شهید احمد علی عبدالهاشمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «بسمه تعالی نام احمد علی عبدالهاشمی نام پدر علی اصغر نام مادر فاطمه محل شهادت...» ایجاد کرد)
 
 
(۵ نسخه‌های متوسط توسط ۵ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
بسمه تعالی
+
{{جعبه اطلاعات افراد نظامی
نام احمد علی عبدالهاشمی
+
|نام فرد                =احمد علی عبدالهاشمی
نام پدر علی اصغر
+
|تصویر                  = 339261_872.jpg
نام مادر فاطمه
+
|ملیت                  = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی
محل شهادت فاو
+
|دین و مذهب            = [[مسلمان]]، [[شیعه]]
محل تولد قزوین - شریف آباد تاریخ تولد ۱۳۲۸/۱۲/۲۰
+
|تولد                   = قزوین ، روستای شریف آباد[[زادروزهای|1328/12/20]]
محل شهادت فاو تاریخ شهادت ۱۳۶۴/۱۱/۲۴
+
|شهادت                 = عراق، بصره،فاو[[الگو:شهدای 24 بهمن|1364/11/24]]
استان محل شهادت بصره شهر محل شهادت فاو
+
|محل شهادت             = [[عراق]]
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
+
|محل دفن                = گلزار شهداى قزوین،روستای شریف آباد
تعداد پسر ۵ تعداد دختر ۲
+
|سمت‌ها                  = بسیجی
تحصیلات ششم ابتدائی رشته -
+
|تحصیلات                 = پنجم ابتدایی
عملیات سال تفحص
+
|شغل                    = کارگر
محل کار بنیاد تحت پوشش
+
}}
مزار شهید قزوین - قزوین - شریف آباد
+
 
==زندگی نامه==
 
==زندگی نامه==
عبدالهاشمی، احمدعلی: بیستم اسفند ۱۳۲۸، در روستای شریف‌آباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علی‌اصغر، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. سال ۱۳۴۷ ازدواج کرد و صاحب پنج پسر و دو دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
+
 
 +
بیستم اسفند [[۱۳۲۸]]، در روستای شریف‌آباد از توابع شهر [[قزوین]] به دنیا آمد. پدرش علی‌اصغر، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. سال ۱۳۴۷ ازدواج کرد و صاحب پنج پسر و دو دختر شد. از سوی [[بسیج]] در [[جبهه]] حضور یافت. بیست و چهارم بهمن [[۱۳۶۴]]، در [[فاو]] [[عراق]] بر اثر اصابت [[ترکش]] به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
 +
 
 
==وصیت نامه==
 
==وصیت نامه==
شهید، احمدعلی عبدالهاشمی: بارالها! در موقع ستیز با دشمنان کافر، لحظه ای ما را به خودمان وا مگذار، تا این که در راه هدف مان و برای رضای تو، استوار و ثابت قدم باشیم. سلام و درود بر پدر و مادر مهربانم، که خداوند -تبارک و تعالی- بر این جانب منت نهاد، تا در دامان چنین خانواده ای پرورش یابم. اینک توفیقی حاصل شد که در راه قرآن و یاری دین اسلام، از سالار شهیدان، یعنی حسین(ع) پیروی نمایم، که امید است هدف بنده مورد توجه و رضای خدا قرار بگیرد. پدر و مادر عزیزم! از این که در زندگی خود فرزندی تربیت نمودید، که وقتی بزرگ شد یار و یاور شما باشد، مرا می بخشید، که جز گرفتاری و مزاحمت، چیزی برای شما نداشتم؛ چون یاری دین خدا بالاتر از همه ی این هاست. ای همسر عزیز و نورچشمانم! شما را به صبر و استقامت دعوت می کنم و می خواهم چون حضرت زینب(س) صبور باشی. -ان شاء الله- همان طوری که تا به حال رنج و مشقت ها را تحمل کرده ای، بعد از من هم صابر و ثابت قدم باشی. امید است در تربیت فرزندان مان، در راه شناخت دین و قرآن دقت کنی و مخصوصاً در شوهردادن دختر عزیزم، با فرزند خانواده ای وصلت کن که فردی باتقوا و حامی دین اسلام باشد. شما، ای فرزندانم: اسماعیل، حسین، محسن، حسن و اعظم جان! امید است مثل سایر شهدا -که به ما درس آزادگی آموختند و مخصوصاً رهبر کبیر انقلاب و سایر روحانیون مبارز در خط امام- به یک دست قرآن و به دست دیگر سلاح برگیرید و با کفار و منافقین بجنگید تا این که ریشه ی کفر از زمین کَندِه شود. سعی کنید لحظه ای از خدا غافل نشوید. اگر شهادت نصیب این جانب شد، زیاد گریه و زاری نکنید و اگر هم خواستید برای من گریه کنید، برای امام حسین(ع) و اهل بیتش گریه کنید؛ چون اهل بیت امام حسین(ع) با مصایب زیادی روبرو شدند. هیچ وقت دستان تان را از دامان اهل بیت عصمت و طهارت کوتاه نکنید. اگر ما در دنیا و آخرت می خواهیم همه چیز داشته باشیم، باید توسط همین خانواده باشد. از خانواده ی خود و همسر عزیزم «رقیه» و فرزندانم حلالیت می طلبم؛ چون من -هر چقدر فکر می کنم- سرپرست خوبی برای شما نبودم و -ان شاء الله- مرا می بخشید. در ضمن مجالس ختمم را خیلی ساده بگیرید؛ چون در شهادت سالار شهیدان، جز اسیری حضرت زینب(س) و اهل بیت، مجلسی به نام تسلی دادن به این خانواده نبود. ضمناً اگر مقداری هم می خواهید خرج کنید، در امور خیر مصرف کنید.۱ (۱۵۰۴۲۱۹) احمدعلی عبدالهاشمی روز طلوع فجر و آزادی ۱۲/۱۱/۱۳۶۴
+
 
