شهید محمود شهبازی دستجردی

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو

محمود شهبازی دستجردی فرزند: خان علی متولد: 1337/12/01 شهادت: 02/03/1361 قطعه: چزابه عملیات منجر به شهادت: طریق القدس سرباز زمینی سپاه


وصیت نامه

لطفا به بخش گالري مراجعه شود

زندگی نامه

شهید محمود شهبازي دستجردي؛ فرزند خانعلي به سال 1337شمسی به دنيا آمد. از همان ابتدا به همراه دوستانش در جهت افشاي چهره رژيم پهلوی بویژه در محيط خانواده و اقوام تلاش مي كرد. سال 1356شمسی در رشته مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت پذیرفته شد. پس از ورود همكاري نزديكي با انجمن اسلامي داشت. وی در اوایل سال 1357شمسی با گروه توحیدی صف آشنا شد. او از عناصر برجسته دانشجویان در تسخیر لانه جاسوسی (سفارت آمریکا) بود. با شروع جنگ به جبهه سر پل ذهاب رفت. پس از مدتی فرماندهی یکی از محورهای گیلان غرب به وی سپرده شد. سپس به فرماندهي سپاه همدان منصوب شد. سردار شهید محمد بروجردی در روز معارفه، او را اینگونه توصیف کرد: «برادرمان محمود شهبازی امانت فرمانده کل سپاه پیش منه که در کردستان و غرب کشور خدمت کرده و ان شاءالله امانت من در دست شما خواهد بود.». محمود تغییرات ریشه‌ای و اساسی در سپاه همدان ایجاد کرد. خشوع و فروتني او انسان را به ياد یک مؤمن واقعی مي‌انداخت. به خودسازی و پرورش معنوی خود اهمیت می‌داد، به تلاوت قرآن و نماز شب اهمیت بسزایی می‌داد و شبها با خدا خلوت می‌کرد و اشک می ریخت. پدرش او را شیخ علی اندرزگو نام داد و گفت: «تو نسخه شیخ علی اندرزگو هستی. یه روز معلم قرآن و نهج البلاغه، یه روز مربی فوتبال، یه روز ساواکی‌ها را دنبال خودت از این خونه به اون خونه می‌کشی، یه روز میری دانشگاه و ژست مهندسی می‌گیری، یه روز از دیوار جاسوس خونه آمریکا بالا میری، یه روز میری کردستان با گروهک‌ها سرو کله می‌زنی، حالا هم که ماشاءالله آخوند شدی. شیخ علی مگه غیر از این بود؟!». وی استاد خطابه‌های شورانگیز بود. در حالی که 23 سال بیشتر نداشت در عملیات تنگه گورک برای گردان خود سخنرانی کرد و قسمتی از خطبه امیر مؤمنان علیه‌السلام در پیکار صفین را خواند که : «مرگ راستین شما وقتی است که زنده باشید اما شکست خورده! و زندگانی راستین شما هنگامی است که پیروزمند باشید هر چند مرده» وی ادامه داد: مهم عمل به تکلیف است اما در این راه به کسانی نیاز داریم که مرد جنگ باشند. کسانی که با ما می‌آیند به جای آب و جیره غذایی فقط باید با خودشان مهمات بیاورند. ما می‌رویم تا مردانه بجنگیم و با افتخار و عزت در پیشگاه خداوند بمیرم» در کسوت فرماندهی سپاه، فردی مدیر، منظم و قاطع و بسیار جدی بود؛ ولی در جبهه با نیروهای خود گپ می‌زد و کشتی می‌گرفت و در جو صمیمی با آنها شوخی می‌کرد. محمود شیفته معارف قرآن و اهل بیت بود و چنان عمیق به تفسیر نهج البلاغه احاطه داشت که آوازه تفسیر و شیوایی کلامش به گوش آیت‌الله نوری همدانی نماینده امام و امام جمعه همدان رسید و از وی درخواست کرد تا کلاس‌های تفسیر نهج‌البلاغه برای طلاب بگذارد. وی هنگامی که برای طلاب درس را شروع می‌کرد آنان عاشقانه دل به کلام او می‌دادند و از خرمن معارف نهج‌البلاغه خوشه می‌چیدند. محمود علاوه بر ایجاد امنیت و آرامش در شهر همدان و سرکوب غائله منافقین در دوران حدود یک سال فرماندهی سپاه همدان کادری تربیت کرد که شالوده نخستین تیپ انصار الحسین را تشکیل می‌دادند و هر کدام به اصول فرماندهی نظامی و مبانی دینی آشنا بودند او با ابلاغ دستور فرماندهی سپاه، عملیات مطلع الفجر را پی ریزی کرد. وی پس از تحكيم مواضع نیروهای انقلاب در غرب کشور فعاليّت‌هايش را در جبهه جنوب متمركز نمود و با پذيرفتن مسؤوليت معاونت تیپ محمدرسول‌الله (ص) در هدایت عملیات این تیپ نقش مؤثری ایفا كرد. سرانجام وي در پشت دژ مارد در جبهه شمال شرقی خرمشهر، مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و در تاريخ 2/3/1361 به شهادت رسيد. پیکر پاکش در گلستان شهداي اصفهان، قطعه فرمانده كل قوا، رديف 3، شمارة 3 به خاك سپرده شد.

