شهید علی اکبری فرزند غلامعلی
علی اکبری نام :على نام خانوادگى :اكبرى نام پدر :غلامعلى تاريختولد :10/11/1342 محل صدورشناسنامه :ح13اصفهان تاريخ شهادت :02/08/62 نوع حادثه :حوادث مربوط به جنگ تحميلى شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم با دشمن-توسط دشمن درجبهه استان :بنياد شهيد استان اصفهان شهر :اداره بنياد شهيد اصفهان
وصيتنامه
1064402 على اكبرى باسمه تعالى ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه (قران كريم)براستيكه خداوند اموال و جانهاى مومنين را مى خرد و در عوض به آنها بهشت را عطا مى فرمايد.الهم اجعل محياى محيا محمد وآل محمد ومماتى ممات محمد وآل محمد (آمين )درود وسلام بيكران الهى بر محمد (ص) وآل اطهارش كه بشريت را از جهل وبندگى وبتها وطاغوتها رهايى بخشيدند وراه سعادت ورا ه كمال را بشريت نما ياندند . درود وسلام بر دوازدهمين اخترآسمان ولايت وامامت ولى الله الاعظم امام مهدى (عج)وبرنايب بزرگوارش خمينى كبير ،رهبر وبنيانگذار جمهورى اسلامى ايران امام خمينى (حفظ ا...تعالى )وبراميد امام وامت حضرت آيت الله العظمى منتظرى (دامت افاضاته ). با درود وسلام بر رهروان راه حسين (ع)وبر لبيك گويان به نداى (هل من ناصر ينصرنى )ابا عبدالله (ع)همانا كه عزيزترين سرمايه خود يعنى جانشان را براى اعتلاى اسلام ومسلمين مخلصانه فدا كردند ،مانا كه به حق شاهدان هميشه جاويد ند ،شهيدانى كه سوختند وجامعه را با خونشان حيات دادند ، وبا درود وسلام بر سنگر نشينان جبهه هاى نبرد نور وظلمت در تما جهان بويژه در غرب وجنوب ايران .هر قدر فكر مى كنم كه چه بنويسم ،چيزى كه بتوان بعنوان وصيت مفيد فايده اى داشته باشد بنظرم نمى رسد وخصوصا كثرت گناهانم كه اميدى به شهادت برايم باقى نگذاشته به اين امركمك ميكندوباعث مى شود كه نتوانم درست فكر كنم ،اما به هر حال خداوند غفار الذنوب وسريع الر ضا است وتوبه پذير است . اكنون كه شايد چند روزى ديگر به حمله نمانده و ممكن است كه اين بار هم مثل هميشه مورد لطف و رحمت الهى قرار بگيرم و نزد معبودم بشتابم چند جمله اى به عنوان وصيت مى نويسم .اميدوارم كه اين جملات كه ذهن شخص گناهكار با دستش بر روى كاغذ آورده مى شود موجب رضاى خدا و خشنودى امام زمان(عج)باشد انشاء الله. اولا تشكر مى كنم از خدا و او را حمد مى گويم به خاطر لطف بسيار بزرگى كه به اين بنده حقيرش نموده و مرا در صف مجاهدان فى سبيل الله قرار داد و توفيقى نصيبم كرد كه اگر خودم مجاهدى فى سبيل الله نيستم ولى در جمع آنهايم. ثانيا به شما امت شهيد پرور بگويم كه تا انسان به جبهه نيامده آنطورى كه بايد عشق به جبهه ندارد ولى همينكه آمد و چند روزى در بين اين زاهدان شب و شيران روز ماند و مناجاتهاى نيمه شب آنها را مشاهده كرد و نمازهاى شب همراه با خضوع و خشوع به درگاه باريتعالى را در هواى سرد ديد عشقى ديگر به جبهه پيدا مى كند و روح انسان تازه مى گردد و ديگر حتى براى مرخصى رفتن هم اكراه دارد و به همين جهت است كه اولين سفارشم به اشخاصى كه تاكنون به جبهه نيامده