شهید رضا اسماعیلی بروجردی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۳۹: سطر ۳۹:
  
 
منبع: سایت شهدای ارتش
 
منبع: سایت شهدای ارتش
 +
 +
 +
== رده‌ها ==
 +
{{ترتیب‌پیش‌فرض:رضا_اسماعیلی بروجردی}}
 +
[[رده: شهدا]]
 +
[[رده: شهدای ارتش جمهوری اسلامی]]
 +
[[رده: شهدای ایران]]

نسخهٔ ‏۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۴۳

تاریخ تولد :1338/06/12


تاریخ شهادت : 1360/08/14


زندگینامه :

رضا اسماعيلي بروجردي، در سال 1338 در یك خانواده كارگری و مسلمان به دنیا آمد و وقتی پدرش را كه سهم عظیمی در زندگی او داشت از دست داد چهارده ساله بود. از این بابت ضربه بزرگی در زندگی خورد اما با كمك مادر فداكارش بر مشكلات زندگی فائق آمد، هم كار می‌كرد هم درس می‌خواند و یكی از شاگردان ممتاز در دوران تحصیلی خود بود، تمام اوقات بی كاری خود را وقف مردم كرده و همیشه می‌خواست برای مردم كاری كند كه شاید آنها كمی راحت تر زندگي كنند.


وي چون در یك خانواده با ایمان به دنیا آمده بود، از زماني كه خود را شناخت، نماز و روزه اش ترك نشد؛ همیشه به تحقیق و مطالعه در اسلام علاقه زیادی داشت، به علت نداشتن پول كافی، گاهی پیاده به مدرسه می‌رفت و هیچ‌گاه از نداشتن یا كمبود پول تو جیبی حرفي نمی‌زد و همیشه شكر می‌كرد ولی با همه این ها با كمك مادر، درسش را به خوبی می‌خواند، در سه ماه تابستان صبح تا شب كار می‌كرد و همه را برای خرجي به مادر می‌داد، هیچ‌گاه ابراز نارضايتی نمي كرد تا سرانجام دیپلم خود را با نمره عالی در هنرستان صنعتی شهر ری در جاده بهشت زهرا گرفت و خود را برای خدمت بیشتر برای مردم آماده كرد.


رضا، در خانه به هر نحوي كه می توانست در كارهاي روزمره به مادر و خواهر و برادر كوچكترش كمك می‌كرد و با ازدواج برادر بزرگتر و رفتن او از خانه، رضا سرپرستي خانواده را به عهده گرفت. رفتن رضاي غمخوار، برای خواهر و برادر كوچكتر سخت بود و هیچ‌كس نمی‌توانست جای او را بگیرد. او در چند روز مرخصي، به درس و مشق خواهر و برادر كوچكتر رسيدگي، و به مدرسه آنها سركشي و آنها را به درس خواندن تشويق مي نمود.


رضا در خانه برای مادر یك پسر، و راستی كه حق پسر بودن و وظیفه خود را به نحو احسن ادا كرد. وقتی در كنكور دانشگاه قبول شد امیدهای مادر بیشتر شد و فهمید كه رنج‌های او بی‌ثمر نبوده است. در دانشكده تكنیكوم نفیسی قبول، و در رشته برق و الكترونیك ادامه تحصیل داد و سرانجام فوق ديپلم خود را در رشته الكترونيك و برق گرفت.



با انقلاب شكوهمند اسلامی ایران و ورود رهبر كبیر انقلاب به كشور، همیشه در خط انقلاب و امام بود، قلبش برای امام می‌تپید و در این انقلاب سهم به سزایی داشت، در راهپیمایی‌ها و تظاهرات یكی از كسانی بود كه همیشه حضور داشت و همه را نیز به آنان دعوت می‌كرد، دوستانش نيز مانند خودش يك مسلمان واقعي و پيرو خط امام بودند.



هیچ‌گاه وقت اضافی نداشت و همیشه تا نصفه‌های شب درس، قرآن و نماز می‌خواند، به مردم خدمت می‌كرد، بیشتر لوازم الكترونیكی آنها را تعمیر می‌كرد و وقتی كه دانشگاه‌ها بسته شد او كه جوانی با مسئولیت بود، برای خدمت سربازی داوطلب شد، بعد از دوره آموزشی به خدمت در جبهه جنگ رفت و ابتدا در اسلام ‌آباد، بعد در ایلام و در جبهه میمك مشغول دفاع از وطن شد و به گفته همه دوستانش، او همیشه می‌خواست كه نماز در جبهه‌ها به جماعت خوانده شود و به درس، قرآن و اسلام شناسی می‌پرداخت. وقتی كه برای مرخصی به تهران می‌آمد همیشه از سربازی و شهادت در راه اسلام و وطن و خوشحالی از این كه در جبهه است مي گفت، و همیشه از خدا، قرآن، نماز و خمینی كه فكر اصلی او بود صحبت می‌كرد و می‌گفت: این رهبر كبیر به ما خدمت می‌كند و در جبهه به ما روحيه و اميد مي دهد و ما با صحبت ها و نصايح ايشان بهتر مي جنگيم، ای كاش بتوانیم امام را بهتر بشناسیم و امام را به عنوان يك سنبل معرفي مي كرد، و می‌گفت: ان شاء الله این جنگ زودتر تمام شود تا ما از جبهه‌ها بیاییم و منافقين را سركوب كنیم، و از كسانی كه از نارسایی‌های این انقلاب مي ناليدند ناراحت بود و آنها را نصیحت می‌كرد و نوید پیروزی كامل این انقلاب را تا برقراری حكومت صاحب الزمان می‌داد.



پسرم رضا، می‌گفت: زحماتت را جبران خواهم كرد، برای همه احترام خاصی قائل بود، خود را خدمتگزار همه می‌دانست و هر كاری كه از دستش می‌آمد برای ديگران انجام می‌داد. به گفته همسنگرانش: درست است كه او از میان ما رفت ولی كارهای او، و حقی كه او به گردن همه ما دارد و تأثیری كه او در ما گذاشت، همیشه با ماست و برای ما زنده است، ما هيچ گاه او را فراموش نمي كنيم و ای كاش بتوانیم راه او را ادامه دهیم. فرمانده می‌گفت: ديگر نمي توانیم كسانی را پیدا كنیم كه به جای رضاها بگذاریم و بالاخره بعد از 17 ماه انجام وظیفه، در راه خدا و میهن و ملت، در عاشورای حسینی، در جبهه حق علیه باطل، در جبهه میمك با تركش خمپاره به دست مزدوران آمریكا، به سركردگی صدام كافر به شهادت رسید.

روحش شاد و یادش گرامی باد

منبع: سایت شهدای ارتش


رده‌ها