شهید خدامروت گلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(۲ نسخه‌های متوسط توسط ۲ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
شهید خدامروت گلی
+
==زندگینامه==
 +
بسم الله الرحمن الرحیم
 +
و لا تقولوا لمن فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون ( قرآن کریم )
  
==زندگینامه ==
+
شهید خدامروت گلی در سال ۱۳۴۵ در [[روستای گرمخانی]] از قریه [[نور آباد لرستان]] در کانون گرم یک خانواده مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود . وی از کودکی به خاطر هوش سرشار و عمیقی که داشت از دوستان و همسالانش متمایز گردید . در سن هفت سالگی به [[هرسین]] برای یادگیری علم هجرت نمود با وجود کمی سن علاقه فراوانی به فرهنگ غنی و بارور اسلامی و کسب ارزشهای متعالی اسلام داشت در راستای مبارزات سیاسی امت و آغاز قیام در راهپیمایی ها شرکت و در پخش اعلامیه های حضرت امام به طور جدی تلاش میکرد . با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی شهید گلی با اینکه سن و سالش کم و جثه‌اش کوچک اما دارای روحی بلند بود و به حفظ و حراست از شهر و کنترل عوامل مخرب و فرصت طلب پرداخت بعد از آرامش نسبی در بخش هرسین به ادامه تحصیل و کار کشاورزی پرداخت . همزمان با حمله مزدور حاکم بر عراق به میهن اسلامی ما تحصیل و مدرسه را ناتمام گذاشت و نخستین فردی بود که در زادگاه خویش جهت اعزام به جبهه در بسیج عشایری نام نویسی کرد و همراه جمعی لز دوستان و اقوام خویش عازم جبهه های نبرد گردید و پس از چند ماه از شروه جنگ به منطقه [[سر پل ذهاب]] اعزام شد . او در جبهه های غرب آگاهانه و با ایثار و با ایمان قلبی در راه خدا انجام وظیفه میکرد در میدان استراحت نمی کرد و خستگی را هم احساس نمیکرد با خدا و در راه خدا مأنوس بود او در بیمارستان بستری بود بعد از مختصری بهبودی که حاصل گشت او که سربازی راستین و صدیق امام و جبهه و جنگ بود جبهه را ترک نکرد بلکه وارد سپاه شد در آغاز جنگ مسئولیتهایی به ایشان محول شد از قبیل : مسئول تپه ، مسئول گروهان و بعد از ورود به سپاه ایشان مسئولیتهایی که عبارتند از مسئول تیم اطلاعات در پادگان ابوذر ، معاونت عملیاتی سپاه [[ریحاب]] ، قائم مقام سپاه ریجاب ، مسئول پادگان امام ( [[بیونیچ]] ) مسئول محور [[دالاهو]] . مسئول محور تیپ نبی اکرم (ص) وآخرین مسئولیت ایشان قائم مقام طرح عملیات تیپ نبی اکرم (ص) بود که به او محول کردند که ایشان به خوبی و به نحو احسن از عهده آن بر آمد و تنها و تنها برای رضای خالق بی همتاو یاوری دین وولایت فقیه او همچنین در عملیاتهای مختلفی شرکت داشت (و از آغاز جنگ )( [[عملیات فتح بازی دراز]] عملیاتهای ابدایی ) والفجر ۴و۵ پاکسازی [[کانی صفر]] ( دالاهو ) عاشورا [[قادر ۱]] و آخرین عملیاتی که ایشان در آن شرکت داشتند والفجر ۹ بود که در منطقه [[سلیمانیه]] عراق به اعلی درجات رسید و جسد مطهرش همچنان در منطقه بجاست اینجاست که سخن حضرت امام را در می باییم که سبکبالان عاشق شهادت بر توسن شرف و عزت به معراج خون تاخته اند .
  
