شهید غلام رضا فیضی دولت آبادی: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «شهید غلام رضا فیضی دولت آبادی تاریخ تولد : 1346/02/15 تاریخ شهادت : 1366/01/20 محل شه...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱۰: | سطر ۱۰: | ||
rId4 | rId4 | ||
− | زندگینامه | + | ==زندگینامه== |
بسم الله الرحمن الرحيم | بسم الله الرحمن الرحيم | ||
سطر ۲۶: | سطر ۲۶: | ||
− | وصیتنامه | + | ==وصیتنامه== |
بسم الله الرحمن الرحيم | بسم الله الرحمن الرحيم |
نسخهٔ ۶ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۵۳
شهید غلام رضا فیضی دولت آبادی
تاریخ تولد : 1346/02/15 تاریخ شهادت : 1366/01/20
محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه : فارس - فسا - ششده
rId4
زندگینامه
بسم الله الرحمن الرحيم شهيد غلامرضا فيضي فرزند محمد علي در پانزدهم ارديبهشت ماه 1346 در بخش ششده و قره بلاغ از توابع شهرستان فسا در خانواده اي فقير و تهيدست اما با ايمان و متعهد به دين اسلام ديده به جهان گشود . پدرش کارگر زحمتکشي بود که با زحمت فراوان و به سختي مخارج خانواده چند نفره خود را تأمين مي نمود و مادرش زني عفيف و پاکدامن بود او در دامان چنين پدر و مادري پرورش يافت تا اينکه به سن 6 سالگي رسيد .
شهيد غلامرضا در اين سن به همراه ديگر هم سن و سالانش به مدرسه رفت و دوره ابتدايي را در زادگاهش آغاز نمود . او توانست دوره پنج ساله ابتدايي را با موفقيت پشت سر گذارد اما به دليل فقر اقتصادي ديگر نتوانست ادامه تحصيل دهد و براي تأمين مخارج خانواده به شغل کارگري مشغول شد و پدر را در اين امر ياري مي نمود .
سالها به همين منوال گذشت تا اينکه شهيد غلامرضا طبق سنت پيامبر (ص) ازدواج نمود و سپس به خدمت سربازي رفت . او مدت 11 ماه در مناطق جنگي غرب خدمت نمود و يکبار هم دچار موج گرفتگي شد . بيستم فروردين ماه 1366 بود که در عمليات کربلاي 9 در منطقه بابا هادي قصر شيرين بر اثر جراحات وارده مفقود گرديد .
سالها از شهادت غلامرضا مي گذشت اما خبري از پيکر پاک و مطهرش نبود تا اينکه در سال 1373 توسط گروه تفحص واقع شد و در هشتم اسفند ماه 1373 پيکرش که چند تکه استخوان بود در گلزار شهداي بخش ششده به خاک سپرده شد .
شهيد غلامرضا فيضي فردي با اخلاق و مؤمن بود به خانواده رسيدگي کامل مي کرد اهل نماز اول وقت ، دعا ، و فردي انقلابي بود .
روحش شاد و يادش گرامي باد .
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم درود و سلام به روان پاك پيامبر بزرگ اسلام پايان بخش رسولان و خاتم پيامبران حضرت محمد بن عبدالله ( ص ) و با درود و سلام فراوان به رهبر كبير انقلاب اسلامى حضرت آيت الله العظمى امام خمينى كه ما را به راه راست هدايت فرمودند از اسارت طاغوت رهايى بخشيدن و زير سلطه شرق و غرب نجات دادند و ما را با كشتى نجات به ساحل كشيدن و از آتش هاى پر حجم دوزخ نجات دادند و با سلام به روان پاك شهداى انقلاب اسلامى كه با خون خود درخت كهنسال اسلام را آبيارى كردند و با سلام و درود به رزمندگان عزيز كه در جبهه هاى حق عليه باطل شركت مى كنند و با دشمنان بعثى به نبرد مشغول مى باشند و با سلام به خانواده هاى معظم شهدا و اسرا و مجروحين و جانبازان كه فرزندان برومند خويش را براى براى دفاع و آزادى ميهن عزيز فدا كردند و با سلام به تمامى ملت خداجوى و هميشه در صحنه كشورمان كه با هوشيارى كامل مراقبت از جمهورى اسلامى ايران مى كنند و با سلام به خواهران و برادران و همشهريان عزيز .
وصيت نامه ام را آغاز مى كنم البته من كوچكتر از آنم كه بخواهم پيامى براى شما عزيزان داشته باشم ولى از روى باب تذكر چند نكته اى را خدمت شما سروران عرض مى كنم :
برادران من به عنوان يك برادر كوچك شما ميخواهم كه با هوشيارى كامل از امام و انقلاب اسلامى ايران دفاع كنيد و هميشه گوش به فرمان امام باشيد كه فرمان او فرمان قرآن و اسلام است و امام را تنها نگذاريد و به گفته هاى او گوش فرا دهيد. هر گاه جبهه ها به شما جوانان نياز پيدا كرد با علاقه و شوق بشتابيد و سنگرها را پر كنيد و با دشمنان اسلام بجنگيد و آنها را نابود بگردانيد كه در واقع اينان دشمنان دين و آيين شما هستند . خواهران شما هم با كامل كردن هر چه بيشتر حجابتان كه خود يك سلاح آتشينى است كه بر قلب دشمنان و منافقين وارد مى آوريد و حجاب شما خارى است در چشم دشمنان شما و پشت جبهه ها را محكم نگه داريد و هميشه امام را دعا كنيد . پدر عزيزم! نمى دانم با چه زبانى از تو تشكر كنم پدر جان خوب مى فهمم كه بيست سال زحمت كشيدى و با مشكلاتى كه در زندگى داشتيم مرا به مدرسه فرستادى و هر درخواستى را كه از تو خواستم پذيرفتى و برايم انجام دادى به اميد اينكه روزى من براى تو خدمت كنم و ثمره مرا ببينيد ولى افسوس كه من رفتم . مادر عزيزم ! ميدانم كه چطور وصيت نامه بنويسم مگر مى شود كه تو زنده باشى و من وصيت كنم مادرى كه بيست سال تمام زحمت كشيده شبها بى خواب مانده و فرزندى را بزرگ كرده آيا مى تواند به همين سادگى مرگ فرزندش را ببيند . مادر جان اگر شهيد شدم گريه و زارى مكن و صبر و حوصله كن كه خداوند رب العالمين است . در پايان از تمام برادران و خواهرانى كه در تشييع جنازه ام شركت كردند تشكر مى كنم و اجر آنان را با خداوند بزرگ مى گذارم .
مرا در گلزار شهداى ششده در جوار ديگر عزيزان به خاك بسپاريد و در شب جمعه برايم دعاى كميل بخوانيد .
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار .
وصيت نامه سرباز غلامرضا فيضى .
تاريخ 1365/05/02
منبع: سایت شهدای ارتش