شهیداسماعیل کماسی: تفاوت بین نسخهها
جز (Khoshkenar9712 صفحهٔ شهید اسماعیل کماسی را به شهیداسماعیل کماسی منتقل کرد) |
Arameshi9706 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
هنگامي كه روي پدر را كنار زدند تا دنياييان بار ديگر چهرهاش را به تماشا نشينند، محسن با سيمايي مردانه و مصمم بر بالاي سر پدر آمد و با احترام خم شد، گونه ي پدر را بوسيد و با صداي آرام و معصومانه با گفتن «پدرجان! شهادتت مبارك» آخرين خداحافظي را با پدر كرد. آنچه بر عظمت اين صحنه ميافزود، سن محسن بود، پسري 12 ساله كه اين گونه روح خويش را به نمايش گذارد. او يقيناً از پدر آموخته بود اين گونه زيستن و ايستادن را و تو گويي پدر در كنار پسر زنده و حاضر ايستاده است. | هنگامي كه روي پدر را كنار زدند تا دنياييان بار ديگر چهرهاش را به تماشا نشينند، محسن با سيمايي مردانه و مصمم بر بالاي سر پدر آمد و با احترام خم شد، گونه ي پدر را بوسيد و با صداي آرام و معصومانه با گفتن «پدرجان! شهادتت مبارك» آخرين خداحافظي را با پدر كرد. آنچه بر عظمت اين صحنه ميافزود، سن محسن بود، پسري 12 ساله كه اين گونه روح خويش را به نمايش گذارد. او يقيناً از پدر آموخته بود اين گونه زيستن و ايستادن را و تو گويي پدر در كنار پسر زنده و حاضر ايستاده است. | ||
سروان اسماعيل كماسي عقيدتي سياسي تيپ زرهي دزفول كه عمري را به مبارزه با رژيم شاه گذرانده بود سرانجام در دشت عباس خون پاك خود را در راه آرمان مقدسش بر زمين ريخت و همان طور كه در وصيت نامه اش نوشته است جان شيرين را در راه دوست فدا كرد. | سروان اسماعيل كماسي عقيدتي سياسي تيپ زرهي دزفول كه عمري را به مبارزه با رژيم شاه گذرانده بود سرانجام در دشت عباس خون پاك خود را در راه آرمان مقدسش بر زمين ريخت و همان طور كه در وصيت نامه اش نوشته است جان شيرين را در راه دوست فدا كرد. | ||
− | روحش شاد و یادش گرامی باد | + | روحش شاد و یادش گرامی باد<ref>[http://ajashohada.ir/Home/Martyrdetails/22835 سایت شهدای ارتش]</ref> |
− | |||
− | |||
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references /> | ||
== ردهها == | == ردهها == | ||
{{ترتیبپیشفرض:اسماعیل_کماسی}} | {{ترتیبپیشفرض:اسماعیل_کماسی}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۴۹
شهید اسماعیل کماسی تاریخ تولد :1321/08/07 تاریخ شهادت : 1361/01/06 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :لرستان - بروجرد - بهشت شهدای بروجرد
زندگی نامه
هنگامي كه روي پدر را كنار زدند تا دنياييان بار ديگر چهرهاش را به تماشا نشينند، محسن با سيمايي مردانه و مصمم بر بالاي سر پدر آمد و با احترام خم شد، گونه ي پدر را بوسيد و با صداي آرام و معصومانه با گفتن «پدرجان! شهادتت مبارك» آخرين خداحافظي را با پدر كرد. آنچه بر عظمت اين صحنه ميافزود، سن محسن بود، پسري 12 ساله كه اين گونه روح خويش را به نمايش گذارد. او يقيناً از پدر آموخته بود اين گونه زيستن و ايستادن را و تو گويي پدر در كنار پسر زنده و حاضر ايستاده است. سروان اسماعيل كماسي عقيدتي سياسي تيپ زرهي دزفول كه عمري را به مبارزه با رژيم شاه گذرانده بود سرانجام در دشت عباس خون پاك خود را در راه آرمان مقدسش بر زمين ريخت و همان طور كه در وصيت نامه اش نوشته است جان شيرين را در راه دوست فدا كرد. روحش شاد و یادش گرامی باد[۱]