بسم الله الرحمن الرح ی م
+
لازم است قطره ای از دریای بیکران روح بلند و اخلاق نیکوی این شهید عزیز گفته شود . ایشان بسیار مهربان جدی ، صبور و متین و محجوب بود و همیشه لبخند به لب داشتند او محبوب تمام اقوام و دوستان بود . اما در مسائل مربوط به جبهه و جنگ بسیار سخت کوش ، شجاع و مخلص و فعال بود و درنگی را جایز نمی دانستند او همیشه می گفت دوست دارم که یک گردان رزمنده و دلاور و همیشه مهیا برای عملیات را سازماندهی کنم او بسیار مظلوم بود همچنان که خود می گفت ( مظلومیت ما بعد از شهادتمان ثابت می شود ) این شهید بزرگوار که اخلاص و سادگی و گمنامی و سیاست و خشونت شمشیر با درونی زلال از محبت به خدا و امام و انقلاب از او چهره ای مخصوص ساخته بود که بتعریف نیاید جز اینکه تنها شهادت معرف نیکوی راستین و صادق اوست
  
و لا تقولوا لمن ف ی سب ی ل الله اموات بل اح ی اء و لکن لا تشعرون ( قرآن کر ی م )
 
  
 +
در قسمت کوتاهی از وصیت نامه ایشان که در [[عملیات قادر]] به تحریر در آمده می خوانیم :
  
سلام بر تو ا ی شه ی د . ا ی عز ی ز اسلام ، عزت آفر ی ن ، پاسدار حرمت حرم الله ، ا ی نفس مطمئنه آرام . گرسنه در  الله . ا ی شهاد مکتب عشق و ا ی عاشق مکتب . ا ی فاتح قله فلاح ، ا ی ثارالله .
+
امروز تاریخ ۱۸/۶/۶۴ است و شهادت نامه خود را در حالی می نویسم که آتش دشمن مثل باران شدت دارد  ولی خدا خودش گواه است که هراس به دل راه نخواهم داد و با امام خواهم بود، پیش خود فکر می کردم امروز روز امتحان است ، روزی است که مشخص می شود پیرو دین بودن یعنی چه ؟خودم می دانم خیلی گناه کرده ام ولی خدا را شکر می کنم ضد انقلاب نبوده ام گناهانم بیشتر حق خداوند است که خیلی مهربان و رئوف است و شاید به عزت خون  همان شهدای پرپر شده دور و برم که آن روز نگاهشان      می کردم ببخشد . ای برادران اسلام خیلی مظلوم است و باید کمک کنید تا نجات پیدا کند از دست اجانب البته امروز ندای این یاران از ایران بلند است آنهم به رهبری حضرت امام ….
  
 +
خداوند تو گواه باش که برای حب مقام در جبهه نماندم بلکه می خواستم از فرزند زهرا دفاع کنم و عاشق این عزیزان از خود گذشته بسیجی بودم و السلام . (۱۸/۶/۶۴ [[ارتفاع گوزیل]] [[خدامروت گلی]] )
  
