شهید مهدی لطفی فرگی: تفاوت بین نسخهها
Raesipoor98 (بحث | مشارکتها) |
Bozorgmehr98 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۳۰: | سطر ۳۰: | ||
کد شهید:6011519 | کد شهید:6011519 | ||
− | + | ||
− | + | نام :مهدی | |
+ | |||
نام خانوادگی :لطفیفرگی | نام خانوادگی :لطفیفرگی | ||
− | + | ||
نام پدر :اسمعیل | نام پدر :اسمعیل | ||
+ | |||
+ | محل تولد :کاشمر | ||
+ | |||
+ | تاریخ شهادت :1360/09/09 | ||
+ | |||
تحصیلات :نامشخص | تحصیلات :نامشخص | ||
+ | |||
گروه مربوط :گروهی برای این شهید ثبت نشده است | گروه مربوط :گروهی برای این شهید ثبت نشده است | ||
+ | |||
نوع عضویت :سایر شهدا | نوع عضویت :سایر شهدا | ||
+ | |||
مسئولیت :تخریب | مسئولیت :تخریب | ||
سطر ۴۳: | سطر ۵۲: | ||
==خاطرات== | ==خاطرات== | ||
− | + | ||
+ | خاطرات سیاسی | ||
به خاطر دارم سال 57 در بحبوحة انقلاب به اتفاق [[شهید]] به مشهد رفتیم و اتاقی در مسافرخانة نزدیک حرممطهر اجاره کردیم. صبح که از اتاق بیرون آمدیم مردم در خیابان شعار میدادند شهید گفت بیا ما هم برویم و در تظاهرات شرکت کنیم. با اصرار زیاد ایشان رفتیم و در پشت سر روحانیون در صف اول تظاهرات بودیم و شعار میدادیم. از چهارراه شهدا فعلی که رد شدیم گاز اشکآور زدند ما که تا آن زمان چنین گازی را تجربه نکرده بودیم از چشمها و بینی ما آب سرازیر شد و شروع به عطسه زدن نمودیم. یک آقایی به ما گفت اگر دستمال خیس دارید جلوی دهان و بینی بگیرید وگرنه بروید کنار آتش تا خنثی شود. ما هم رفتیم کنار آتش وقتی بعدازظهر تظاهرات تمام شد برگشتیم و دیدیم که قسمتی از مسافرخانه سوخته. شهید رو به من کرد و گفت باید به صاحب این مسافرخانه که به ما پناه داده کمک کنیم. فوراً به همراه شهید فرشها و موکتها را شستیم و اتاقها را نیز تمیز کردیم و این بهترین خاطرة من از زمان انقلاب است | به خاطر دارم سال 57 در بحبوحة انقلاب به اتفاق [[شهید]] به مشهد رفتیم و اتاقی در مسافرخانة نزدیک حرممطهر اجاره کردیم. صبح که از اتاق بیرون آمدیم مردم در خیابان شعار میدادند شهید گفت بیا ما هم برویم و در تظاهرات شرکت کنیم. با اصرار زیاد ایشان رفتیم و در پشت سر روحانیون در صف اول تظاهرات بودیم و شعار میدادیم. از چهارراه شهدا فعلی که رد شدیم گاز اشکآور زدند ما که تا آن زمان چنین گازی را تجربه نکرده بودیم از چشمها و بینی ما آب سرازیر شد و شروع به عطسه زدن نمودیم. یک آقایی به ما گفت اگر دستمال خیس دارید جلوی دهان و بینی بگیرید وگرنه بروید کنار آتش تا خنثی شود. ما هم رفتیم کنار آتش وقتی بعدازظهر تظاهرات تمام شد برگشتیم و دیدیم که قسمتی از مسافرخانه سوخته. شهید رو به من کرد و گفت باید به صاحب این مسافرخانه که به ما پناه داده کمک کنیم. فوراً به همراه شهید فرشها و موکتها را شستیم و اتاقها را نیز تمیز کردیم و این بهترین خاطرة من از زمان انقلاب است | ||
سطر ۴۹: | سطر ۵۹: | ||
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