منبع : پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین
+
بارالها! در موقع ستیز با دشمنان کافر، لحظه ای ما را به خودمان وا مگذار، تا این که در راه هدف مان و برای رضای تو، استوار و ثابت قدم باشیم. سلام و درود بر پدر و مادر مهربانم، که خداوند -تبارک و تعالی- بر این جانب منت نهاد، تا در دامان چنین خانواده ای پرورش یابم. اینک توفیقی حاصل شد که در راه قرآن و یاری دین اسلام، از سالار شهیدان، یعنی [[حسین(ع)]] پیروی نمایم، که امید است هدف بنده مورد توجه و رضای خدا قرار بگیرد. پدر و مادر عزیزم! از این که در زندگی خود فرزندی تربیت نمودید، که وقتی بزرگ شد یار و یاور شما باشد، مرا می بخشید، که جز گرفتاری و مزاحمت، چیزی برای شما نداشتم؛ چون یاری دین خدا بالاتر از همه ی این هاست.  
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1316
+
 
 +
ای همسر عزیز و نورچشمانم! شما را به صبر و استقامت دعوت می کنم و می خواهم چون حضرت زینب(س) صبور باشی. -ان شاء الله- همان طوری که تا به حال رنج و مشقت ها را تحمل کرده ای، بعد از من هم صابر و ثابت قدم باشی. امید است در تربیت فرزندان مان، در راه شناخت دین و قرآن دقت کنی و مخصوصاً در شوهردادن دختر عزیزم، با فرزند خانواده ای وصلت کن که فردی باتقوا و حامی دین اسلام باشد. شما، ای فرزندانم: اسماعیل، حسین، محسن، حسن و اعظم جان! امید است مثل سایر شهدا -که به ما درس آزادگی آموختند و مخصوصاً رهبر کبیر [[انقلاب]] و سایر [[روحانیون]] مبارز در [[خط امام]]- به یک دست قرآن و به دست دیگر سلاح برگیرید و با کفار و منافقین بجنگید تا این که ریشه ی کفر از زمین کَندِه شود. سعی کنید لحظه ای از خدا غافل نشوید.  
 +
 
 +
اگر شهادت نصیب این جانب شد، زیاد گریه و زاری نکنید و اگر هم خواستید برای من گریه کنید، برای [[امام حسین(ع)]] و اهل بیتش گریه کنید؛ چون اهل بیت امام حسین(ع) با مصایب زیادی روبرو شدند. هیچ وقت دستان تان را از دامان اهل بیت عصمت و طهارت کوتاه نکنید. اگر ما در دنیا و آخرت می خواهیم همه چیز داشته باشیم، باید توسط همین خانواده باشد. از خانواده ی خود و همسر عزیزم «رقیه» و فرزندانم حلالیت می طلبم؛ چون من -هر چقدر فکر می کنم- سرپرست خوبی برای شما نبودم و -ان شاء الله- مرا می بخشید.  
 +
 
 +
در ضمن مجالس ختمم را خیلی ساده بگیرید؛ چون در شهادت سالار شهیدان، جز اسیری حضرت زینب(س) و اهل بیت، مجلسی به نام تسلی دادن به این خانواده نبود. ضمناً اگر مقداری هم می خواهید خرج کنید، در امور خیر مصرف کنید.۱ (۱۵۰۴۲۱۹) احمدعلی عبدالهاشمی روز طلوع فجر و آزادی ۱۲/۱۱/۱۳۶۴<ref> [http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1316 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref>
 +
 