شه ی د خدامروت گل ی در سال ۱۳۴۵ در روستا ی گرمخان ی از قر ی ه نور آباد لرستان در کانون گرم ی ک خانواده مذهب ی و کشاورز د ی ده به جهان گشود . و ی از کودک ی به خاطر هوش سرشار و عم ی ق ی که داشت از دوستان و همسالانش متما ی ز گرد ی د . در سن هفت سالگ ی به هرس ی ن برا ی ی ادگ ی ر ی علم هج رت نمود با وجود کم ی سن علاقه فراوان ی به فرهنگ غن ی و بارور اسلام ی و کسب ارزشها ی متعال ی اسلام داشت در راستا ی مبارزات س ی اس ی امت و آغاز ق ی ام در راهپ ی ما یی ها شرکت و در پخش اعلام ی ه ها ی حضرت امام به طور جد ی تلاش م ی کرد . با پ ی روز ی انقلاب اسلام ی به رهبر ی امام خم ی ن ی شه ی د گل ی با ا ی نکه سن و سالش کم و جثه اش کوچک اما دارا ی روح ی بلند بود و به حفظ و حراست از شهر و کنترل عوامل مخرب و فرصت طلب پرداخت بعد از آرامش نسب ی در بخش هرس ی ن به ادامه تحص ی ل و کار کشاورز ی پرداخت . همزمان با حمله مزدور حاکم بر عراق به م ی هن اسلام ی ما تحص ی ل و مدرسه را ناتمام گذاشت و نخست ی ن فرد ی بود که در زادگاه خو ی ش جهت اعزام به جبهه در بس ی ج عشا ی ر ی نام نو ی س ی کرد و همراه جمع ی لز دوستان و اقوام خو ی ش عازم جبهه ها ی نبرد گرد ی د و پس از چند ماه از شروه جنگ به منطقه سر پل ذهاب اعزام شد . او در جبهه ها ی غرب آگاهانه و با ا ی ثار و با ا ی مان قلب ی در راه خدا انجام وظ ی فه م ی کرد در م ی دان استراحت نم ی کرد و خستگ ی را هم احساس نم ی کرد با خدا و در راه خدا مأنوس بود او در ب ی مارستان بستر ی بود بعد از مختصر ی بهبود ی که حاصل گشت او که سرباز ی راست ی ن و صد ی ق امام و جبهه و جنگ بود جبهه را تر ک نکرد بلکه وارد سپاه شد در آغاز جنگ مسئول ی تها یی به ا ی شان محول شد از قب ی ل : مسئول تپه ، مسئول گروهان و بعد از ورود به سپاه ا ی شان مسئول ی تها یی که عبارتند از مسئول ت ی م اطلاعات در پادگان ابوذر ، معاونت عمل ی ات ی سپاه ر ی حاب ، قائم مقام سپاه ر ی جاب ، مسئول پادگان ا مام ( ب ی ون ی چ ) مسئول محور دالاهو . مسئول محور ت ی پ نب ی اکرم (ص) وآخر ی ن مسئول ی ت ا ی شان قائم مقام طرح عمل ی ات ت ی پ نب ی اکرم (ص) بود که به او محول کردند که ا ی شان به خوب ی و به نحو احسن از عهده آن بر آمد و تنها و تنها برا ی رضا ی خالق ب ی همتاو ی اور ی د ی ن وولا ی ت فق ی ه ا و همچن ی ن در عمل ی اتها ی مختلف ی شرکت داشت (و از آغاز جنگ )( عمل ی ات فتح بار ی دراز عمل ی اتها ی ابدا یی ) والفجر ۴و۵ پاکساز ی کان ی صفر ( دالاهو ) عاشورا قادر ۱ و آخر ی ن عمل ی ات ی که ا ی شان در آن شرکت داشتند والفجر ۹ بود که در منطقه سل ی مان ی ه عراق به اعل ی درجات رس ی د و جسد مطهرش همچنان در منطقه بجاست ا ی نجاست که سخن حضرت امام را در م ی با یی م که سبکبالان عاشق شهادت بر توسن شرف و عزت به معراج خون تاخته اند .
+
و بحق او فاتح قله مزبور در عملیات قادر بود .
  
 +
ای گلی عزیز شهید مظلوم و بزرگوار فضای خانه مان از عطر تلاوت قرآن سرشار است آوای دلنشین قرائتت در گوش جان می پیچد زمزمه های مستانه پاسدارن تو هنوز در فضای اتاق موج می زند و آوای دلنشین تو را در اعماق وجودمان می پراکند آری به وفایت سوگند به مظلومیتت قسم که هیچگاه از کانون قلبمان بیرون نرفته ای هرگز از دیده مان پنهان نبوده ای جریان واقعی حضورت در همه وجودمان همچنان استوار و پابرجاست در همه جا تو را می بینم و در همه چیز جلوه های جمال تو را می نگریم مگر جز این است که شهیدان به ابدیت می پیوندند و محو جمال دلدار می شوند ؟
  
لازم است قطره ا ی از در ی ا ی ب ی کران روح بلند و اخلاق ن ی کو ی ا ی ن شه ی د عز ی ز گفته شود . ا ی شان بس ی ار مهربان جد ی ، صبور و مت ی ن و محجوب بود و هم ی شه لبخند به لب داشتند او محبوب تمام اقوام و دوستان بود . اما در مسائل مربوط به جبهه و جنگ بس ی ار سخت کوش ، شجاع و مخلص و ف عال بود و درنگ ی را جا ی ز نم ی دانستند او هم ی شه م ی گفت دوست دارم که ی ک گردان رزمنده و دلاور و هم ی شه مه ی ا برا ی عمل ی ات را سازمانده ی کنم او بس ی ار مظلوم بود همچنان که خود م ی گفت ( مظلوم ی ت ما بعد از شهادتمان ثابت م ی شود ) ا ی ن شه ی د بزرگوار که اخلاص و سادگ ی و گمنام ی و س ی است و خشونت شمش ی ر با درون ی زلال از محبت به خدا و امام و انقلاب از او چهره ا ی مخصوص ساخته بود که بتعر ی ف ن ی ا ی د جز ا ی نکه تنها شهادت معرف ن ی کو ی راست ی ن و صادق اوست در قسمت کوتاه ی از وص ی ت نامه ا ی شان که در عمل ی ات قادر به تحر ی ر در آمده م ی خوان ی م :
+
و تو نیز سوار توسن عشقی و شمع جمع شهیدان      تو همجون سرورت حسین به غربت و تنها شهید و سربازی ایثار گر امام گمنام چون ولایت علی بودی .
  
