شهید محمد حسین ابوالمنصوری پور: تفاوت بین نسخهها
Ghanbari97 (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی «شهید محمدحسین ابوالمنصوری پور تاریخ تولد :1344/04/08تاریخ شهادت : 1365/03/09 محل شهادت...» ایجاد کرد) |
|||
(۲ نسخههای متوسط توسط ۲ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | تاریخ تولد :1344/04/08 | ||
− | |||
− | |||
− | وصیت نامه | + | تاریخ شهادت : 1365/03/09 |
+ | |||
+ | |||
+ | محل شهادت : نامشخص | ||
+ | |||
+ | |||
+ | محل آرامگاه :البرز - کرج - امامزاده طاهر | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | ==زندگینامه== | ||
+ | شهيد محمد حسين ابوالمنصوري در سال 1334 در تهران در خانواده متدين و مذهبي چشم به جهان گشود. وي دوران كودكي خود را تا 4سالگي در تهران گذراندند و بعد از آن به همراه خانواده خود به كرج عزيمت نمودند و بعد از اين كه به سن 7سالگي رسيد براي اين كه سواد خواندن و نوشتن را بياموزد وارد مدرسه شد و تا كلاس سوم ابتدايي بيشتر به تحصيل خود ادامه نداد و ترك تحصيل نمود و براي اين كه بتواند كمك خرج خانواده اش شد به كار نجاري مشغول شد. تا از اين طريق بتواند كمكي به خانواده خود كرده باشد. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | ايشان از نظر اخلاقي فردي بسيار مؤمن و راستگو بودند و به تمام دوست و فاميل و اقوام و آشنايان احترام خاصي قائل بود و به مشكلات همه رسيدگي مي كرد با بچه ها خيلي مهربان بود و به فرائض ديني اعتقاد داشت او در زمان اوج گيري انقلاب و در اكثر راهپيمايي ها و تظاهرات شركت داشت و پس از اين كه به سن قانوني رسيد رفت خودش را معرفي كرد و در سال 1363 به خدمت سربازي اعزام گشت در ضمن ايشان قبل از اين كه به خدمت سربازي برود ازدواج نمودند كه ثمره ازدواجشان يك فرزند دختر مي باشد ايشان پس از 11 ماه خدمت در مناطق جنگي سرانجام در تاريخ 9/3/65 در منطقه فاو بر اثر اصابت تير به شكم به درجه رفيع شهادت نایل گرديد. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | ==وصیت نامه== | ||
+ | |||
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار | خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
اين جانب محمدحسين ابوالمنصورى، فرزند على، دارنده شناسنامه 2289، تهران. چون در آينده نزديك عازم جبهه حق عليه باطل مىباشم چنان كه سعادت يافتم كه به ديدار حق تعالى نائل شوم چند جملهاى را براى بازماندگانم مىنويسم، اگر اين سعادت را يافتم و برگشتم ؟؟؟ نشد | اين جانب محمدحسين ابوالمنصورى، فرزند على، دارنده شناسنامه 2289، تهران. چون در آينده نزديك عازم جبهه حق عليه باطل مىباشم چنان كه سعادت يافتم كه به ديدار حق تعالى نائل شوم چند جملهاى را براى بازماندگانم مىنويسم، اگر اين سعادت را يافتم و برگشتم ؟؟؟ نشد | ||
− | اولاـ از پدر و مادر عزيزم، تقاضاى بخشش دارم چون مىدانم كه در اين مدت چند سالى كه از عمر من گذشته جز رنج و گرفتارى براى آنها چيز ديگرى نداشتم و به خدا هم آنها را سوگند مىدهم كه از من راضى باشند و درخواست ديگرم اين است كه از همسر و تنها فرزندم كه چند روزى بيش از عمرش نمىگذرد همچون فرزندان خود نگهدارى كنند و اگر همسرم راضى نشد كه پهلوى آنها زندگى كند دخترم را تحويل مادرم دهد؛ از مال دنيا هيچ ندارم كه به كسى ببخشم؛ از برادرانم مىخواهم كه به حرف پدر و مادر گوش كنند و راه قرآن و اسلام را در پيش گيرند، از خواهرانم مىخواهم چون حضرت زينب (س) صبر داشته باشند، دير يا زود مرگ هر انسان فرا مىرسد پس چه بهتر كه در راه دين و مملكت باشد خواهش ديگرى دارم كه گاهى برايم چند ركعتى نماز بخوانند فرزند ناقابل شما حسين. | + | |
