شهید برات الله محمدزاده: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «rId4 کد شهید : 6126878 نام : براتاله نام خانوادگی : محمدزادهتمام نام پدر :...» ایجاد کرد) |
|||
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | |
+ | |نام فرد = براتاله محمدزادهتمام | ||
+ | |تصویر = | ||
+ | |توضیح تصویر = | ||
+ | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | ||
+ | |شهرت = | ||
+ | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | ||
+ | |تولد =[[مشهد]] | ||
+ | |شهادت = [[1361/11/20]] | ||
+ | |وفات = | ||
+ | |مرگ = | ||
+ | |محل دفن = | ||
+ | |مفقود = | ||
+ | |جانباز = | ||
+ | |اسارت = | ||
+ | |نیرو = | ||
+ | |یگانهای خدمت = | ||
+ | |طول خدمت = | ||
+ | |درجه = | ||
+ | |سمتها =[[رزمنده]] | ||
+ | |جنگها = [[جنگ ایران و عراق]] | ||
+ | |نشانهای لیاقت = | ||
+ | |عملیات = | ||
+ | |فعالیتها = | ||
+ | |تحصیلات = | ||
+ | |تخصصها = | ||
+ | |شغل = | ||
+ | |خانواده = نام پدر:محمد | ||
+ | }} | ||
+ | |||
+ | |||
کد شهید : 6126878 | کد شهید : 6126878 | ||
سطر ۲۷: | سطر ۵۷: | ||
گلزار : | گلزار : | ||
− | خاطرات | + | ==خاطرات== |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | * موضوع : عشق شهادت | |
+ | خاطره ای که یادم هست. زمانی که جهت بهیاری و دیدن دوره امدادگری به [[مشهد]] رفت. بعد از 15 روز به روستا آمد. به قدری عوض شده بود که می گفت: مادر من یک شب دیگر مهمان شما هستم امیدوارم در طی این مدت عمرم اگر کوتاهی یا قصوری از طرف من به شما رسیده به بزرگواری خود مرا حلال کنید و شب آخر را نمی خوابید. می گفت: مادر نخوابید بگذارید شما و پدر و برادران و بستگان که اینجا جمع شدند خوب ببینم چون مطمئن هستم که دوباره شما را نمی بینم ولی امیدوارم که دیدار درقیامت و با شفاعت ائمه اطهار همه دور هم جمع باشیم. ان شاء الله. راوی : مرضیه حسین پور | ||
− | + | * موضوع : عشق به [[جهاد]] | |
− | + | زمانی که می خواست به جبهه برود. یکی از خاله هایش آمده بود و به عنوان نصیحت به او گفت: اگر صبر کنی و دیپلمت را بگیری بعداً می روی دانشگاه و از این طریق می توانی به انقلاب خدمت کنی. ایشان در جواب گفت: اگر من مثلاً بروم به ارتش و آخرین درجه آن را هم بگیرم آخرش مرگ است. پس چه مرگی بهتر از [[شهادت]] در راه اسلام است. راوی : مرضیه حسین پور | |
+ | <ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=18551 سایت یاران رضا]</ref> | ||
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references /> | ||
+ | ==رده== | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض: براتاله محمدزادهتمام}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان خراسان رضوی]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان مشهد]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۳۸
براتاله محمدزادهتمام | |
---|---|
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | مشهد |
شهادت | 1361/11/20 |
سمتها | رزمنده |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
خانواده | نام پدر:محمد |
کد شهید : 6126878
نام : براتاله
نام خانوادگی : محمدزادهتمام
نام پدر : محمد
تاریخ تولد :
محل تولد : مشهد
تاریخ شهادت : 1361/11/20
مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :
شغل : ندارد یگان خدمتی :
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است .
نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده
گلزار :
خاطرات
- موضوع : عشق شهادت
خاطره ای که یادم هست. زمانی که جهت بهیاری و دیدن دوره امدادگری به مشهد رفت. بعد از 15 روز به روستا آمد. به قدری عوض شده بود که می گفت: مادر من یک شب دیگر مهمان شما هستم امیدوارم در طی این مدت عمرم اگر کوتاهی یا قصوری از طرف من به شما رسیده به بزرگواری خود مرا حلال کنید و شب آخر را نمی خوابید. می گفت: مادر نخوابید بگذارید شما و پدر و برادران و بستگان که اینجا جمع شدند خوب ببینم چون مطمئن هستم که دوباره شما را نمی بینم ولی امیدوارم که دیدار درقیامت و با شفاعت ائمه اطهار همه دور هم جمع باشیم. ان شاء الله. راوی : مرضیه حسین پور
- موضوع : عشق به جهاد
زمانی که می خواست به جبهه برود. یکی از خاله هایش آمده بود و به عنوان نصیحت به او گفت: اگر صبر کنی و دیپلمت را بگیری بعداً می روی دانشگاه و از این طریق می توانی به انقلاب خدمت کنی. ایشان در جواب گفت: اگر من مثلاً بروم به ارتش و آخرین درجه آن را هم بگیرم آخرش مرگ است. پس چه مرگی بهتر از شهادت در راه اسلام است. راوی : مرضیه حسین پور [۱]