 +
==وصیت نامه==
 +
بسمه تعالی
  
امروز تار ی خ ۱۸/۶/۶۴ است و شهادت نامه خود را در حال ی م ی نو ی سم که آتش دشمن مثل باران شدت دارد  ول ی خدا خودش گواه است که هراس به دل راه نخواهم داد و با امام خواهم بود، پ ی ش خود فکر م ی کردم امروز روز امتحان است ، روز ی است که مشخص م ی شود پ ی رو د ی ن بودن ی عن ی چه ؟ خودم م ی دانم خ ی ل ی گناه کرده ام ول ی خدا را شکر م ی کنم ضد انقلاب نبوده ام گناهانم ب ی شتر حق خداوند است که خ ی ل ی مهربان و رئوف است و شا ی د به عزت خون همان شهدا ی پرپر شده دور و برم که آن روز نگاهشان  م ی کردم ببخشد . ا ی برادران اسلام خ ی ل ی مظلوم است و با ی د کمک کن ی د تا نجات پ ی دا کند از دست اجانب البته امروز ندا ی ا ی ن ی اران از ا ی ران بلند است آنهم به رهبر ی حضرت امام … .
+
با درود فراوان به حضرت ولی عصر (عج ) و نایب بزرگوارش حضرت امام و با سلام به امت شهید پرور و شهدای عزیز اسلام که افتخار شرف و انسانیت و چگونه زیستن و مردن را به ما و گمراهان آموختند .
  
 +
باید ما بدانیم دنیا جای زندگی کردن برای مومن نیست ، همانا که دنیا زندان مومن و بهشت کافر است . انسان در صورتی می تواند به سعادت اخروی برسد که مطیع امر پروردگار خویش باشد و دستوراتش را اجرا کند ، قرآن می فرماید : خیال کردید همینکه گفتید ما مسلمان هستم ، شما را بدون آزمایش            می گذاریم ، خداوند آن کسانی را که شعار می دهند آزمایش می کند تا خوبان از بدان جدا شوندو انسان باید عمل صالح داشته باشد نه شعار .
  
خداوند تو گواه باش که برا ی حب مقام در جبهه نماندم بلکه م ی خواستم از فرزند زهرا دفاع کنم و عاشق ا ی ن عز ی زان از خود گذشته بس ی ج ی بودم و السلام . (۱۸/۶/۶۴ ارتفاع گوز ی ل خدامروت گل ی )
+
بزرگترین ستون دین نماز است اما نماز خواندن تنها کافی نیست ، همینکه انسان نشست و دو رکعت نماز خواند ، خیال کند بار از گردنش افتاده ، باید نماز را بپا دارد ، خیال می کنند اگر دو رکعت نماز هول هولکی بخواند فردا او را به بهشت می برند خیر این خبرها نیست که قرآن کریم می فرماید ، قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین ، یعنی بگو ای پیغمبر ، همانا نماز و طاعت و کلیه اعمال من و حیات و ممات من همه برای خداست که پروردگار جهانیان است . بله انسان فقط بایست سر تعظیم را در برابر پروردگار فرو آورد نه در برابر آدم پولدار یا آدم زورگو و یا ساختمان و غیره … که امروز همه آن چیزها برای دنیای کفر قابل پرستش است ، بله جبهه رفتن باید برای خدا باشد ، نماز جمعه باید برای خدا باشد ، کمک به جبهه و فقرا باید برای خدا باشد ، حجاب باید برای خدا باشد و … اگر به غیر رضای او باشد هیچ فایده ای ندارد حتی انسان مرتکب گناهی شده بجای ثواب.
  
