شهید محرم افشاری: تفاوت بین نسخهها
Shahid taefi (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۳۴: | سطر ۳۴: | ||
==زندگینامه :== | ==زندگینامه :== | ||
− | + | شهید محرم افشاری، در سال 1342 در روستای [[میرک باللرجه]]، ازتوابع شهرستان [[مشگین شهر]] در خانواده ی مذهبی دیده به جهان گشود، و دراوان کودکی به مجالس مذهبی علاقه ای به خصوصی داشت، همیشه در هر کجا هیئت عزاداری بود حتماً او هم حضور داشت، دوران ابتدایی را در همین روستا ادامه، و دوران راهنمایی را در شهرستان مشگین شهر، تحصیل می نمود، اواخر دوران راهنمایی او مصادف با زمزمه ی انقلاب اسلامی بود و همیشه در مراسمات سیاسی، مذهبی، شرکت می نمود؛ هم سن و سال هایش را تشویق به وحدت و آبادانی روستا می کرد و با تمام مردم برخورد خوبی داشت. | |
− | قلم از وصف | + | قلم از وصف خصوصیات اخلاقی و اجتماعی او عاجز است، او یکی از مریدان امام راحل به شمار می رفت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، که جنگ را بر ما تحمیل نمودند، مدتی شهید مذکور در پایگاه مقاومت روستای میرک فعالیت داشت و از طرف دیگر در سنگر علم و دانش دوران دبیرستان را طی می نمود و در سال 1365 جهت گذراندن خدمت مقدس سربازی اعزام، که دوره ی آموزش سربازی را در پادگان [[همدان]] به پایان رسانده بعداً به منطقه ی [[ایلام]] اعزام، و بعد از مدتی به منطقه ی [[میمک]] ماموریت رفته بود و از دل و جان، از بوم و وطن مقدس اسلامی دفاع می کرد و خواب شیرین را بر خودش حرام کرده بود و اظهار می نمود باید در این امتحان الهی روسفید باشیم و از وجب به وجب این وطن اسلامی دفاع کنیم؛ بعد از هجده ماه خدمت مقدس خود، شربت شیرین شهادت را نوشید و بر شهادت خنده کرد. |
روحش شاد وراهش پردوام باد. | روحش شاد وراهش پردوام باد. | ||
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
− | به نام آن كه جانم از اوست، صاحب جانا، تو شاهدى كه من | + | به نام آن كه جانم از اوست، صاحب جانا، تو شاهدى كه من چیزى عزیزتر از جانم ندارم كه فداى اسلام ناب محمدى و دفاع از دستاوردهاى انقلاب اسلامى كنم و من این خون را به پاى درخت خونین اسلام ریخته و با پیروى از امام خود، مرگ خونین را انتخاب مىكنم و با لبیك گفتن به اماممان و نداى هل من ناصر ینصرنى حسین زمان، و با ایثار جان خود، ثابت مىكنم كه ما اهل كوفه نیستیم و طبق فرمایش مولا على (ع) همانا جهاد درى از درهاى بهشت است و درى است كه خداوند این در بهشتى را به همه كس نگشوده است. |
− | + | این جانب هم، با تدبیر و اندیشه، و با رهنمودهاى امام عزیز، افتخار دارم كه در سنگرهاى مقدس جنگ، شب و روز، در مقابل دشمنان اسلام نبرد مىكنم، امید دارم مسلمین جهان به رهبریت، امام عزیز، وحدت كلمه را حفظ و این انقلاب را به صاحب اصلى تحویل دهند و هان اى انسان ها كه خداوند در قرآن كریم مىفرماید: اى ایمان آورندگان، و یا اى مردمان، فریب این دنیا را نخورید، گرچه ظاهر دنیا زیباست اما خانه پاداش الهى، خانه آخرت است و حافظ این انقلاب مقدس باشید، سعادت ما، در گرو همین انقلاب است و باید صبر انقلابى داشته باشیم تا مانند كوه استوار، در مقابل مشكلات باشیم و به بیگانگان باج ندهیم و با وحدت كلمه، و اطاعت از [[ولایت فقیه]]، دشمنان اسلام را به زانو در آوریم . | |
