شهید عبدالحمید اسماعیلی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
− | ==زندگینامه | + | ==زندگینامه == |
شهید والامقام عبدالحميد اسماعيلي، فرزند عباسعلي، در سال 1337 در شهر اراک به دنیا آمد؛ در بچگي بسيار زنده دل و فعال، و در مدرسه شاگرد ممتاز بود، در دوران دبيرستان در کنار تحصيل، کار هم مي کرد به طوري که تحصيل و کار، تمام وقت او را گرفته بود، پس از ترک تحصيل بلافاصله به دانش سراي تربيت معلم قم عزيمت نمود و پس از فارغ التحصيلي، به روستاي قاليباف رفت و به تدريس مشغول شد تا اين که متولدين 1337 را احضار کردند، او هم از اولين گروهي بود که جهت طي دوره آموزش نظامي، و پس از آن به جبهه اعزام شد و تا روز شهادت در جبهه بستان بر عليه متجاوزين جنگيد و شهيد شد. | شهید والامقام عبدالحميد اسماعيلي، فرزند عباسعلي، در سال 1337 در شهر اراک به دنیا آمد؛ در بچگي بسيار زنده دل و فعال، و در مدرسه شاگرد ممتاز بود، در دوران دبيرستان در کنار تحصيل، کار هم مي کرد به طوري که تحصيل و کار، تمام وقت او را گرفته بود، پس از ترک تحصيل بلافاصله به دانش سراي تربيت معلم قم عزيمت نمود و پس از فارغ التحصيلي، به روستاي قاليباف رفت و به تدريس مشغول شد تا اين که متولدين 1337 را احضار کردند، او هم از اولين گروهي بود که جهت طي دوره آموزش نظامي، و پس از آن به جبهه اعزام شد و تا روز شهادت در جبهه بستان بر عليه متجاوزين جنگيد و شهيد شد. | ||
سطر ۲۷: | سطر ۲۷: | ||
سرانجام در تاریخ، 1361/02/10 در منطقه بستان، تنگه چزابه، بر اثر اصابت ترکش خمپاره بر سرش، به شهادت رسید. | سرانجام در تاریخ، 1361/02/10 در منطقه بستان، تنگه چزابه، بر اثر اصابت ترکش خمپاره بر سرش، به شهادت رسید. | ||
− | متأسفانه وصيت نامه اي از شهيد به دست نيامده است. | + | متأسفانه وصيت نامه اي از شهيد به دست نيامده است.<ref>سایت شهدای ارتش</ref> |
− | + | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | ==پانویس== | ||
+ | |||
+ | |||
+ | <references /> | ||
+ | |||
+ | |||
− | |||
==رده== {{ترتیبپیشفرض:عبدالحمید_اسماعیلی}} | ==رده== {{ترتیبپیشفرض:عبدالحمید_اسماعیلی}} | ||
[[رده: شهدا]] | [[رده: شهدا]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۱۳
تاریخ تولد :1337/01/15
تاریخ شهادت : 1361/02/10
زندگینامه
شهید والامقام عبدالحميد اسماعيلي، فرزند عباسعلي، در سال 1337 در شهر اراک به دنیا آمد؛ در بچگي بسيار زنده دل و فعال، و در مدرسه شاگرد ممتاز بود، در دوران دبيرستان در کنار تحصيل، کار هم مي کرد به طوري که تحصيل و کار، تمام وقت او را گرفته بود، پس از ترک تحصيل بلافاصله به دانش سراي تربيت معلم قم عزيمت نمود و پس از فارغ التحصيلي، به روستاي قاليباف رفت و به تدريس مشغول شد تا اين که متولدين 1337 را احضار کردند، او هم از اولين گروهي بود که جهت طي دوره آموزش نظامي، و پس از آن به جبهه اعزام شد و تا روز شهادت در جبهه بستان بر عليه متجاوزين جنگيد و شهيد شد.
از خصوصيات اخلاقي و رفتاري بارز اين شهيد گرامي، می توان گفت: بسيار صميمي و با محبت بود، ولي آنچه بيش از همه به آن اهميت مي داد آموزش و تربيت کودکان بود، به خصوص کودکان روستايي، اين موضوع را عملاً در روستايي که محل خدمت او بود ثابت کرد، همچنين در نامه هايي که براي فرزندان برادرانش مي نوشت هميشه آنها را به تحصيل و مطالعه و احترام به مربي نصيحت مي کرد، توجه به خصوصي بزير دستان داشت و از همه مهمتر عاشق مولا علي (ع) بود، کمتر يادداشتي داشت که نام علي (ع) در او نباشد، در نامه اي به يکي از دوستانش نوشته بود، قربان آن عاشقي که عاشق علي (ع) است و هر وقت نام علي (ع) را مي برد سعي مي كرد يک عمل علي گونه را انجام دهد، به سرنوشت جنگ و پايداري رزمندگان بسيار اميدوار بود.
همراه با مردم مسلمان به پا خواسته ايران، در تظاهرات شرکت مي کرد و پس از پيروزي انقلاب در سنگر مدرسه، به مبارزات خود، جهت ريشه کني فقر تربيتي و آموزشي در روستاها، ادامه مي داد تا روزي که ديد وجودش در ميدان نبرد لازم تر است، مبارزه و انقلاب را خودش چنين نوشته است: در هر جا و در هر لباس، و در هر شغلي، مي توان سنگر ساخت و براي حرکت چرخ هاي انقلاب در آن سنگر زحمت کشيد و جان داد.
از آخرين صحبت هاي شهيد قبل از شهادت اين كه، آخرين باري که مرخصيش تمام شد و مي خواست به جبهه برود خيلي خوشحال بود و گفت: شايعه حمله قريب الوقوع رزمندگان است، خدا کند که اين حمله هر چه زودتر انجام شود، نمي دانيد بچه ها در گرماي خوزستان، چقدر انتظار فرا رسيدن اين حمله را مي کشند، اين حمله نهايي خواهد بود و پيروزي از آن ماست.
سرانجام در تاریخ، 1361/02/10 در منطقه بستان، تنگه چزابه، بر اثر اصابت ترکش خمپاره بر سرش، به شهادت رسید. متأسفانه وصيت نامه اي از شهيد به دست نيامده است.[۱]
پانویس
- ↑ سایت شهدای ارتش