 +
امروز تاریخ ۱۸/۶/۶۴ است و شهادت نامه خود را در حالی می نویسم که آتش دشمن مثل باران شدت دارد ( البته از خود مطمئن نیستم تا آخر شهادت نامه زنده خواهم ماند یا نه ) ولی خدا خودش گواه است که هراس به دل راه نخواهم داد و با امام خواهم بود، پیش خود فکر می کردم امروز روز امتحان است ، روزی است که مشخص می شود پیرو دین بودن یعنی چه ؟ خودم می دانم خیلی گناه کرده ام ولی خدا را شکر می کنم ضد انقلاب نبوده ام گناهانم بیشتر حق خداوند است که خیلی مهربان و رئوف است و شاید به عزت خون همان شهدای پرپر شده دور و برم که آن روز نگاهشان می کردم ببخشد . ای برادران اسلام خیلی مظلوم است و باید کمک کنید تا نجات پیدا کند از دست اجانب .
  
و بحق او فاتح قله مزبور در عمل ی ات قادر بود .
+
در پایان خداوندا تو گواه باش که برای حب و مقام در جبهه نماندم بلکه خواستم از فرزند زهرا دفاع کنم و عاشق این عزیران از خود گذشته بسیجی بودم و السلام .
  
 
+
۱۸/۶/۶۴ ارتفاع گوزیل – خدا مروت گلی<ref>[http://www.shohadayekermanshah.ir/ سایت شهدای کرمانشاه]</ref>
ا ی گل ی عز ی ز شه ی د مظلوم و بزرگوار فضا ی خانه مان از عطر تلاوت قرآن سرشار است آوا ی دلنش ی ن قرائتت در گوش جان م ی پ ی چد زمزمه ها ی مستانه پاسدارن تو هنوز در فضا ی اتاق موج م ی زند و آوا ی دلنش ی ن تو را در اعماق وجودمان م ی پراکند آر ی به وفا ی ت سوگند به مظلوم ی تت قسم که ه ی چگاه از کانون قلبمان ب ی رون نرفته ا ی هرگز از د ی ده مان پنهان نبوده ا ی جر ی ان واقع ی حضورت در همه وجودمان همچنان استوار و پابرجاست در همه جا تو را م ی ب ی نم و در همه چ ی ز جلوه ها ی جمال تو را م ی نگر ی م مگر جز ا ی ن است که شه ی دان به ابد ی ت م ی پ ی وندند و محو جمال دلدار م ی شوند ؟
+
==پانویس==
 
+
<references/>
 
+
و تو ن ی ز سوار توسن عشق ی و شمع جمع شه ی دان    تو همجون سرورت حس ی ن به غربت و تنها شه ی د و سرباز ی ا ی ثار گر امام گمنام چون ولا ی ت عل ی بود ی .
+
 
+
 
+
==وصیت نامه :==
+
 
+
بسمه تعال ی
+
 
+
 
+
با درود فراوان به حضرت ول ی عصر (عج ) و نا ی ب بزرگوارش حضرت امام و با سلام به امت شه ی د پرور و شهدا ی عز ی ز اسلام که افتخار شرف و انسان ی ت و چگونه ز ی ستن و مردن را به ما و گمراهان آموختند .
+
 
+
 
+
با ی د ما بدان ی م دن ی ا جا ی زندگ ی کردن برا ی مومن ن ی ست ، همانا که دن ی ا زندان مومن و بهشت کافر است . انسان در صورت ی م ی تواند به سعادت اخرو ی برسد که مط ی ع امر پروردگار خو ی ش باشد و دستوراتش را اجرا کند ، قرآن م ی فرما ی د : خ ی ال کرد ی د هم ی نکه گفت ی د ما مسلمان هستم ، شما را بدون آزما ی ش      م ی گذار ی م ، خداوند آن کسان ی را که شعار م ی دهند آزما ی ش م ی کند تا خوبان از بدان جدا شوندو انسان با ی د عمل صالح داشته باشد نه شعار .
+
 