 +
==نگارخانه تصاویر==
 +
[[File:339261_872.jpg]]
 +
 
 +
==پانویس==
 +
<references />
 +
 
 +
 
 +
== رده‌ها ==
 +
{{ترتیب‌پیش‌فرض:احمد علی _عبدالهاشمی}}
 +
[[رده: شهدا ]]
 +
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
 +
[[رده: شهدای ایران]]
 +
[[رده: شهدای استان قزوین]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۰

احمد علی عبدالهاشمی
339261 872.jpg
ملیت پرچم ایران.png ایرانی
دین و مذهب مسلمان، شیعه
تولد قزوین ، روستای شریف آباد1328/12/20
شهادت عراق، بصره،فاو1364/11/24
محل دفن گلزار شهداى قزوین،روستای شریف آباد
سمت‌ها بسیجی
تحصیلات پنجم ابتدایی
شغل کارگر

زندگی نامه

بیستم اسفند ۱۳۲۸، در روستای شریف‌آباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علی‌اصغر، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. سال ۱۳۴۷ ازدواج کرد و صاحب پنج پسر و دو دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

وصیت نامه

بارالها! در موقع ستیز با دشمنان کافر، لحظه ای ما را به خودمان وا مگذار، تا این که در راه هدف مان و برای رضای تو، استوار و ثابت قدم باشیم. سلام و درود بر پدر و مادر مهربانم، که خداوند -تبارک و تعالی- بر این جانب منت نهاد، تا در دامان چنین خانواده ای پرورش یابم. اینک توفیقی حاصل شد که در راه قرآن و یاری دین اسلام، از سالار شهیدان، یعنی حسین(ع) پیروی نمایم، که امید است هدف بنده مورد توجه و رضای خدا قرار بگیرد. پدر و مادر عزیزم! از این که در زندگی خود فرزندی تربیت نمودید، که وقتی بزرگ شد یار و یاور شما باشد، مرا می بخشید، که جز گرفتاری و مزاحمت، چیزی برای شما نداشتم؛ چون یاری دین خدا بالاتر از همه ی این هاست.

ای همسر عزیز و نورچشمانم! شما را به صبر و استقامت دعوت می کنم و می خواهم چون حضرت زینب(س) صبور باشی. -ان شاء الله- همان طوری که تا به حال رنج و مشقت ها را تحمل کرده ای، بعد از من هم صابر و ثابت قدم باشی. امید است در تربیت فرزندان مان، در راه شناخت دین و قرآن دقت کنی و مخصوصاً در شوهردادن دختر عزیزم، با فرزند خانواده ای وصلت کن که فردی باتقوا و حامی دین اسلام باشد. شما، ای فرزندانم: اسماعیل، حسین، محسن، حسن و اعظم جان! امید است مثل سایر شهدا -که به ما درس آزادگی آموختند و مخصوصاً رهبر کبیر انقلاب و سایر روحانیون مبارز در خط امام- به یک دست قرآن و به دست دیگر سلاح برگیرید و با کفار و منافقین بجنگید تا این که ریشه ی کفر از زمین کَندِه شود. سعی کنید لحظه ای از خدا غافل نشوید.

اگر شهادت نصیب این جانب شد، زیاد گریه و زاری نکنید و اگر هم خواستید برای من گریه کنید، برای امام حسین(ع) و اهل بیتش گریه کنید؛ چون اهل بیت امام حسین(ع) با مصایب زیادی روبرو شدند. هیچ وقت دستان تان را از دامان اهل بیت عصمت و طهارت کوتاه نکنید. اگر ما در دنیا و آخرت می خواهیم همه چیز داشته باشیم، باید توسط همین خانواده باشد. از خانواده ی خود و همسر عزیزم «رقیه» و فرزندانم حلالیت می طلبم؛ چون من -هر چقدر فکر می کنم- سرپرست خوبی برای شما نبودم و -ان شاء الله- مرا می بخشید.

در ضمن مجالس ختمم را خیلی ساده بگیرید؛ چون در شهادت سالار شهیدان، جز اسیری حضرت زینب(س) و اهل بیت، مجلسی به نام تسلی دادن به این خانواده نبود. ضمناً اگر مقداری هم می خواهید خرج کنید، در امور خیر مصرف کنید.۱ (۱۵۰۴۲۱۹) احمدعلی عبدالهاشمی روز طلوع فجر و آزادی ۱۲/۱۱/۱۳۶۴[۱]

نگارخانه تصاویر

339261 872.jpg

پانویس

  1. پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین


رده‌ها