شهیدحسین بابایی
حسین بابایی فرزند : قربانعلی متولد : 1342/10/02 در تهران تحصیلات : زیر دیپلم تاهل : مجرد یگان: سپاه گرمسار-لشکر17-گردان کربلا مدت حضور : 20 ماه مسئولیت : فرمانده دسته نوع عضویت : پاسدار نوع شغل : نظامی تاریخ شهادت : 1363/12/21 محل شهادت : شرق دجله عملیات : بدر محل دفن : گرمسار گلزار شهدا
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم « ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنۀ یقاتلون فی سبی لالله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقا فی التوریۀ والانجیل والقرآن و من اوفی بعهد ه من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذالک هو الفوز العظیم » « به درستی که خداوند جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری می کند و آنهایی در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و با خود کشته شوند . این وعدة قطعی خداست که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا باوفاتر کیست . ای اهل ایمان شما را در این معامله بشارت می دهم که این معامله با خدا به حقیقت سعادت و پیروزی بزرگی است ». سلام علیکم جمیعاً و برکاته به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و یاری دهندة مظلومان و در هم کوبندة ستمگران برادران و خواهران مسلمان ، راهی است که باید پیمود و سفری است که باید رفت ؛ چه بهتر است در حال خدمت به اسلام و مملکت شریف و مظلوم ایران شربت شهادت نوشید و با سرفرازی به لقاءالله رسید و این همان راهی است که اولیاءالله آرزوی آن را داشتند و از خدای بزرگ در مناجات خود طلب می کردند. گوارا باد شربت شهادت بر شهدای راه اسلام. سلام و درود بر مهدی منتظر ( عج)، سلام بر نایب برحقش امام امت خمینی عزیز و شهدای به خون خفتۀ انقلاب اسلامی و سلام بر ملت شهیدپرور و مسلمان ایران. وصیت نامۀ خود را آغاز می کنم به یاری الله متن وصیت نامۀ بندة گنهکار خدا، مقلد امام، سرباز کوچک اسلام و فرزند ناقابل ملت مسلمان ایران حسین بابایی: حمد و سپاس بی حد خداوند را که مرا آفرید و پدر و مادری باایمان و باتقوی و دلسوز برایم قرار دادند و با تربیت صحیح خود مرا خدمتگزار اسلام و امام و امت بار آوردند. شکر خدای را که دین اسلام را که برترین دین هاست بر من ارزانی داشت و مرا بدان سو رهنمون فرمود . سپاس معبودی را که رهبری عزیز و فداکار و باایمان چون امام خمینی بر من شناساند و به من لطف فرمود که در دورانی پا به سنین جوانی گذاشتم که رهبری جامعه به دست چنین مرد باخدایی است . حمد و سپاس پروردگاری که راه صحیح را به من نشان داد و توفیق آمدن به جبهه های نبرد و سپس لیاقت شهادت در راهش را به من عطا نمود. و سخنی چند با امام عزیز: ای امام، ای ماه جماران، ای در هم کوبندة شیاطین دوران، ای اسوة تقوی و ایمان، ای که زبان گویایت همچون شمشیر برنده قلب تمام کفار و منافقان و ملحدان را می برد . ای که فریاد پرخروشت تمامی کاخ های ظلم و استکبار را می لرزاند و ای که دست پرمهر و محبتت همۀ یتیمان را آرام می کند و آنان را امیدوار می نماید. ای امام که آرزوی دیدنت را داشتم، اما سعادت دید ار جمال نورانی شما را پیدا نکردم و این آرزو را در دل نگه داشتم، ای خورشید فروزان جهان مستضعفین، به خدا سوگند که تا آخرین قطرة خونم به تو وفادار بودم و در راه تو ، که فی سبیل الله است ، جانم را فدا کردم و خوشحالم که در این راه شهید شدم که رضای خدا در آن بود . ای ملت مسلمان و شهیدپرور ، تا آخرین لحظه نفس هایتان را و تا آن هنگام که قطرة خونی در رگ هایتان جریان دارد دست از اسلام و امام و روحانیت برندارید که راه نجاتی باشد برای مستضعفین و ادامۀ خط امام باشد که همان خط اسلام است. برادران و خواهران ، برای ما ملت مشخ ص شده است که در طول مدت عمرمان چه کسی به فکر مظلومان بوده است به غیر از حکومت اسلامی . مگر ندیدید حکومت شاهنشاهی 50 ساله جز ظلم و جنایت و نابود کردن ایران کار دیگری نکرد؟ مگر ندیدید بعد از انقلاب یک دسته به نام مجاهدین خلق بر سر این انقلاب چه کردند؟ مگر ندیدید سلطنت طلبان و سرمایه داران برای مکیدن خون ملت مظلوم ایران چه کردند و می کنند؟ پس ای ملت مظلوم و شهید داده، امام امت را تنها نگذارید و فرامینش را اطاعت کنید و سخنانش را به کار بندید که همان سخنان مولا یمان مهدی ( عج ) است و « اگر خدای نخواسته شما را از روحانیت متعهد جدا کنند، روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرت هاست . » برادر و خواهر ، مبادا خون شهیدان را پایمال کنید، زحمات بی دریغ آنها را فراموش کنید، من از شما تقاضا دارم از توطئه های دشمنان غافل نشوید و هرچه بیشتر و منسجم تر در صحنه باشید . به جبهه ها هرچه بیشتر کمک کنید که رضای خدا در آن است . قرآن زیاد بخوانید و نمازها را با جماعت بخوانید و راهپیمایی ها و نماز جمعه ها را باشکوه تر برگزار کنید تا خدا شما را یاری کند و اما برادران عزیز رزمنده ، از شما می خواهم همچون دفعات قبل در جبهه های نبرد حضور داشته و به فرمان امام لبیک گویید و در جبهه ها جوانمردانه بر دشمن اسلام بتازید و آنها را به جهنم روانه سازید . این سخنم به آن دسته برادرانی هست که با یک بار یا دوبار به جبهه رفتن خیال نکنند که تکلیفشان را انجام داده اند. خیر، ما رزمندگان اسلام آن موقع تکلیف مان را انجام داده ایم که دشمنی وجود نداشته باشد و یا مظلومی زیر بار ظلم قرار نگرفته باشد . الان به گفتۀ امام عزیز « جنگ مان آن موقع تمام می شود که فتنه ای در عالم نباشد » و با این سخن امام، تکلیف بر دوش همۀ ما گذاشته است که در جبهه حضور داشته باشیم و از انقلاب اسلامی ، که از خون هزاران شهید به دست مان آمده است ، حفاظت کنیم. ای برادر عزیز ، در مقابل انقلاب و اسلام و جنگ و هزاران خون شهید بی تفاوت مباش . با امید چه کسی دست روی دست گذاشته اید؟ به فکر جنگ و انقلاب نیستید به امید بچه سرمایه دار و یا شمال شهر نشین ها و یا ضد انقلاب ها و یا آن دسته کسانی که در خیابان ها یقه ها را باز کردند و ایستاده اند و جز ضرر برای انقلاب چیز دیگر نیستند . اینها را که گفتم از اول با انقلاب و اسلام و امام و دولت و مجلس و روحانیت مخالف بودند و الآن هم هستند . این ما هستیم که باید در مقابل توطئه ها و دشمنان انقلاب اسلامی ایستادگی کنیم و به دشمن داخلی و خارجی اجازة ضربه زدن را ندهیم. امید آن دارم که به خود بیایید و امام عزیز را یاری کنید. انشاءالله. ای پدر عزیزم ، استوار و مقام باش و خم به ابروهایت نینداز و با چهرة بشاش اگر جنازه ام آمد ، حاضر شو که دشمنان خیال نکنند با دادن افراد ناقابل و کوچکی چون من از صحنه بیرون می روی. ای پدر عزیز و مادر مهربان ، من در مقابل تان شرمنده ام چون که نتوانسته ام دین خود را آن چنان که لیاقت شما را داشت انجام دهم و برایتان فرزند خوبی نبودم، چون که می دانم برای من خیلی زحمت کشیده اید. مرا در مقابل نافرمانی هایم و در مقابل اذیت هایم ببخشید و من گناهکار را حلال کنید . مادرم، زینب گونه باش و از آن مادرهایی باش که با دادن سه - چهار فرزند خود باز هم می گویند « ای کاش فرزند دیگر داشتم و تقدیم می کردم ». مادرم، صبر را پیشه کن که صبر بهترین کارهاست . برادرانم، مرا ببخشید چون که برادر خوبی برایتان نبودم . فقط از شما می خواهم که در راه اسلام قدم بردارید و محکم و استوار باشید و از خون شهیدان پاسداری کنید . اگر می خواهید روح شهیدان همیشه شاد باشد ، دست از امام برندارید . خواهرانم، حجاب را رعایت کنید و از خون شهیدان پاسداری کنید . همچون زینب در مقابل مشکلات مقاوم باشید و در ادامه دادن راه امام از هیچ چیز دریغ نکنید که خشنودی خدا در آن است . از تمام دوستان و آشنایان می خواهم اگر از من بدی دیده اند، مرا ببخشند و من گناهکار را حلال کنند . در پایان همۀ شما را به تقوی، به تقوی، به تقوی دعوت می کنم. التماس دعا از همۀ شما دارم « والسلام »[۱]
پانویس