+
 
+
بزرگتر ی ن ستون د ی ن نماز است اما نماز خواندن تنها کاف ی ن ی ست ، هم ی نکه انسان نشست و دو رکعت نماز خواند ، خ ی ال کند بار از گردنش افتاده ، با ی د نماز را بپا دارد ، خ ی ال م ی کنند اگر دو رکعت نماز هول هولک ی بخواند فردا او را به بهشت م ی برند خ ی ر ا ی ن خبرها ن ی ست که قرآن کر ی م م ی فرما ی د ، قل ان صلات ی و نسک ی و مح ی ا ی و ممات ی لله رب العالم ی ن ، ی عن ی بگو ا ی پ ی غمبر ، همانا نماز و طاعت و کل ی ه اعمال من و ح ی ات و ممات من همه برا ی خداست که پروردگار جهان ی ان است . بله انسان فقط با ی ست سر تعظ ی م را در برابر پروردگار فرو آورد نه در برابر آ دم پولدار ی ا آدم زورگو و ی ا ساختمان و غ ی ره … که امروز همه آن چی زها برا ی دن ی ا ی کفر قابل پرستش است ، بله جبهه رفتن با ی د برا ی خدا باشد ، نماز جمعه با ی د برا ی خدا باشد ، کمک به جبهه و فقرا با ی د برا ی خدا باشد ، حجاب با ی د برا ی خدا باشد و … اگر به غی ر رضا ی او باشد ه ی چ فا ی ده ا ی ندارد حت ی انسان مرتکب گناه ی شده بجا ی ثواب.
+
 
+
 
+
امروز تار ی خ ۱۸/۶/۶۴ است و شهادت نامه خود را در حال ی م ی نو ی سم که آتش دشمن مثل باران شدت دارد ( البته از خود مطمئن ن ی ستم تا آخر شهادت نامه زنده خواهم ماند ی ا نه ) ول ی خدا خودش گواه است که هراس به دل راه نخواهم داد و با امام خواهم بود، پ ی ش خود فکر م ی کردم امر وز روز امتحان است ، روز ی است که مشخص م ی شود پ ی رو د ی ن بودن ی عن ی چه ؟ خودم م ی دانم خ ی ل ی گناه کرده ام ول ی خدا را شکر م ی کنم ضد انقلاب نبوده ام گناهانم ب ی شتر حق خداوند است که خ ی ل ی مهربان و رئوف است و شا ی د به عزت خون همان شهدا ی پرپر شده دور و برم که آن روز نگاه شان م ی کردم ببخشد . ا ی برادران اسلام خ ی ل ی مظلوم است و با ی د کمک کن ی د تا نجات پ ی دا کند از دست اجانب .
+
 
+
 
+
در پا ی ان خداوندا تو گواه باش که برا ی حب و مقام در جبهه نماندم بلکه خواستم از فرزند زهرا دفاع کنم و عاشق ا ی ن عز ی ران از خود گذشته بس ی ج ی بودم و السلام .
+
 
+
 
+
۱۸/۶/۶۴ ارتفاع گوز ی ل – خدا مروت گلی
+
 
+
 
+
 
+
 
+
 
+
http://www.shohadayekermanshah.ir منبع: سایت شهدای کرما نشاه
+

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۳۴

زندگینامه

بسم الله الرحمن الرحیم و لا تقولوا لمن فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون ( قرآن کریم )

