شهید محمد ابراهیم همتی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «محمد ابراهیم همتی زندگینامه شهید دریادار محمد ابراهیم همتی، فرزند عباس علی...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
محمد ابراهیم همتی
 
  
زندگینامه
+
 
 +
==زندگینامه==
  
 
شهید دریادار محمد ابراهیم همتی، فرزند عباس علی، در روز چهاردهم اسفند ماه 1329 در «سمنان» به دنیا آمد. پس از طی دوران طفولیت به مدرسه رفت و پس از اخذ دیپلم متوسطه در رشته ریاضی به نیروی دریایی ارتش پیوست و جهت ادامه تحصیل و طی دوره تخصصی به مدت 7 سال به آلمان و فرانسه اعزام شد و در این سالها در فرانسه به خدمت امام (ره) رسید. بعد از بازگشت به میهن در تهران و بندرانزلی و بندر عباس (بوشهر) خدمت نمود. با آغاز جنگ تحمیلی در بوشهر به عنوان «فرمانده ناوچه پيكان» وارد صحنه نبرد دریایی با ارتش مسلح و مجهز عراق شد. سرانجام در تاریخ 1359/09/07 پس از انجام موفقیت آمیز «عملیات مروارید» و نابودی «سكوي البكر عراق» ناوچه پیکان آسیبهای جدی دیده و در آبهای خلیج فارس غرق شد و ناخدا سرهنگ همتی و یاران و هم رزمانش به شهادت رسیدند. روحش شاد و یادش گرامی باد
 
شهید دریادار محمد ابراهیم همتی، فرزند عباس علی، در روز چهاردهم اسفند ماه 1329 در «سمنان» به دنیا آمد. پس از طی دوران طفولیت به مدرسه رفت و پس از اخذ دیپلم متوسطه در رشته ریاضی به نیروی دریایی ارتش پیوست و جهت ادامه تحصیل و طی دوره تخصصی به مدت 7 سال به آلمان و فرانسه اعزام شد و در این سالها در فرانسه به خدمت امام (ره) رسید. بعد از بازگشت به میهن در تهران و بندرانزلی و بندر عباس (بوشهر) خدمت نمود. با آغاز جنگ تحمیلی در بوشهر به عنوان «فرمانده ناوچه پيكان» وارد صحنه نبرد دریایی با ارتش مسلح و مجهز عراق شد. سرانجام در تاریخ 1359/09/07 پس از انجام موفقیت آمیز «عملیات مروارید» و نابودی «سكوي البكر عراق» ناوچه پیکان آسیبهای جدی دیده و در آبهای خلیج فارس غرق شد و ناخدا سرهنگ همتی و یاران و هم رزمانش به شهادت رسیدند. روحش شاد و یادش گرامی باد
  
  
وصیت نامه  
+
 
 +
==وصیت نامه==
 
اگر ذره ای از خاك وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاك وطن می‌شویم و مرگ در این راه را افتخار می‌دانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه‌ای داشتم، حتما به این مردم خوب تقدیم می‌كردم .
 
اگر ذره ای از خاك وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاك وطن می‌شویم و مرگ در این راه را افتخار می‌دانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه‌ای داشتم، حتما به این مردم خوب تقدیم می‌كردم .
  
  
خاطرات  
+
 
مجتبی مسیحی، همرزم شهید: او فرمانده ای لایق و جسور بود و در همان ماههای ابتدایی جنگ حجم بسیار بالایی از مأموریتهای دریایی را به وسیله ناوچه پیکان به انجام می رساند، اخلاق خیلی خوبی داشت و با پرسنل در مواقع ضروری مشورت می کرد. یادم می آید عملیات مروارید به پایان رسیده بود و ما از اسکله های البکر و الامیه عراق دور می شدیم که شهید همتی مرا صدا زد تا بر روی عرشه بروم، ۴۸ ساعت از آغاز عملیات گذشته بود و من چون افسر مخابرات و مسئول رادار ناوچه بودم در طول این ۴۸ ساعت استراحت نکرده بودم. از من تشکر کرد و با دست بر روی شانه ام زد و بیشترین علت موفقیت ناوچه و عملیات را به من نسبت داد. در این حین ناگهان صدای فریاد بچه های ناوچه بلند شد که موشک به سمت ما می آید، انتظار حمله را نداشتیم. شهید حفیظی که معاون شهید همتی بود به سمت سکان دوید و آن را به طور کامل به سمت چپ تکان داد اما متاسفانه موشک به قسمت انتهایی ناوچه اصابت کرد و من به داخل آب پرتاب شدم. زمانی که به خود آمدم ناوچه در حال غرق شدن است و هواپیماهای دشمن با شلیک خود به سمت ناوچه آن را مورد اصابت قرار داده بودند. شهید همتی را در آخرین لحضات بر روی ناوچه که در حال غرق شدن بود دیدم اما هیچوقت پیکر محمد ابراهیم پیدا نشد و به مانند پیکان در قعر آبهای خلیج همیشه فارس، مأوا گرفت
+
==خاطرات==
 +
مجتبی مسیحی، همرزم شهید: او فرمانده ای لایق و جسور بود و در همان ماههای ابتدایی جنگ حجم بسیار بالایی از مأموریتهای دریایی را به وسیله ناوچه پیکان به انجام می رساند، اخلاق خیلی خوبی داشت و با پرسنل در مواقع ضروری مشورت می کرد. یادم می آید عملیات مروارید به پایان رسیده بود و ما از اسکله های البکر و الامیه عراق دور می شدیم که شهید همتی مرا صدا زد تا بر روی عرشه بروم، ۴۸ ساعت از آغاز عملیات گذشته بود و من چون افسر مخابرات و مسئول رادار ناوچه بودم در طول این ۴۸ ساعت استراحت نکرده بودم. از من تشکر کرد و با دست بر روی شانه ام زد و بیشترین علت موفقیت ناوچه و عملیات را به من نسبت داد.  
 +
 
