شهرخرم شهر
خرمشهر
خرمشهر شهری است مرزی در جنوبغربی استان خوزستان که در محل تلاقی رودخانههای کارون و اروند واقع شده است و از شمال به اهواز، از شرق به بندر ماهشهر، از جنوب به آبادان و از غرب به مرز ایران و عراق محدود میشود. رودخانه کارون با گذر از داخل شهر خرمشهر (به صورت شرق به غرب) در جنوب خرمشهر به اروندرود میپیوندد که به این نقطه «سهراه تلاقی» گفته میشود.
در زمان محمدشاه قاجار در محل کنونی خرمشهر، بندری بنا شد که محمره نام گرفت. محمره که از ادغام دو کلمهی عربی ماء (آب) و حمره (سرخ) بوجود آمده به معنای آب سرخ است و خرمشهر به این دلیل که قسمت عظیمی از سواحل شهر، در بیشتر روزهای سال به علت جزر و مد دریا و رسوبات رسی به رنگ قرمز میگرایید به این نام خوانده میشد. در سال 1314 ش، فرهنگستان ایران با نگاه به موقعیت طبیعی و سرسبزی منطقه، نام خرمشهر را برای آن پیشنهاد کرد و در سال 1316 ش به دستور رضاخان محمره به خرمشهر تغییر نام یافت.
در دو قرن گذشته، این شهر همواره شاهد تهدیدهای بیگانگان و وسیلهای برای دستیابی به مطامع آنها بوده است. در سال 1216 ش هنگامی که هرات به سبب خودداری حاکم آن از پرداخت مالیات، توسط سپاهیان محمدشاه قاجار محاصره شده بود، نیروهای عثمانی به تحریک انگلستان و به بهانه سرکوب عشایر «بنیلام» که در شرق اروندرود ساکن بودند، خرمشهر را اشغال کردند که بهای آزادی آن، رفع محاصره هرات از سوی ایران بود. در سال 1226 ش، بر اساس معاهده دوم ارزروم، حاکمیت ایران بر خرمشهر، آبادان و سواحل شرقی اروندرود تثبیت شد که بهای آن چشمپوشی ایران از حاکمیت بر سلیمانیه بود.
با بازپسگیری هرات توسط ناصرالدین شاه در سال 1235 ش نیروهای انگلیسی خرمشهر را اشغال کردند و در پی آن بر اساس معاهده 1857 م (1236 ش) پاریس که بین ایران و انگلستان منعقد شد، به بهای آزادی خرمشهر، هرات از خاک ایران جدا شد. در جریان جنگ جهانی دوم، گرایش رضاخان به آلمانها از یک سو و نگاه متفقین به موقعیت جغرافیایی ویژه ایران برای پشتیبانی از جبهه روسیه از سوی دیگر، زمینهساز اشغال خرمشهر در شهریور 1320 ش شد که پس از پایان جنگ بر اساس توافق قدرتهای بزرگ اشغالگران خرمشهر را تخلیه کردند.
با آغاز جنگ ایران و عراق خرمشهر به دلیل نزدیکی به مرز،ی کی از اولین نقاطی بود که مورد حمله ارتش بعثی قرار گرفت. دشمن در نظر داشت خوزستان و خرمشهر را چند روزه اشغال کند اما مدافعان شهر به مدت 34 روز در مقابل ارتش عراق مقاومت کردند و همین امر خرمشهر را به عنوان نماد و سمبل مقاومت به همگان شناساند.
در تاریخ 4 آبان 1359 آخرین مدافعان شهر نیز به جهت فشار مضاعف دشمن و کمبود سلاح و تجهیزات مجبور به عقبنشینی از خرمشهر شدند. دشمن پس از ناکامی در اشغال خوزستان، تجهیزات و امکانات دفاعی فراوانی را در خرمشهر و حومه آن مستقر و اطراف شهر را مینگذاری کرد و خرمشهر را به عنوان نماد پیروزی خود در جنگ مطرح نمود. اما با همت جوانان ایرانی، خرمشهر پس از 578 روز (حدود 19 ماه) اشغال توسط ارتش بعثی عراق، در تاریخ 3 خرداد 1361 با حمله نیروهای سپاه پاسداران، ارتش و نیروی مردمی بسیج در عملیات «بیت المقدس» آزاد شد.