شهید خدامروت گلی در سال ۱۳۴۵ در روستای گرمخانی از قریه نور آباد لرستان در کانون گرم یک خانواده مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود . وی از کودکی به خاطر هوش سرشار و عمیقی که داشت از دوستان و همسالانش متمایز گردید . در سن هفت سالگی به هرسین برای یادگیری علم هجرت نمود با وجود کمی سن علاقه فراوانی به فرهنگ غنی و بارور اسلامی و کسب ارزشهای متعالی اسلام داشت در راستای مبارزات سیاسی امت و آغاز قیام در راهپیمایی ها شرکت و در پخش اعلامیه های حضرت امام به طور جدی تلاش میکرد . با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی شهید گلی با اینکه سن و سالش کم و جثه‌اش کوچک اما دارای روحی بلند بود و به حفظ و حراست از شهر و کنترل عوامل مخرب و فرصت طلب پرداخت بعد از آرامش نسبی در بخش هرسین به ادامه تحصیل و کار کشاورزی پرداخت . همزمان با حمله مزدور حاکم بر عراق به میهن اسلامی ما تحصیل و مدرسه را ناتمام گذاشت و نخستین فردی بود که در زادگاه خویش جهت اعزام به جبهه در بسیج عشایری نام نویسی کرد و همراه جمعی لز دوستان و اقوام خویش عازم جبهه های نبرد گردید و پس از چند ماه از شروه جنگ به منطقه سر پل ذهاب اعزام شد . او در جبهه های غرب آگاهانه و با ایثار و با ایمان قلبی در راه خدا انجام وظیفه میکرد در میدان استراحت نمی کرد و خستگی را هم احساس نمیکرد با خدا و در راه خدا مأنوس بود او در بیمارستان بستری بود بعد از مختصری بهبودی که حاصل گشت او که سربازی راستین و صدیق امام و جبهه و جنگ بود جبهه را ترک نکرد بلکه وارد سپاه شد در آغاز جنگ مسئولیتهایی به ایشان محول شد از قبیل : مسئول تپه ، مسئول گروهان و بعد از ورود به سپاه ایشان مسئولیتهایی که عبارتند از مسئول تیم اطلاعات در پادگان ابوذر ، معاونت عملیاتی سپاه ریحاب ، قائم مقام سپاه ریجاب ، مسئول پادگان امام ( بیونیچ ) مسئول محور دالاهو . مسئول محور تیپ نبی اکرم (ص) وآخرین مسئولیت ایشان قائم مقام طرح عملیات تیپ نبی اکرم (ص) بود که به او محول کردند که ایشان به خوبی و به نحو احسن از عهده آن بر آمد و تنها و تنها برای رضای خالق بی همتاو یاوری دین وولایت فقیه او همچنین در عملیاتهای مختلفی شرکت داشت (و از آغاز جنگ )( عملیات فتح بازی دراز عملیاتهای ابدایی ) والفجر ۴و۵ پاکسازی کانی صفر ( دالاهو ) عاشورا قادر ۱ و آخرین عملیاتی که ایشان در آن شرکت داشتند والفجر ۹ بود که در منطقه سلیمانیه عراق به اعلی درجات رسید و جسد مطهرش همچنان در منطقه بجاست اینجاست که سخن حضرت امام را در می باییم که سبکبالان عاشق شهادت بر توسن شرف و عزت به معراج خون تاخته اند .

لازم است قطره ای از دریای بیکران روح بلند و اخلاق نیکوی این شهید عزیز گفته شود . ایشان بسیار مهربان جدی ، صبور و متین و محجوب بود و همیشه لبخند به لب داشتند او محبوب تمام اقوام و دوستان بود . اما در مسائل مربوط به جبهه و جنگ بسیار سخت کوش ، شجاع و مخلص و فعال بود و درنگی را جایز نمی دانستند او همیشه می گفت دوست دارم که یک گردان رزمنده و دلاور و همیشه مهیا برای عملیات را سازماندهی کنم او بسیار مظلوم بود همچنان که خود می گفت ( مظلومیت ما بعد از شهادتمان ثابت می شود ) این شهید بزرگوار که اخلاص و سادگی و گمنامی و سیاست و خشونت شمشیر با درونی زلال از محبت به خدا و امام و انقلاب از او چهره ای مخصوص ساخته بود که بتعریف نیاید جز اینکه تنها شهادت معرف نیکوی راستین و صادق اوست


در قسمت کوتاهی از وصیت نامه ایشان که در عملیات قادر به تحریر در آمده می خوانیم :

امروز تاریخ ۱۸/۶/۶۴ است و شهادت نامه خود را در حالی می نویسم که آتش دشمن مثل باران شدت دارد ولی خدا خودش گواه است که هراس به دل راه نخواهم داد و با امام خواهم بود، پیش خود فکر می کردم امروز روز امتحان است ، روزی است که مشخص می شود پیرو دین بودن یعنی چه ؟خودم می دانم خیلی گناه کرده ام ولی خدا را شکر می کنم ضد انقلاب نبوده ام گناهانم بیشتر حق خداوند است که خیلی مهربان و رئوف است و شاید به عزت خون همان شهدای پرپر شده دور و برم که آن روز نگاهشان می کردم ببخشد . ای برادران اسلام خیلی مظلوم است و باید کمک کنید تا نجات پیدا کند از دست اجانب البته امروز ندای این یاران از ایران بلند است آنهم به رهبری حضرت امام ….

خداوند تو گواه باش که برای حب مقام در جبهه نماندم بلکه می خواستم از فرزند زهرا دفاع کنم و عاشق این عزیزان از خود گذشته بسیجی بودم و السلام . (۱۸/۶/۶۴ ارتفاع گوزیل خدامروت گلی )

و بحق او فاتح قله مزبور در عملیات قادر بود .

