شهیداحمد جان نثاری
شهید احمد جان نثاری تاریخ تولد :1343/05/29 تاریخ شهادت : 1364/07/18 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :تهران - بهشت زهرا
محتویات
زندگی نامه
در تاريخ، 16/6/1343 خداوند به حسینقلی فرزند پسری داد كه اسم او را احمد گذاشتند و احمد از همان كودكی با خدا و پیغمبر آشنا شد. پس از دوران كودكی در هفت سالگی به مدرسه رفت و درس را تا كلاس ششم ابتدایی ادامه داد سپس با وجود سن كم، در فعالیت ها و تظاهرات ضد رژیم شاه شركت كرد تا این كه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. او به نماز اول وقت و گرفتن روزه اهتمام مي ورزيد. از خصوصيات بارز اخلاقي وي اين است كه بسيار دلسوز و مهربان بود و با صبر خود بر تمام مشكلات غلبه مي كرد. پس از مدتی دختری را برای او نامزد كردیم. او از طریق نیروی زمینی ارتش به عنوان راننده، به جبهه رفت تا خدمت مقدس سربازی را بگذراند. دراین مدت دو بار مجروح شد، احمد سرانجام در عملیات كربلای یك، در جزیره مجنون، بر اثر اصابت گلوله در 18/7/1364 به درجه شهادت نائل گردید و دعوت حق را لبیك گفت ایشان را در بهشت زهرا، قطعه 27 به خاك سپردند
وصیت نامه
بسمه تعالی سلام برمهدی (عج) منجی عالم بشریت، و سلام بر نائب برحقش خمینی كبیر، این یار باوفای حسین (ع) و سلام برحسینیان زمان، این یاران باوفای سیدالشهدا. در این برهه از زمان، كه آمریكا با توطئههای پی در پی نتوانست هیچ غلطی بكند، جنگ تحمیلی علیه اسلام را به راه انداخت تا انقلاب اسلامی را كه ثمره خون هزاران معلول و شهید است، از مسیر اصلی آن خارج كند. آمریكا باید بداند كه دستش برای همیشه از ایران قطع خواهد شد. امیدوارم كه با قطره قطره خون ناقابل خود بتوانم سهمی در این انقلاب داشته باشم. صدامیان كافر باید بدانند ما تا آخرین قطره خون، و تا آخرین فشنگ در خشاب، از پای نخواهیم نشست و با چنگ و دندان از حریم میهن اسلامی محافظت خواهیم كرد. پدر و مادرم، مانند كوه استوار و مقاوم باشید، من در راه حفظ قرآن و اسلام عازم جبههها شدم. پدر و مادر، هركدام از ما وظیفهای داریم. وظیفه من جنگیدن است و وظیفه شما این است كه راه شهیدان را ادامه دهید و در واقع وظیفه شما مشكل تر است زیرا من فقط در راه خدا میجنگم و شهید میشوم. ولی این شما هستید كه باید رسالت، و راه تمامی شهیدان را ادامه دهید و پیام خونشان را به گوش جهانیان برسانید. پدرم، تو مثل ابراهیم فرزندت را به خاطر خدا و حفظ اسلام و قرآن به میدان آوردی و قربانی كردی پس خوشحال باشد. بعد از مرگم لباس سپاه برتن نكنید، هرگز كاری نكنید كه موجب خوشحالی دشمنان خدا شود، عزت و شرف ما در گرو این مبارزات است، مادرم، زمانی كه جسد خون آلودم را دیدی گریه و زاری نكن، چون دشمنان اسلام از گریه كردن شما خوشحال میشوند. مادرم، شما باید افتخار كنید كه من لیاقت شهادت را داشتم، جنگ جنگ است، پس چه بهتر كه در این راه كشته شوم و افتخاری نصیب خود كنم. پدر و مادر عزیزم، از این كه در پیری نتوانستم دست شما را بگیرم و تنهایتان گذاشتم و به جنگ رفتم مرا ببخشید. خواهرم و برادرم، سعی كنيد بعد از مرگم گریه نكنید و به مادرم دلداری دهید، برادر، سنگر كار كوشش را پاس دار و خواهرم، حجاب خود را حفظ كن كه حجاب شما كوبنده تر از خون ماست. برادران و خواهران عزیزم، بعد از شهادتم ناراحت نباشید و به راهم ادامه دهید. برادران حزب الهی، شما پاسدار و نگهبان خون تمامی شهدای اسلام هستید و باید تا آخرین نفس در راه خدا، راه این شهیدان را ادامه دهید. برادران مسلمان و خواهران مبارز، امام را تنها نگذارید و هرچه بیشتر به پیام و سخنان امام عزیزمان خمینی، گوش كنید. خانوادههای شهدا را تنها نگذارید و به بچههای یتیم كمك كنید و به آنها همچون فرزندان خود نگاه كنید. برادران سرباز، شما یار و یاور، و نور چشم امام امت، و ملت شهیدپرور ایران هستید پس باید به خوبی از این انقلاب محافظت كنید. به امید خداي مهربان[۱]