شهید علی اکبر قربانی منظری: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | rId4 | |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
+ | کد شهید : 6123633 | ||
+ | نام : علیاکبر | ||
+ | |||
+ | نام خانوادگی : قربانیمنظری | ||
+ | |||
+ | نام پدر : علیاصغر | ||
+ | |||
+ | تاریخ تولد : | ||
+ | |||
+ | محل تولد : تربت حیدریه | ||
+ | |||
+ | تاریخ شهادت : 1361/02/24 | ||
+ | |||
+ | مکان شهادت : | ||
+ | |||
+ | تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : | ||
+ | |||
+ | شغل : یگان خدمتی : | ||
+ | |||
+ | گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است . | ||
+ | |||
+ | نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | ||
+ | |||
+ | گلزار : | ||
خاطرات | خاطرات | ||
سطر ۴۲: | سطر ۳۸: | ||
− | یک شب که فرزندم علی اکبر قربانی در خانه بود و به مرخصی آمده بود متوجه شدم در آخرهای شب در خانه حضور ندارد به بیرون رفتم و دیدم در حیاط دور حوض می چرخد از او پرسیدم چه شده پسرم؟ چرا بیرون آمدی؟ گفت : خواب شهید حاتمی را دیدم که با لباسهای سفید و زیبایی به نزد من آمد و مرا بوسید و گفت : تو تا چند وقت دیگر به پیش ما می آیی . وقتی این خواب را تعریف می کرد قطره های اشک از چشمانش فرو می ریخت . او را به خانه بردم و خوابیدم . چند روز بعد وقتی به جبهه می رفت بعد از خداحافظی به ما گفت که این سفر آخر من است و دیگر برگشتی برای من وجود ندارد . حرف او درست بود و دیگر برنگشت و شهید شد . | + | یک شب که فرزندم علی اکبر قربانی در خانه بود و به مرخصی آمده بود متوجه شدم در آخرهای شب در خانه حضور ندارد به بیرون رفتم و دیدم در حیاط دور حوض می چرخد از او پرسیدم چه شده پسرم؟ چرا بیرون آمدی؟ گفت : خواب شهید حاتمی را دیدم که با لباسهای سفید و زیبایی به نزد من آمد و مرا بوسید و گفت : تو تا چند وقت دیگر به پیش ما می آیی . وقتی این خواب را تعریف می کرد قطره های اشک از چشمانش فرو می ریخت . او را به خانه بردم و خوابیدم . چند روز بعد وقتی به جبهه می رفت بعد از خداحافظی به ما گفت که این سفر آخر من است و دیگر برگشتی برای من وجود ندارد . حرف او درست بود و دیگر برنگشت و شهید شد. |
+ | <ref>[http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=%2016741 یاران رضا]</ref> | ||
− | + | ==پانویس== | |
− | = | + | <references/> |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + |
نسخهٔ ۲ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۳۱
rId4
کد شهید : 6123633
نام : علیاکبر
نام خانوادگی : قربانیمنظری
نام پدر : علیاصغر
تاریخ تولد :
محل تولد : تربت حیدریه
تاریخ شهادت : 1361/02/24
مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :
شغل : یگان خدمتی :
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است .
نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده
گلزار :
خاطرات
خواب و رویای شهادت
موضوع : خواب و روياي شهادت
راوی : زبیده شجاعی
متن کامل خاطره
یک شب که فرزندم علی اکبر قربانی در خانه بود و به مرخصی آمده بود متوجه شدم در آخرهای شب در خانه حضور ندارد به بیرون رفتم و دیدم در حیاط دور حوض می چرخد از او پرسیدم چه شده پسرم؟ چرا بیرون آمدی؟ گفت : خواب شهید حاتمی را دیدم که با لباسهای سفید و زیبایی به نزد من آمد و مرا بوسید و گفت : تو تا چند وقت دیگر به پیش ما می آیی . وقتی این خواب را تعریف می کرد قطره های اشک از چشمانش فرو می ریخت . او را به خانه بردم و خوابیدم . چند روز بعد وقتی به جبهه می رفت بعد از خداحافظی به ما گفت که این سفر آخر من است و دیگر برگشتی برای من وجود ندارد . حرف او درست بود و دیگر برنگشت و شهید شد.
[۱]