در روزهای پایانی جنگ و پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، ارتش عراق که هیچگاه دست از خوی تجاوزکارانه خود برنداشته بود، با انبوهی از لشگرهای خود در 31/4/1367 با تهاجمی دیگر خود را به جاده اهواز-خرمشهر رساند و 30 کیلومتر این جاده را اشغال کرد. در حالی که خرمشهر در خطر محاصره و اشغال دوباره قرار گرفته بود، با پیام هشدار دهنده امام خمینی (ره) و با حضور سپاه و انبوه نیروهای مردمی در این منطقه، طی سه روز درگیری و مقاومت، دشمن دوباره به عقب رانده شد.
شهرستان خرمشهر با مساحتی حدود 4552 کیلومتر مربع در انتهای جنوب باختری استان خوزستان، در محل پیوستن رود کارون و اروند رود واقع شده است. این شهرستان از شمال به اهواز، از خاور به شادگان، از جنوب به آبادان و از باختر به کشور عراق محدود است.
خرمشهر یکی از شهرهای جنوبی استان خوزستان و مرکز شهرستان خرمشهر است. نام قبلی این شهر مُحَمَّره بود. این شهر در محل تلاقی رودخانههای اروند رود و کارون و در ناحیهای باتلاقی و پست در دلتای رودخانهی اروند رود به قرار گرفته و ۲۳ کیلومتر مربع مساحت دارد. خرمشهر بهجهت واقعشدن در مجاورت خلیج فارس و کشور عراق، از اهمیت استراتژیک اقتصادی، تجاری و سیاسی ویژهای برخوردار است. این شهر در انتهاییترین نقطه استان خوزستان قرار گرفته و اسکلههای آن در کرانههای رودخانهی اروندرود جای گرفتهاست. بندر خرمشهر ۲۰ اسکلهی بزرگ را در خود جای داده و حداکثر ارتفاع کشتیهایی که در آن پهلو میگیرند، به ۶ متر میرسد. خرمشهر روزانه توان تخلیهی ۴۰۰۰ تا ۶۰۰۰ تن بار را دارد. [۱]
جمعیت
جمعیت خرمشهر برپایهی سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ خورشیدی مرکز آمار ایران بالغ بر ۱۲۳٬۸۶۶ نفر بوده که از این تعداد، ۶۲٬۰۵۴ نفر مرد و ۶۱٬۸۱۲ نفر زن بودهاند. همچنین شمار خانوارهای ساکن این شهر در این سال، بالغ بر ۲۶٬۳۸۵ خانوار بوده است. [۲]
محتویات
نگارخانهی تصاویر
نگارخانهی ویدئو
یک جنگِ پاک - مشاهده در آپارات
فرصتهای خیر - مشاهده در آپارات
بانک صوت
مختصات جغرافیایی
طول جغرافیایی | عرض جغرافیایی |
---|---|
48.179841 | 30.436908 |
نقشه مکان با استفاده از نقشه Google
نقشه مکان با استفاده از نقشه bing
وقایع خاص
پیام حضرت امام خمینی (ره) به مناسبت آزادسازی خرمشهر
بسم الله الرحمن الرحیم
با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به اینجانب شده است، سپاس بی حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود. اینجانب با یقین به آنکه ما «النصر الا من عندالله» از فرزندان اسلام و قوای سلحشور مسلح، که دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و کشور بقیهالله الاعظم _ ارواحنا لمقدمه الفداء _ را از چنگ گرگان آدمخوار که آلتهایی در دست ابرقدرتان خصوصاً آمریکای جهانخوارند بیرون آورد و ندای «الله اکبر» را در خرمشهر عزیز طنینانداز کرد و پرچم پرافتخار «لا اله الا الله» را بر فراز آن شهر خرم _ که با دست پلید خیانتکاران قرن به خون کشیده شده و «خونین شهر» نام گرفت _ [بیافراشت] تشکر میکنم. و آنان فوق تشکر امثال من هستند. آنان به یقین مورد تقدیر ناجی بشریت و برپاکنندهی عدل الهی در سراسر گیتی _ روحی لتراب مقدمه الفداء _ میباشند. آنان به آرم ما «رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی» مفتخرند.