 +
 
 +
 
 +
در این حین ناگهان صدای فریاد بچه های ناوچه بلند شد که موشک به سمت ما می آید، انتظار حمله را نداشتیم. شهید حفیظی که معاون شهید همتی بود به سمت سکان دوید و آن را به طور کامل به سمت چپ تکان داد اما متاسفانه موشک به قسمت انتهایی ناوچه اصابت کرد و من به داخل آب پرتاب شدم. زمانی که به خود آمدم ناوچه در حال غرق شدن است و هواپیماهای دشمن با شلیک خود به سمت ناوچه آن را مورد اصابت قرار داده بودند. شهید همتی را در آخرین لحضات بر روی ناوچه که در حال غرق شدن بود دیدم اما هیچوقت پیکر محمد ابراهیم پیدا نشد و به مانند پیکان در قعر آبهای خلیج همیشه فارس، مأوا گرفت

نسخهٔ ‏۷ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۰۰


زندگینامه

شهید دریادار محمد ابراهیم همتی، فرزند عباس علی، در روز چهاردهم اسفند ماه 1329 در «سمنان» به دنیا آمد. پس از طی دوران طفولیت به مدرسه رفت و پس از اخذ دیپلم متوسطه در رشته ریاضی به نیروی دریایی ارتش پیوست و جهت ادامه تحصیل و طی دوره تخصصی به مدت 7 سال به آلمان و فرانسه اعزام شد و در این سالها در فرانسه به خدمت امام (ره) رسید. بعد از بازگشت به میهن در تهران و بندرانزلی و بندر عباس (بوشهر) خدمت نمود. با آغاز جنگ تحمیلی در بوشهر به عنوان «فرمانده ناوچه پيكان» وارد صحنه نبرد دریایی با ارتش مسلح و مجهز عراق شد. سرانجام در تاریخ 1359/09/07 پس از انجام موفقیت آمیز «عملیات مروارید» و نابودی «سكوي البكر عراق» ناوچه پیکان آسیبهای جدی دیده و در آبهای خلیج فارس غرق شد و ناخدا سرهنگ همتی و یاران و هم رزمانش به شهادت رسیدند. روحش شاد و یادش گرامی باد


وصیت نامه

اگر ذره ای از خاك وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاك وطن می‌شویم و مرگ در این راه را افتخار می‌دانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه‌ای داشتم، حتما به این مردم خوب تقدیم می‌كردم .


خاطرات

مجتبی مسیحی، همرزم شهید: او فرمانده ای لایق و جسور بود و در همان ماههای ابتدایی جنگ حجم بسیار بالایی از مأموریتهای دریایی را به وسیله ناوچه پیکان به انجام می رساند، اخلاق خیلی خوبی داشت و با پرسنل در مواقع ضروری مشورت می کرد. یادم می آید عملیات مروارید به پایان رسیده بود و ما از اسکله های البکر و الامیه عراق دور می شدیم که شهید همتی مرا صدا زد تا بر روی عرشه بروم، ۴۸ ساعت از آغاز عملیات گذشته بود و من چون افسر مخابرات و مسئول رادار ناوچه بودم در طول این ۴۸ ساعت استراحت نکرده بودم. از من تشکر کرد و با دست بر روی شانه ام زد و بیشترین علت موفقیت ناوچه و عملیات را به من نسبت داد.


در این حین ناگهان صدای فریاد بچه های ناوچه بلند شد که موشک به سمت ما می آید، انتظار حمله را نداشتیم. شهید حفیظی که معاون شهید همتی بود به سمت سکان دوید و آن را به طور کامل به سمت چپ تکان داد اما متاسفانه موشک به قسمت انتهایی ناوچه اصابت کرد و من به داخل آب پرتاب شدم. زمانی که به خود آمدم ناوچه در حال غرق شدن است و هواپیماهای دشمن با شلیک خود به سمت ناوچه آن را مورد اصابت قرار داده بودند. شهید همتی را در آخرین لحضات بر روی ناوچه که در حال غرق شدن بود دیدم اما هیچوقت پیکر محمد ابراهیم پیدا نشد و به مانند پیکان در قعر آبهای خلیج همیشه فارس، مأوا گرفت