شهید هادی کاظمی خواه: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی « کد شهید: 6615700 تاریخ تولد : نام : هادی محل تولد : سبزوار نام خانوادگ...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۲۳: | سطر ۲۳: | ||
یک شب خواب دیدم که هادی روبه آسمان درازکشیده و یک پیشانی بند قرمز که با خط زرد روی او نوشته شده بود یا حسین بسته است درآن موقع من بلند گفتم:یا حسین ، یاحسین. که پدرش مرا از خواب بیدار کرد و گفت: در این موقع شب چه شده است که یا حسین می گویی؟ گفتم: خواب دیده ام که هادی شهید شده است و او گفت: نه خواب دم صبح تعبیر ندارد مگر تو می خواهی هادی شهید شود. گفتم: معلوم است که نه. ولی به طور یقین می دانم که اتفاقی برای او افتاده است. که تا شب نشده بود با ما تماس گرفتند که پسرتان به مقام والای شهادت رسیده است. | یک شب خواب دیدم که هادی روبه آسمان درازکشیده و یک پیشانی بند قرمز که با خط زرد روی او نوشته شده بود یا حسین بسته است درآن موقع من بلند گفتم:یا حسین ، یاحسین. که پدرش مرا از خواب بیدار کرد و گفت: در این موقع شب چه شده است که یا حسین می گویی؟ گفتم: خواب دیده ام که هادی شهید شده است و او گفت: نه خواب دم صبح تعبیر ندارد مگر تو می خواهی هادی شهید شود. گفتم: معلوم است که نه. ولی به طور یقین می دانم که اتفاقی برای او افتاده است. که تا شب نشده بود با ما تماس گرفتند که پسرتان به مقام والای شهادت رسیده است. | ||
− | + | <ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17163 یاران رضا]</ref> | |
+ | |||
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references/> |
نسخهٔ ۲۱ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۲۰
کد شهید: 6615700 تاریخ تولد : نام : هادی محل تولد : سبزوار نام خانوادگی : کاظمیخواه تاریخ شهادت : 1366/03/08 نام پدر : محمدقاسم مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده گلزار : شهدا خاطرات
پیش بینی شهادت
موضوع پيش بيني شهادت راوی فاطمه اسماعیل آبادی متن کامل خاطره
برای آخرین بار که می خواست به جبهه برود به من گفت: مادر جان به احتمال خیلی زیاد من دیگربر نمی گردم وشهید می شوم. من هم گریه می کردم و اومی گفت: مادرجان من اگر درراه خدا شهید بشوم بهتراست یا اینکه درزیر یک ماشین کشته شوم من گفتم: بازدوباره شیخ شده ای و اوخندید وگفت: مادرجان نترس وناراحت نشو من لیاقت شهادت را ندارم.
خواب و رویای دیگران درمورد شهید
موضوع خواب و روياي ديگران درمورد شهيد راوی فاطمه اسماعیل آبادی متن کامل خاطره
یک شب خواب دیدم که هادی روبه آسمان درازکشیده و یک پیشانی بند قرمز که با خط زرد روی او نوشته شده بود یا حسین بسته است درآن موقع من بلند گفتم:یا حسین ، یاحسین. که پدرش مرا از خواب بیدار کرد و گفت: در این موقع شب چه شده است که یا حسین می گویی؟ گفتم: خواب دیده ام که هادی شهید شده است و او گفت: نه خواب دم صبح تعبیر ندارد مگر تو می خواهی هادی شهید شود. گفتم: معلوم است که نه. ولی به طور یقین می دانم که اتفاقی برای او افتاده است. که تا شب نشده بود با ما تماس گرفتند که پسرتان به مقام والای شهادت رسیده است. [۱]