مبارک باد و هزاران بار مبارک باد بر شما عزیزان و نور چشمان اسلام این فتح و نصر عظیم که با توفیق الهی و ضایعات کم و غنایم بیپایان و هزاران اسیر گمراه و مقتولین و آسیبدیدگان بدبخت که با فریب و فشار صدام تکریتی، این ابرجنایتکار دهر، به تباهی کشیده شدهاند، سرافرازانه برای اسلام و میهن عزیز افتخار ابدی به هدیه آورد. و مبارک باد بر فرماندهان قدرتمند که فرماندهان چنین فداکارانی هستند که ستارهی درخشندهی پیروزیهای آنان بر تارک تاریخ تا نفخ صور نورافشانی خواهد کرد. و مبارک باد بر ملت عظیمالشأن ایران اینچنین فرزندان سلحشور و جان برکفی که نام آنان و کشورشان را جاویدان کردند. و مبارک باد بر اسلام بزرگ این متابعانی که در دو جبههی جنگ با دشمن باطنی و دشمنان ظاهری پیروزمندانه و سرافراز امتحان خویش را دادند و برای اسلام سرافرازی آفریدند.
و هان ای فرزندان قرآن کریم و نیروهای ارتش و سپاهی و بسیج و ژاندارمری و شهربانی و کمیتهها و عشایر و نیروهای مردمی داوطلب و ملت عزیز، هوشیار باشید که پیروزیها هرچند عظیم و حیرتانگیز است شما را از یاد خداوند که نصر و فتح در دست اوست غافل نکند و غرور و فتح شما را به خود جلب نکند؛ که این آفتی بزرگ و دامی خطرناک است که با وسوسهی شیطان به سراغ آدم میآید و برای اولاد آدم تباهی میآورد. و من با آنکه به همهی شما اطمینان تعهد به اسلام دارم، لکن از تذکر، که برای مومنان نفع دارد، باید غفلت نکنم؛ چنانچه از نصیحت به حکومتهای همجوار و منطقه دریغ ندارم. و آنان میدانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پیروزمند ما از موضع قدرت سخن میگوید. و من به پیروی از آنان به شما اطمینان میدهم که اگر از اطاعت بی چون و چرای آمریکا و بستگان آن دست بردارید و با ما به حکم اسلام و قرآن کریم رفتار کنید، از ما جز خیر و پشتیبانی نخواهید دید. و شما بدانید آنقدر که ابرقدرتها از صدام، این نوکر چشم و گوش بسته، پشتیبانی کردند از شماها که قدرتهای کوچک و حکومتهای ضعیف هستید پشتیبانی نمیکنند. و شما عاقبت این جنایتکار و همقطار جنایتکارش شاه مخلوع را به عیان دیدهاید. قدرتهای بزرگ بیش از آنچه از شما استفاده نمایند از شما طرفداری نمیکنند. و شماها را برای منافع خویش به هلاکت میکشند. و من نصیحت برادرانه به شما میکنم که کاری نکنید که قرآن کریم برای برخورد با شما تکلیف نماید و ما به حکم خدا با شما رفتار کنیم. و یقین بدانید که امثال حسنی مبارک مصری و حسین اردنی و دیگر هم جنایتکاران آنان برای شما نفعی ندارند و دین و دنیای شما را تباه میکنند. و اگر با نشستهای خود بخواهید طرح کمپ دیوید یا فهد را که مردهاند، زنده کنید؛ که ما خطر بزرگ برای کشورهای اسلامی خصوصا حرمین شریفین میدانیم، اسلام به ما اجازهی سکوت نمیدهد و اینجانب در پیشگاه مقدس خداوند تکلیف الهی خود را ادا نمودم. اکنون دست تضرع و دعا به سوی خالق یکتا بلند کرده و به قوای مسلح اسلام و فداکاران قرآن کریم و میهن عزیز ایران دعا میکنم، و سلامت و سعادت و پیروزی آنان را خواستار هستم. سلام و درود بیپایان بر فرماندهان متعهد قوای مسلح و بر رزمندگان فداکار و بر ملت دلیر ایران عزیز و سرشار از شادیها. والسلام علی عبادالله الصالحین."
