شهید علیرضا کاظمیان

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو

rId4

کد شهید : 6124497

نام : علیرضا

نام خانوادگی : کاظمیان

نام پدر : محمدحسین‌

تاریخ تولد :

محل تولد : مشهد

تاریخ شهادت : 1360/12/18

مکان شهادت :

تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :

شغل : یگان خدمتی :

گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است .

نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده‌

گلزار : خواجه‌ربیع‌

خاطرات

خبر شهادت

موضوع : خبر شهادت

راوی : مرضیه جلالی طلب

متن کامل خاطره


یکروز همسرم (نور الله کاظمیان) با گل و شیرینی وارد خانه شد در حالیکه می خندید _ برای اینکه من ناراحت نشوم گفت : برادرم علیرضا داماد شد . در ابتدا من تعجب کردم و گفتم : مگر کسی هم در جبهه داماد می شود . بعداً متوجه شدم که علیرضا کاظمیان شهید شده است .

خبر شهادت

موضوع : خبر شهادت

راوی : محمود جامی

متن کامل خاطره


زمانیکه خبر شهادت علی رضا را به برادرش نورالله کاظمیان دادند ایشان دو دستش را به طرف خدا بلند نمود وگفت : الهی صد هزار مرتبه شکرت . بعد رفت و وضو گرفت و دو رکعت نماز شکر بجا آورد به ایشان گفتم : که شما برای تشییع جنازه برادرتان علیرضا باید به مشهد بروید . در جواب گفت : کسانی هستند در مشهد که کار ها را انجام دهند چونکه شهید متعلق به من نیست بلکه متعلق به همه است .

خبر شهادت

موضوع : خبر شهادت

راوی : حبیب الله کاظمیان

متن کامل خاطره


در سال 60 برادرم نور الله و علیرضا کاظمیان هر دو با هم در یک منطقه از جبهه بودند . چند روز قبل از سال نو برادرم علیرضا به شهادت رسیده بود . نور الله جنازه علیرضا را با خودش از منطقه به مشهد آورد و به کسی چیزی نگفت . روز دوم عید که نور الله به خانه ما آمد . بعد از اینکه با همدیگر روبوسی کردیم و سال نو را تبریک گفتیم . از ایشان سؤال کردم علیرضا کجاست و حالش چطور است _ چون ایشان روحیه بالا یی داشت اصلا از حرکاتش نمی شد فهمید که علیرضا شهید شده است و حتی جنازه اش را هم خود نور الله به مشهد آورده است _ نور الله در جوابم گفت : علیرضا داماد شد . _ باز هم متوجه نشدم _ مجدد که از نور الله سؤال کردم او سکه نقلی از جیبش بیرون آورد و به من داد . در آن موقع بود که متوجه شدم برادرم علیرضا کاظمیان شهید شده است . نور الله هم بعد از دو روز مجدد به جبهه برگشت. [۱]

پانویس

  1. یاران رضا

رده