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | اولاـ از پدر و مادر عزيزم، تقاضاى بخشش دارم چون مىدانم كه در اين مدت چند سالى كه از عمر من گذشته جز رنج و گرفتارى براى آنها چيز ديگرى نداشتم و به خدا هم آنها را سوگند مىدهم كه از من راضى باشند و درخواست ديگرم اين است كه از همسر و تنها فرزندم كه چند روزى بيش از عمرش نمىگذرد همچون فرزندان خود نگهدارى كنند و اگر همسرم راضى نشد كه پهلوى آنها زندگى كند دخترم را تحويل مادرم دهد؛ از مال دنيا هيچ ندارم كه به كسى ببخشم؛ | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | از برادرانم مىخواهم كه به حرف پدر و مادر گوش كنند و راه قرآن و اسلام را در پيش گيرند، از خواهرانم مىخواهم چون حضرت زينب (س) صبر داشته باشند، دير يا زود مرگ هر انسان فرا مىرسد پس چه بهتر كه در راه دين و مملكت باشد خواهش ديگرى دارم كه گاهى برايم چند ركعتى نماز بخوانند فرزند ناقابل شما حسين. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى، حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار | خدايا خدايا تا انقلاب مهدى، حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار | ||
محمدحسين ابوالمنصورىپور | محمدحسين ابوالمنصورىپور | ||
− | 1365/02/05 | + | 1365/02/05<ref>سایت شهدای ارتش</ref> |
+ | |||
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references /> | ||
− | + | == ردهها == | |
+ | {{ترتیبپیشفرض:محمدحسین_ابوالمنصوری پور}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دوران دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان البرز]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان کرج]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۰۳
تاریخ تولد :1344/04/08
تاریخ شهادت : 1365/03/09
محل شهادت : نامشخص
محل آرامگاه :البرز - کرج - امامزاده طاهر
محتویات
زندگینامه
شهيد محمد حسين ابوالمنصوري در سال 1334 در تهران در خانواده متدين و مذهبي چشم به جهان گشود. وي دوران كودكي خود را تا 4سالگي در تهران گذراندند و بعد از آن به همراه خانواده خود به كرج عزيمت نمودند و بعد از اين كه به سن 7سالگي رسيد براي اين كه سواد خواندن و نوشتن را بياموزد وارد مدرسه شد و تا كلاس سوم ابتدايي بيشتر به تحصيل خود ادامه نداد و ترك تحصيل نمود و براي اين كه بتواند كمك خرج خانواده اش شد به كار نجاري مشغول شد. تا از اين طريق بتواند كمكي به خانواده خود كرده باشد.
ايشان از نظر اخلاقي فردي بسيار مؤمن و راستگو بودند و به تمام دوست و فاميل و اقوام و آشنايان احترام خاصي قائل بود و به مشكلات همه رسيدگي مي كرد با بچه ها خيلي مهربان بود و به فرائض ديني اعتقاد داشت او در زمان اوج گيري انقلاب و در اكثر راهپيمايي ها و تظاهرات شركت داشت و پس از اين كه به سن قانوني رسيد رفت خودش را معرفي كرد و در سال 1363 به خدمت سربازي اعزام گشت در ضمن ايشان قبل از اين كه به خدمت سربازي برود ازدواج نمودند كه ثمره ازدواجشان يك فرزند دختر مي باشد ايشان پس از 11 ماه خدمت در مناطق جنگي سرانجام در تاريخ 9/3/65 در منطقه فاو بر اثر اصابت تير به شكم به درجه رفيع شهادت نایل گرديد.
وصیت نامه
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار
اين جانب محمدحسين ابوالمنصورى، فرزند على، دارنده شناسنامه 2289، تهران. چون در آينده نزديك عازم جبهه حق عليه باطل مىباشم چنان كه سعادت يافتم كه به ديدار حق تعالى نائل شوم چند جملهاى را براى بازماندگانم مىنويسم، اگر اين سعادت را يافتم و برگشتم ؟؟؟ نشد
اولاـ از پدر و مادر عزيزم، تقاضاى بخشش دارم چون مىدانم كه در اين مدت چند سالى كه از عمر من گذشته جز رنج و گرفتارى براى آنها چيز ديگرى نداشتم و به خدا هم آنها را سوگند مىدهم كه از من راضى باشند و درخواست ديگرم اين است كه از همسر و تنها فرزندم كه چند روزى بيش از عمرش نمىگذرد همچون فرزندان خود نگهدارى كنند و اگر همسرم راضى نشد كه پهلوى آنها زندگى كند دخترم را تحويل مادرم دهد؛ از مال دنيا هيچ ندارم كه به كسى ببخشم؛
از برادرانم مىخواهم كه به حرف پدر و مادر گوش كنند و راه قرآن و اسلام را در پيش گيرند، از خواهرانم مىخواهم چون حضرت زينب (س) صبر داشته باشند، دير يا زود مرگ هر انسان فرا مىرسد پس چه بهتر كه در راه دين و مملكت باشد خواهش ديگرى دارم كه گاهى برايم چند ركعتى نماز بخوانند فرزند ناقابل شما حسين.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى، حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار محمدحسين ابوالمنصورىپور 1365/02/05[۱]
پانویس
- ↑ سایت شهدای ارتش