شهید مسلم کوشکی

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو

شهید مسلم کوشکی

تاریخ تولد :1344/02/17

تاریخ شهادت : 1365/07/28

محل شهادت : نامشخص

محل آرامگاه :فارس - کازرون – سیدمحمد نوربخش


وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحيم

پيراهن من را بر در و ديوار آن كوچه بياويزيد تا مردم آن كوچه نگويند پسرش نيست .

خدمت پدر، مادر، خواهران و برادر عزيزم سلام عرض مى كنم. پدر و مادر عزيزم! اميدوارم كه حالتان خوب باشد و هيچ گونه ناراحتى و نگرانى از دورى من نداشته باشيد. منظور از نوشتن اين نامه اين است كه چند چيز را كه در دل داشتم بگويم تا در هنگام مرگم كه با افتخار است راحت و آسوده باشم .

بارى پدر و مادرم! از مردن من هيچ ناراحت نباشيد. اول كه اين راه مقدس سربازى را خودم انتخاب كردم و دوم براى شرافت و ناموس خود و خانواده ام و سوم ميهن عزيزم ايران است و من از خواهر و برادر عزيزم مى خواهم كه در نبودن من از پدر و مادرم كه 18 سال تمام براى من رنج كشيده اند و مادر عزيزم كه شب خواب را بر خود حرام كرده و تا صبح بر بالين من همچون يك پاسدار در جبهه نگهبانى مى دهد، از من نگهدارى كرده، مادر عزيزم نيز همين طور بوده است .

پدر، مادر، برادر و خواهرانم! اكنون كه اين وصيت نامه را مى نويسم يك يك شما در نظرم هستيد و اشك چشمانم همچون دريا موج مى زند و دلم گرفته است. از شما مى خواهم هر كدام كه از من بدى ديده ايد به بزرگى خودتان ببخشيد، چون من عقل و هوشم آن طور كه يك بزرگتر داشت، نبود و من از آن خصوصيات نداشتم؛ اميدوارم كه اين آخرى مرا ببخشيد، چون من خودم مى دانم كه همه شما را اذيت كرده ام .

خواهر عزيزم (مادر قنبر) سلام عرض مى كنم. خواهر عزيزم! از اين كه چهار ماه است تو را نديده ام خيلى ناراحت هستم. اگر از اين عمليات برگشتم که هيچ و اگر برنگشتم، اميدوارم كه خواهرم با خانواده مرا حلال كنند و اميدوارم كه خداى بزرگ توفيق عنايت كند و شما هم چند بار ديگر به مكه و سوريه برويد و زيارت كنيد. و تو دا ی ى عزيزم! زيارت شما هم قبول باشد .

برادر و خواهران! شما ديگر عصاى پيرى پدر و مادرمان هستيد. باز هم مى گويم در نبودن من از آنها مراقبت كنيد، چون به خدا براى ما خيلى زياد رنج كشيده اند و از شما مى خواهم كه راه من را ادامه دهيد و در پشت جبهه مردم را به راه راست هدايت كنيد. از شما مى خواهم كه م را در سيد محمد نوربخش‌ خاك كنيد و برايم هم گريه نكن ی د، چون قلب من آرام است و اميدوارم كه خدا توفيق عنايت كند كه در آن دنيا باز هم همديگر را زيارت كنيم .

به عموها، عمه ها، خاله، دا ی ى ها، ديگر دوستان و آشنايان از قول من بگو ی يد كه اگر از من بدى ديده اند به بزرگى خودشان ببخشند و در اين جا هم دو هزار تومان در ساكم هست كه آن را در راه خدا صرف كنيد. يك عينك دودى مال خودم هست كه آن را براى يادبود نگه داريد .

خوب پدر، مادر، برادر و خواهرهاى عزيزم! ديگر مزاحم شما نمى شوم. دوست دارم كه در اين آخرى با شما درد و دل كنم اما چه كنم كه گريه اجازه نمى دهد. خداحافظ، برايم دعا كنيد و از خدا برايم طلب آمرزش كنيد .

خداحافظ با تقديم و احترام از پسرتان كه هرگز در اين چند روز آخرى شما را از ياد نبرده و به ياد شما است .

خدايا ! خدايا! تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار[۱]

مسلم كوشكى

1365/07/03

پانویس

  1. سایت شهدای ارتش

رده‌ها