اند اين است كه حتى يكدفعه هم كه شده به جبهه بيايند و در اين دانشگاه الهى كه استادش امام حسين(ع)و شاگردانش انصار حسين(ع)هستند درس ايثار و فداكارى و شهامت و شجاعت و ديندارى و آزادگى بخوانند پس اگر از اين دانشگاه سر بلند بيرون آمده و به معبودشان شتافتند ما را هم فراموش نكنند و اگر سالم برگشتند از خداوند بزرگ مايوس نشوند و دو مرتبه راهى جبهه بشوند . در همين جا سفارشى به مسئولين اعزام نيرو دارم و آن اين است كه تشريفات اضافى را براى اعزام حذف كنند افرادى هستند كه در مواجه شدن با اين تشريفات دلسرد شده و از تصميم خود صرف نظر مى كنند و اين گناهى نابخشودنى است . ثانيا از شما امت غيور و مبارز مى خواهم كه سطح آگاهيهاى خود را خصوصا در مسائل دينى بالا ببرند و جورى نباشد كه خود را مسلمان و پيرو انبياء و اوصياء بناميم و آنوقت از جزيى ترين مسائل اسلام بى خبر باشيم . رابعا از شما مى خواهم كه پشتيبانى و حمايت از ولايت فقيه را نه تنها فراموش نكرده بلكه روز به روز در تقويت آن بكوشيد كه تمام اين موهبتهايى كه نصيبشان شده از بركت ولايت فقيه و داشتن ولى فقيهى همچون امام خمينى روحى فداء است. خامسا حضور خود را در صحنه هاى انقلاب روز به روز گسترش دهيد و در اجتماعات عمومى بيشتر شركت كنيد،نمازهاى جمعه،دعاهاى كميل و توسل را با شكوه بيشترى برقرار كنيد. و اما پدر و مادر عزيزم شما كه ساليان درازى زحمت كشيديد و مرا تا اين حد بزرگ كرديد مى دانم كه اگر من رفتم شما ناراحت مى شويد خواهشى كه از شما دارم اين است مرا حلال كنيد و اگر خواستيد گريه كنيد از بابت مظلوميت آقا امام حسين(ع)گريه كنيد چون شهيد شدن گريه ندارد شكست اسلام گريه دارد و شما بايد خوشحال باشيد كه فرزندانتان را در راه پيروزيمان اسلام قربانى كرده ايد . نكته اى را هم كه تذكر دهم كه روز 2/6/62 كه من مى خواستم بيايم بعد از نماز صبح قران را باز كردم ببينم قران چه مى گويد (زيرا شما پيرى پدرم و تنهايى او را براى نيامدن من دليل مى آوريد )آنگاه اولين آيه اى كه در بالاى صفحه نوشته شده بود اين بود من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و ........ و اين آيه مرا بر تصميم استوارتر كرد و من به جبهه آمدم پس اگر شهيد شدم سرنوشتم اين بوده است . و از برادران عزيزم مى خواهم كه مرا حلال كرده و ادامه دهنده راه شهيدان باشند همچنين از خواهرانم حلاليت مى طلبم و از آنها مى خواهم كه زياد گريه نكنند و از همه دوستان و آشنايان مى خواهم كه بديهاى اين حقير را ببخشند با اين اميد كه خداوند تبارك و تعالى از سر تقصيرات آنها در گذرد . و از خانوادهام مى خواهم كه يك ماه برايم روزه بگيرند و دو ماه نماز برايم قضا نمايند و مقدار ناچيزى پول نزد برادرم دارم كه آنرا بعد از كسر وجوهات شرعى خرج مسجد قائم نمايند . خدايا خدايا تا انقلاب مهدى حمينى را نگهدار منتظرى نستوه براى نصر اسلام محافظت بفرما والسلام .على اكبرى28/7/1362
وصیت نامه
لطفا به بخش گالري مراجعه شود. http://shohada-isf.ir/fa/shahid?shahidID=2975