− | خودسازي را شروع کنيد که بهترين اثر انسان اخلاق و رفتار و اعمال اوست و نيت پاکش مؤيد آنهاست. از وجود روحانيت مبارز و در خط امام استفاده کنيد. از غيبت و تهمت و بدگويي بپرهيزيد. نمازهاي جماعت را گسترش دهيد. سعي کنيد پشتيباني خود را از ولايت فقيه حفظ کنيد تا بقول امام آسيبي به مملکت نرسد و اطاعت از او را سرلوحه اعمال خود قرار دهيد. هر چه بيشتر براي جمهوري اسلامي خدمت کنيد که تنها روز قيامت خدمت مهم است آنچه در قبر مونس انسان است اعمال اوست | + | خودسازي را شروع کنيد که بهترين اثر انسان اخلاق و رفتار و اعمال اوست و نيت پاکش مؤيد آنهاست. از وجود روحانيت مبارز و در خط امام استفاده کنيد. از غيبت و تهمت و بدگويي بپرهيزيد. نمازهاي جماعت را گسترش دهيد. سعي کنيد پشتيباني خود را از ولايت فقيه حفظ کنيد تا بقول امام آسيبي به مملکت نرسد و اطاعت از او را سرلوحه اعمال خود قرار دهيد. هر چه بيشتر براي جمهوري اسلامي خدمت کنيد که تنها روز قيامت خدمت مهم است آنچه در قبر مونس انسان است اعمال اوست. |
<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=18146 سایت یاران رضا]</ref> | <ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=18146 سایت یاران رضا]</ref> |
نسخهٔ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۱۱
مهدی لطفی فرگی | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | کاشمر |
شهادت | 1360/09/09 |
سمتها | تخریب |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
خانواده | نام پدر:اسمعیل |
کد شهید:6011519
نام :مهدی
نام خانوادگی :لطفیفرگی
نام پدر :اسمعیل
محل تولد :کاشمر
تاریخ شهادت :1360/09/09
تحصیلات :نامشخص
گروه مربوط :گروهی برای این شهید ثبت نشده است
نوع عضویت :سایر شهدا
مسئولیت :تخریب
خاطرات
خاطرات سیاسی
به خاطر دارم سال 57 در بحبوحة انقلاب به اتفاق شهید به مشهد رفتیم و اتاقی در مسافرخانة نزدیک حرممطهر اجاره کردیم. صبح که از اتاق بیرون آمدیم مردم در خیابان شعار میدادند شهید گفت بیا ما هم برویم و در تظاهرات شرکت کنیم. با اصرار زیاد ایشان رفتیم و در پشت سر روحانیون در صف اول تظاهرات بودیم و شعار میدادیم. از چهارراه شهدا فعلی که رد شدیم گاز اشکآور زدند ما که تا آن زمان چنین گازی را تجربه نکرده بودیم از چشمها و بینی ما آب سرازیر شد و شروع به عطسه زدن نمودیم. یک آقایی به ما گفت اگر دستمال خیس دارید جلوی دهان و بینی بگیرید وگرنه بروید کنار آتش تا خنثی شود. ما هم رفتیم کنار آتش وقتی بعدازظهر تظاهرات تمام شد برگشتیم و دیدیم که قسمتی از مسافرخانه سوخته. شهید رو به من کرد و گفت باید به صاحب این مسافرخانه که به ما پناه داده کمک کنیم. فوراً به همراه شهید فرشها و موکتها را شستیم و اتاقها را نیز تمیز کردیم و این بهترین خاطرة من از زمان انقلاب است
وصیت نامه
خودسازي را شروع کنيد که بهترين اثر انسان اخلاق و رفتار و اعمال اوست و نيت پاکش مؤيد آنهاست. از وجود روحانيت مبارز و در خط امام استفاده کنيد. از غيبت و تهمت و بدگويي بپرهيزيد. نمازهاي جماعت را گسترش دهيد. سعي کنيد پشتيباني خود را از ولايت فقيه حفظ کنيد تا بقول امام آسيبي به مملکت نرسد و اطاعت از او را سرلوحه اعمال خود قرار دهيد. هر چه بيشتر براي جمهوري اسلامي خدمت کنيد که تنها روز قيامت خدمت مهم است آنچه در قبر مونس انسان است اعمال اوست.