وصیت نامه

باسمه تعالى ان الله اشترى من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون و یقتلون فاستبشروا ببیعکم الذى به و ذلک هو الفوز العظیم همانا خداوند از مومنان جانهایشان و مالهایشان را خرید و در مقابل راى آنها بهشت را قرار داده و مومنان مى جنگند و در راه خدا مى کشند و کشته مى شوند..... .... پس شاد باشید به معامله اى که سود نمودید و این است رستگارى بزرگ. خداوندا ،توفیقى عطا فرما که از جمله کسانى باشیم که خود بشارت به آنها داده اى که در این معامله شرکت جویند و اى کسى که جز تو کس دیگر ندارم ،الهى و ربى من لى غیرک،از تو خواهانم که زندگیم را زندگى محمدى و مردنم را مردن محمدى قرار دهى ،اللهم اجعل محیاى محیا محمد و آل محمد و مماتى ممات محمد و آل محمد . وقتى که در زیارت عاشورا مى خوانیم که یا ابا عبد الله انى سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الى یوم القیامه ،اى حسین(ع)من آشتیم با کسانى که با تو آشتیند و در جنگ و ستیزم با کسانى که با شما سر جنگ دارند ،چگونه مى توان در هر زمان کنار گود نشست و دست از یارى فرزندان حسین(ع) که بیش از هزار سال در شکنجه و تبعید به سر مى برند فرو بست ،مگر مى شود مسلمان بود از رسول اکرم تبعیت نمود ، دوستدارحسین (ع)بوده باشیم تشیع علوى را برگزیده باشیم اما روحانیت را کنار گذارده باشیم و بگذاریم ،ابدا،روحانیت با آن مشخصه اى بارزى که هر زمان داشته از کلینى گرفته تا خمینى ها هر زمان حافظ اسلام بوده اند و ان شاء الله تا انقلاب مهدى(عج)خواهند بود . اولین سفارشى که به عنوان وصیت دارم همین کلمه است روحانیت،آخوند ،ملا،طلبه چقدر این کلمات ارزش دارد و معنا ،اى همه آن کسانى که سفارشم به گوش و دیده تان خواهد رسید مبادا روحانیت را تنها بگذارید ،بدانید که تمام تلاش ابرقدرتها در از بین بردن اسلام ،روى روحانیت قرار دارد.شاهد این مدعا را در اسناد لانه جاسوسى بخوانید که چقدر امریکا از ملا مى ترسید ،با یک نمود عینى در همین صد سال اخیر ببینید هر جا کوچکترین حرکتى،قیامى،جنبشى شده با رهبرى همین روحانیت بوده . قیام سید جمال الدین اسد آبادى ،نهضت و جنبش تنباکو ،قیام میرزا کوچک خان جنگلى،قیام شیخ محمد خیابانى ،نهضتى که میرزاى اول در عراق آغاز نمود و با یک فتوا مردم با بیل استعمار انگلیس را بیرون راندند ،نهضت شیخ محمد عبده،نهضت اخوان المسلمین با رهبرى حسن البناء و سید قطب،جنبش مشروطیت با رهبرى آیت الله طبابائى و بهبهانى و الى آخر ،تمامى اینها با رهبرى روحانیت بوده و وقتى این سخن امام را به یاد مى آورم که چرا مى خواهید این قدرت را بشکنید ،شکست روحانیت ،شکست اسلام است بفکر مى افتم که چرا؟چرا؟ من خود امام عزیز و رهبر انقلاب را هم در یک جریانى بنام روحانیت مى بینم نه مانند آن گروه منحرف که امام را تنها مى بینند من استمرار حرکت انبیاء را ولایت فقیه مى دانم و برایم هم مشخص شده که پس از امام بعد از 120فقیه بزرگوار آیت الله منتظرى در همین جریان روحانیت ادامه دهنده راه اوست و باز به شما برادران و خواهرانم گوشزد مى کنم که روحانیت را کنار نگذارید . سفارش دوم من درباره سپاه پاسداران مى باشد بازوى مسلح ولایت فقیه و روحانیت ،باید سپاه آنچنان شود که پاسداران به عنوان فریضه واجب خدمت نمایند ،نه به عنوان شغل،چرا که این دو بازوى ولى فقیه سپاه و روحانیت شغلى ندارند و نباید سپاهى بودن و روحانى بودن را شغل حساب نمود چقدر ابرقدرتها از این سپاه مى ترسند ،چرا که برادر سپاهى به عنوان فریضه وارد سپاه مى گردد نه حق ماموریتى مى خواهد و نه فوق العاده بدى آب و هوا بلکه هر کجا که سخت تر باشد وارد مى گردد که اجرش عظیم تر گردد . قبلا اگر ترس ما از لیبرال ها بود که مبادا خط امام را خدشه دار نمایند اکنون دیگر لیبرال‌ها به زباله دان تاریخ افتادند و انقلاب سوم هم پیروز شود . منافقینى که در تدارک بوند که پس از حیات امام نهضت را منحرف نمایند زودتر روى آب آمدند و رو در روى ملت مسلم قرار گرفتند تلاش تمامى شما باید این باشد که ریشه منافقین بدتر از کفار را برکنید و در این صورت دیگر آمریکا باید تا صد سال بلکه همیشه گورش را گم کند و دست از ایران دیگر بشوید و منتظر باشد که دیگر ما به سراغ او برویم. پدر و مادرم از اینکه زحمات بسیار در تربیت فرزندانتان کشیدید ،امیدوارم که خداوند ،اجرتان را افزون‌تر دهد من خود بیاد دارم که قران در دامان مادرم فرا گرفتم و با بیل پدرم رنجها را چشیده ام . پدر جان تو خودت خوب مى دانى که دنیا دار فناست و آخرت مسلما بهتر است و باقى که (الدنیا دار الفناء و الاخره خیر و ابقى). مادر جان سفارشى که به شما دارم چون تو خودت فرزند روحانى بوده اى دلم مى خواهد که تو مرا بخاک بسپارى و حتى پدرم خاک و گل بر روى قبرم بریزید تا همه بدانند که شما سرشار از شوق هستید و ایمان . فامیل بداند که باید فرزند بدهد و ابرقدرتها بدانند که با شهید دادن خانواده ها حرکت انقلاب تند تر مى گردد و چرخهاى آن سریعتر . در خاتمه آخرین کلمات را به نگارش در مى آورم: برادران فقط باید به فکر اسلام بود و بس و براى اسلام باید اکنون از روحانیت و سپاه یارى جست و امام را یارى کرد و باید بدانیم که بقول قران: ما عند کم ینفذ و ما عند الله باق ما تنفقوا من شى فى سبیل الله سوف الیکم درود بر شهیدان اسلام بخصوص شهید مظلوم آیت الله مدنى بر قرار باد پرچم اسلام اتحاد جمهوری اسلامى بر رهبرى امام خمینى فرزند شما 11/5/1360 مطابق با عید فطروالسلام.

http://shohada-isf.ir/fa/shahid?shahidID=1527