجار شدید بود که شیشه های ماشین از شدت موج به داخل ماشین ریخت و خوشبختانه بچهها سالم ماندند و ما جزء اولین افرادی بودیم که خودمان را به شهر رساندیم و بعداً یکی از لوکشینهای ما همان موشکی بود که نزدیک بچه های فیلم منفجر شده بود. در همین زمانهای فیلمبرداری در دزفول چند بار نزدیک بود که تمام اکیپ تهیه فیلم کشته شوند، فیلمبردار از بین برود و بارها و بارها دست خداوند را میدیدم که همراه ما بود.
نگارخانه تصاویر
پانویس
- ↑ کتاب اطلس جغرافیای حماسی، ص 241 ـ 242
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ [ http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B2%D9%81%D9%88%D9%84ویکی پدیا دزفول]
- ↑ کتاب پیام پیروزی؛ روایت دشت فتحالمبین
- ↑ وبگاه انتخابات سالم شهرستان دزفول
- ↑ سایت خبری دزفول
- ↑ وبگاه میثاق مسجد امام حسن عسکری (ع) دزفول
- ↑ وبگاه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام تسخیر