شهید علی اصغر کیوانلو: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی « کد شهید: 6413124 تاریخ تولد : نام : علیاصغر محل تولد : سبزوار نام خانو...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | ||
+ | |نام فرد = علیاصغر کیوانلو | ||
+ | |تصویر =علیاصغرکیوانلو.jpg | ||
+ | |توضیح تصویر = | ||
+ | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | ||
+ | |شهرت = | ||
+ | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | ||
+ | |تولد =[[سبزوار]] | ||
+ | |شهادت = [[1364/12/15]] | ||
+ | |وفات = | ||
+ | |مرگ = | ||
+ | |محل دفن = | ||
+ | |مفقود = | ||
+ | |جانباز = | ||
+ | |اسارت = | ||
+ | |نیرو = | ||
+ | |یگانهای خدمت = | ||
+ | |طول خدمت = | ||
+ | |درجه = | ||
+ | |سمتها =[[رزمنده]] | ||
+ | |جنگها = [[جنگ ایران و عراق]] | ||
+ | |نشانهای لیاقت = | ||
+ | |عملیات = | ||
+ | |فعالیتها = | ||
+ | |تحصیلات = | ||
+ | |تخصصها = | ||
+ | |شغل = | ||
+ | |خانواده = نام پدر:بابامحمد | ||
+ | }} | ||
+ | |||
کد شهید: 6413124 تاریخ تولد : | کد شهید: 6413124 تاریخ تولد : | ||
سطر ۱۰: | سطر ۴۰: | ||
نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | ||
گلزار : | گلزار : | ||
− | خاطرات | + | ==خاطرات== |
− | + | ||
− | موضوع خواب و روياي ديگران درمورد شهيد | + | * موضوع خواب و روياي ديگران درمورد شهيد |
− | راوی بابا محمد کیوانلو | + | |
− | + | مادرش در خانه مریض احوال بود که در خواب او را می بیند که با چند نفر که خیلی نورانی هستند به پیش او آمده از علی اصغر می پرسد مادر جان این آقایان چه کسانی هستند؟ که با شما آمده اند. علی اصغر می گوید: این بزرگوار امام حسین(ع) است و آنها یاران امام هستند. بعد مادرش می گوید: خدایا شکر که آقایم امام حسین(ع) در خانه ما آمده است و به علی اصغر می گوید که از امام شفاعت ما را در دنیا و آخرت طلب کن که از خواب بیدار می شود. راوی بابا محمد کیوانلو | |
− | + | * موضوع خواب و روياي ديگران درمورد شهيد | |
− | + | ||
− | موضوع خواب و روياي ديگران درمورد شهيد | + | |
− | + | ||
− | + | ||
− | علی اصغر را درخواب دیدم که به خانه آمد و جلوی در | + | علی اصغر را درخواب دیدم که به خانه آمد و جلوی در بند کفشهایش را باز می کند. مادرش به او گفت: مادر جان شما تا حالا کجا بودی؟ او گفت: من جبهه بودم مگر لباسهای [[بسیجی]] من را نمی بینی. مادرش گفت: این لباسها را چه کسی برای تو دوخته است که اینقدر سوراخ سوراخ است. او گفت: مادرجان اینجا که می بینی رد [[گلوله]] است که سوراخ شده. از خواب بیدار شدم درست مثل همین خوابی که دیده بودم وقتی برای شناسایی پیکر ایشان رفتیم همان لباسهایی را که در خواب بود با همان سوراخ ها را دیدم. راوی بابا محمد کیوانلو |
− | + | <ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17813 سایت یاران رضا]</ref> | |
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references /> | ||
+ | ==نگارخانه تصاویر== | ||
+ | <gallery> | ||
+ | Image:علیاصغرکیوانلو.jpg | ||
+ | </gallery> | ||
+ | ==رده== | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض: علیاصغر کیوانلو}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان خراسان رضوی]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان سبزوار]] |
نسخهٔ ۴ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۴۲
علیاصغر کیوانلو | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | سبزوار |
شهادت | 1364/12/15 |
سمتها | رزمنده |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
خانواده | نام پدر:بابامحمد |
کد شهید: 6413124 تاریخ تولد : نام : علیاصغر محل تولد : سبزوار نام خانوادگی : کیوانلو تاریخ شهادت : 1364/12/15 نام پدر : بابامحمد مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده گلزار :
محتویات
خاطرات
- موضوع خواب و روياي ديگران درمورد شهيد
مادرش در خانه مریض احوال بود که در خواب او را می بیند که با چند نفر که خیلی نورانی هستند به پیش او آمده از علی اصغر می پرسد مادر جان این آقایان چه کسانی هستند؟ که با شما آمده اند. علی اصغر می گوید: این بزرگوار امام حسین(ع) است و آنها یاران امام هستند. بعد مادرش می گوید: خدایا شکر که آقایم امام حسین(ع) در خانه ما آمده است و به علی اصغر می گوید که از امام شفاعت ما را در دنیا و آخرت طلب کن که از خواب بیدار می شود. راوی بابا محمد کیوانلو
- موضوع خواب و روياي ديگران درمورد شهيد
علی اصغر را درخواب دیدم که به خانه آمد و جلوی در بند کفشهایش را باز می کند. مادرش به او گفت: مادر جان شما تا حالا کجا بودی؟ او گفت: من جبهه بودم مگر لباسهای بسیجی من را نمی بینی. مادرش گفت: این لباسها را چه کسی برای تو دوخته است که اینقدر سوراخ سوراخ است. او گفت: مادرجان اینجا که می بینی رد گلوله است که سوراخ شده. از خواب بیدار شدم درست مثل همین خوابی که دیده بودم وقتی برای شناسایی پیکر ایشان رفتیم همان لباسهایی را که در خواب بود با همان سوراخ ها را دیدم. راوی بابا محمد کیوانلو [۱]