روحالله الموسوی الخمینی [۳]
روایتگری و متن ادبی
خرمشهر در کلام امام خامنهای
رهبر معظم انقلاب: «خدایا! تو شاهدی که در دل من چه گذشت آن روزی که آمدم این شهر و از راه دور، خرمشهر تصرف شده و غصب شده را با فاصلهی رودخانهی همیشه جاریِ زندگی در این مرز و بوم مشاهده کردم. چه غربتی، چه تنهاییای، چه غمی و در عین حال چه استقامتی، چه قدرتی، چه عزم و ارادهای در فضای این شهر موج میزد. زن و مرد دفاع میکردند. آنهایی که برای وجود انسانی خود ارزش والای اسلامی را قائل بودند چه کردند.
این جوانان مؤمن، این نیروهای حزب اللهی، این انسانهای دست از پا شسته و سر از پا نشناخته، در این شهر و در این استان چه کردند. چه آنهایی که از همین مرز و بوم بودند، چه آنهایی که از سایر اقطار کشور آمده بودند. شما ایستادگی کردید. امروز ثمرهی این مقاومت این شده است که ایستادگیِ ملت ایران، برای جوانان، برای ملتها، برای جمعیتهایی که در دنیا سخن برای گفتن دارند یک حادثه مثال زدنیست. هیچ کس، در امروز و فردای تاریخ، نخواهد توانست سرِ سوزنی ملامت متوجه ملت ایران کند، چون ایستادگی ملت ایران برای همه آشکار شد.» [۴]
خرمشهر در کلام آوینی
صدای نواختن سنج و دمام روی تصاویری از جنگ چهل و پنج روزهی خرمشهر به گوش میرسد. جنگ اگرچه ادامهی حیات معمول را برید، اما از منظری دیگر، دروازهای به بهشت خاصان اولیای خویش بر ما گشود. تو گویی نبض دلیری و مرگآگاهی است که در سنج و دمام میتپد. روی تابلوی ورودی شهر نوشته است: «کوچههای این شهر به خون شهدا آغشته است، با وضو وارد شوید.»
رزمآوران از این منظر آسمانی به جنگ مینگریستند: «در هر وجب از این خاک شهیدی به معراج رفته است؛ با وضو وارد شوید.» این تابلو را بر دروازهی خرمشهر، شهید بهروز مرادی نگاشته است؛ مردی از سلالهی جوانمردان. این تصاویر به سال ۱۳۵۹ باز میگردد، چهار ماه پس از آغاز جنگ. او تا سال ۱۳۶۷ که به شهادت رسید، پای از جبههها بیرون نگذاشت. خانهی شهید بهروز مرادی در خیابان نقدی، کنار مسجد اصفهانیهاست. در این خانه سه شهید زیستهاند: بهروز مرادی ، پدر و برادرش.
سید صالح موسوی خاطرهای از امیر رفیعی تعریف میکند. او که حاضر نشده بود شهر را ترک کند، در کنار میدان فرمانداری با یک تیربار ایستاده و خطاب به همرزمانش گفته بود: «شما بروید، اگر شهر رفت من هم میروم. من نمیتوانم شهر را ترک کنم.»
امیر رفیعی حاضر به ترک شهر نشد. او نخواست باور کند که بیرون از خرمشهر نیز میتوان زیست. سربازان دشمن از پنجرههای مشرف به میدان فرمانداری خرمشهر، امیر رفیعی را همچون مظهر مقاومت همهی شهر در برابر خویش نگریستهاند.