+ | <ref>سایت شهدای ارتش</ref> | ||
− | + | ==پانویس== | |
− | + | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۷ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۵۷
محرم افشاری | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | 1342/06/20 |
شهادت | 1366/10/27 |
شهید محرم افشاری تاریخ تولد :1342/06/20�تاریخ شهادت : 1366/10/27
زندگینامه :
شهید محرم افشاری، در سال 1342 در روستای میرک باللرجه، ازتوابع شهرستان مشگین شهر در خانواده ی مذهبی دیده به جهان گشود، و دراوان کودکی به مجالس مذهبی علاقه ای به خصوصی داشت، همیشه در هر کجا هیئت عزاداری بود حتماً او هم حضور داشت، دوران ابتدایی را در همین روستا ادامه، و دوران راهنمایی را در شهرستان مشگین شهر، تحصیل می نمود، اواخر دوران راهنمایی او مصادف با زمزمه ی انقلاب اسلامی بود و همیشه در مراسمات سیاسی، مذهبی، شرکت می نمود؛ هم سن و سال هایش را تشویق به وحدت و آبادانی روستا می کرد و با تمام مردم برخورد خوبی داشت. قلم از وصف خصوصیات اخلاقی و اجتماعی او عاجز است، او یکی از مریدان امام راحل به شمار می رفت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، که جنگ را بر ما تحمیل نمودند، مدتی شهید مذکور در پایگاه مقاومت روستای میرک فعالیت داشت و از طرف دیگر در سنگر علم و دانش دوران دبیرستان را طی می نمود و در سال 1365 جهت گذراندن خدمت مقدس سربازی اعزام، که دوره ی آموزش سربازی را در پادگان همدان به پایان رسانده بعداً به منطقه ی ایلام اعزام، و بعد از مدتی به منطقه ی میمک ماموریت رفته بود و از دل و جان، از بوم و وطن مقدس اسلامی دفاع می کرد و خواب شیرین را بر خودش حرام کرده بود و اظهار می نمود باید در این امتحان الهی روسفید باشیم و از وجب به وجب این وطن اسلامی دفاع کنیم؛ بعد از هجده ماه خدمت مقدس خود، شربت شیرین شهادت را نوشید و بر شهادت خنده کرد. روحش شاد وراهش پردوام باد.
وصیت نامه
به نام آن كه جانم از اوست، صاحب جانا، تو شاهدى كه من چیزى عزیزتر از جانم ندارم كه فداى اسلام ناب محمدى و دفاع از دستاوردهاى انقلاب اسلامى كنم و من این خون را به پاى درخت خونین اسلام ریخته و با پیروى از امام خود، مرگ خونین را انتخاب مىكنم و با لبیك گفتن به اماممان و نداى هل من ناصر ینصرنى حسین زمان، و با ایثار جان خود، ثابت مىكنم كه ما اهل كوفه نیستیم و طبق فرمایش مولا على (ع) همانا جهاد درى از درهاى بهشت است و درى است كه خداوند این در بهشتى را به همه كس نگشوده است. این جانب هم، با تدبیر و اندیشه، و با رهنمودهاى امام عزیز، افتخار دارم كه در سنگرهاى مقدس جنگ، شب و روز، در مقابل دشمنان اسلام نبرد مىكنم، امید دارم مسلمین جهان به رهبریت، امام عزیز، وحدت كلمه را حفظ و این انقلاب را به صاحب اصلى تحویل دهند و هان اى انسان ها كه خداوند در قرآن كریم مىفرماید: اى ایمان آورندگان، و یا اى مردمان، فریب این دنیا را نخورید، گرچه ظاهر دنیا زیباست اما خانه پاداش الهى، خانه آخرت است و حافظ این انقلاب مقدس باشید، سعادت ما، در گرو همین انقلاب است و باید صبر انقلابى داشته باشیم تا مانند كوه استوار، در مقابل مشكلات باشیم و به بیگانگان باج ندهیم و با وحدت كلمه، و اطاعت از ولایت فقیه، دشمنان اسلام را به زانو در آوریم . [۱]
پانویس
- ↑ سایت شهدای ارتش