ای گلی عزیز شهید مظلوم و بزرگوار فضای خانه مان از عطر تلاوت قرآن سرشار است آوای دلنشین قرائتت در گوش جان می پیچد زمزمه های مستانه پاسدارن تو هنوز در فضای اتاق موج می زند و آوای دلنشین تو را در اعماق وجودمان می پراکند آری به وفایت سوگند به مظلومیتت قسم که هیچگاه از کانون قلبمان بیرون نرفته ای هرگز از دیده مان پنهان نبوده ای جریان واقعی حضورت در همه وجودمان همچنان استوار و پابرجاست در همه جا تو را می بینم و در همه چیز جلوه های جمال تو را می نگریم مگر جز این است که شهیدان به ابدیت می پیوندند و محو جمال دلدار می شوند ؟

و تو نیز سوار توسن عشقی و شمع جمع شهیدان تو همجون سرورت حسین به غربت و تنها شهید و سربازی ایثار گر امام گمنام چون ولایت علی بودی .

وصیت نامه

بسمه تعالی

با درود فراوان به حضرت ولی عصر (عج ) و نایب بزرگوارش حضرت امام و با سلام به امت شهید پرور و شهدای عزیز اسلام که افتخار شرف و انسانیت و چگونه زیستن و مردن را به ما و گمراهان آموختند .

باید ما بدانیم دنیا جای زندگی کردن برای مومن نیست ، همانا که دنیا زندان مومن و بهشت کافر است . انسان در صورتی می تواند به سعادت اخروی برسد که مطیع امر پروردگار خویش باشد و دستوراتش را اجرا کند ، قرآن می فرماید : خیال کردید همینکه گفتید ما مسلمان هستم ، شما را بدون آزمایش می گذاریم ، خداوند آن کسانی را که شعار می دهند آزمایش می کند تا خوبان از بدان جدا شوندو انسان باید عمل صالح داشته باشد نه شعار .

بزرگترین ستون دین نماز است اما نماز خواندن تنها کافی نیست ، همینکه انسان نشست و دو رکعت نماز خواند ، خیال کند بار از گردنش افتاده ، باید نماز را بپا دارد ، خیال می کنند اگر دو رکعت نماز هول هولکی بخواند فردا او را به بهشت می برند خیر این خبرها نیست که قرآن کریم می فرماید ، قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین ، یعنی بگو ای پیغمبر ، همانا نماز و طاعت و کلیه اعمال من و حیات و ممات من همه برای خداست که پروردگار جهانیان است . بله انسان فقط بایست سر تعظیم را در برابر پروردگار فرو آورد نه در برابر آدم پولدار یا آدم زورگو و یا ساختمان و غیره … که امروز همه آن چیزها برای دنیای کفر قابل پرستش است ، بله جبهه رفتن باید برای خدا باشد ، نماز جمعه باید برای خدا باشد ، کمک به جبهه و فقرا باید برای خدا باشد ، حجاب باید برای خدا باشد و … اگر به غیر رضای او باشد هیچ فایده ای ندارد حتی انسان مرتکب گناهی شده بجای ثواب.

امروز تاریخ ۱۸/۶/۶۴ است و شهادت نامه خود را در حالی می نویسم که آتش دشمن مثل باران شدت دارد ( البته از خود مطمئن نیستم تا آخر شهادت نامه زنده خواهم ماند یا نه ) ولی خدا خودش گواه است که هراس به دل راه نخواهم داد و با امام خواهم بود، پیش خود فکر می کردم امروز روز امتحان است ، روزی است که مشخص می شود پیرو دین بودن یعنی چه ؟ خودم می دانم خیلی گناه کرده ام ولی خدا را شکر می کنم ضد انقلاب نبوده ام گناهانم بیشتر حق خداوند است که خیلی مهربان و رئوف است و شاید به عزت خون همان شهدای پرپر شده دور و برم که آن روز نگاهشان می کردم ببخشد . ای برادران اسلام خیلی مظلوم است و باید کمک کنید تا نجات پیدا کند از دست اجانب .

در پایان خداوندا تو گواه باش که برای حب و مقام در جبهه نماندم بلکه خواستم از فرزند زهرا دفاع کنم و عاشق این عزیران از خود گذشته بسیجی بودم و السلام .

۱۸/۶/۶۴ ارتفاع گوزیل – خدا مروت گلی[۱]

پانویس

  1. سایت شهدای کرمانشاه