اگر پس از سقوط خرمشهر نیز کار جنگ را یکسره به بنیصدر واگذاشته بودند، بر آبادان و سوسنگرد و حتی اهواز نیز همان رفته بود که بر خرمشهر رفت. خبر سقوط شهر را در بیمارستان ماهشهر به سید صالح موسوی رساندند، دو سه روز پس از آخرین نبرد در خیابان آرش. سید صالح نتوانست جز بهمن و مصطفی اینانلو، حمید نظاماسلامی، حمید دشتی که بعدها به شهادت رسید و محمود معلم که جراحت چشمانش به نابینایی کشید، همراهان دیگر خویش را در بیمارستان به خاطر بیاورد.
خرمشهر به تسخیر دشمن در آمد و ناگاه از زمان و مکان بیرون افتاد و به آرزویی دور مبدل شد و با این طعم تلخ غربت و مظلومیت، «لقد خلقنا الانسان فی کبد» تفسیر شد. رنج، آوردگاهی است که جوهر وجود انسان را از غیر او جدا میکند. بعد از دوازده سال، از میان آن جمع که در سال ۱۳۵۹ میشناختیم - کریم، برزو، حمید کرمباشی، یوسفعلی، کریم ملا علی و دیگران - فقط سالم بغلانی را یافتیم، آن جوان سیهچرده را که از سخن گفتن پرهیز داشت. باز هم سالم تسلیم سخن گفتن نشد و عالم اسرار درونش همچنان بر ما ناشناخته ماند. شهر زمینی خرمشهر در دست دشمن افتاد، اما شهر آسمانی همچنان در تسخیر شهدا باقی ماند. از باطن این ویرانیها معارجی به رفیعترین آسمانها وجود داشت که جز به چشم شهدا نمیآمد. خرمشهر مظهر همهی تجاوز دشمن و مظهر همهی استقامت ما بود و جنگ بر پا شد تا مردترین مردان در حسرت قافلهی کربلایی عشق نمانند. در پسِ این ویرانیها معارجی به سال ۶۱ هجری قمری وجود داشت و بر فراز آن، امام عشق، حسین بن علی آغوش تشریف بر گشوده بود. هزاران سال بر عمر زمین گذشته بود و همواره جسم زمین فرسایش یافته بود تا روح آن آباد شود. «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام.»[۵]
موقعیتها
- مسجد جامع خرمشهر
- موزه جنگ
- بندر خرمشهر
- میدان راه آهن (جانباز)
- چهار راه کشتار گاه (میدان مقاومت)
- پادگان دژ
- خیابان کمربندی (شهدای گمنام)
- پل بزرگ خرمشهر
- خانههای پیش ساخته
- کوی طالقانی
- خیابان چهل متری (آیت الله خامنهای)
- میدان فرمانداری (معلم)
- خیابان امام خمینی (لب شط)
- کوت شیخ
- بلوار امام علی (ع)
- پلیسراه
- پل نو
- نهر خین
- رود کارون
- دارخوین
- جاده اهواز – خرمشهر
- ایستگاه حسینیه
- دژ نزاجا
- دژ جمهوری
فواصل
- شهدای بهبهان 16 کیلومتر
- خین 5 کیلومتر
- آبادان 8 کیلومتر
شهدای مرتبط
شهید محمد علی جهان آرا و عبدالرضا موسوی فرماندهان سپاه خرمشهر بودند.
عملیاتهای مرتبط
عملیاتهای بزرگی چون بیت المقدس، رمضان، کربلای 4 و 5 و 7 در این منطقه به وقوع پیوستند و محورهایی از عملیاتهای ثامن الائمه، والفجر 8 و کربلای 8 و خیبر در این شهرستان به اجرا درآمد. خرمشهر در سوم خرداد و در عملیات «بیت المقدس» آزاد شد.
منابع
- ↑ کتاب اطلس جغرافیای حماسی، ص 21 ـ 22
- ↑ دانشنامه ویکیپدیا - بندر خرمشهر
- ↑ پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنهای «ادام الله ظله» - تجلیل از رزمندگان اسلام و تبریك فتح خرمشهر
- ↑ کتاب قلب مقاومت (جلد سوم از مجموعه کتاب راوی) ص 73 و 74
- ↑ سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی - شهری در آسمان - متن فیلم شهری در آسمان (قسمت ششم)