شهید محمود آذربایجانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۳۸: سطر ۳۸:
 
==وصیت نامه==
 
==وصیت نامه==
  
شهید، محمود آذربایجانی: سلام و درود خداوند بر رزمندگان پُرتوان اسلام؛ رزمندگانی که سفیران جمهوری اسلامی در جنوب و غرب کشورند. شکر بی حد خدای تعالی را، که ما را نیز توفیق ایستادن در صفوف محکم رزمندگان عنایت فرمود. حال که در جبهه هستم و سلاح برادر شهیدم را در دست گرفته و دشمنم را برای رضای خدا نشانه می روم، اعلام می کنم که آمدنم آگاهانه بوده و می دانم که این راه، «شهادت»، «اسارت» و «معلولیت» هم با خود به همراه دارد؛ پس این راه را کورکورانه انتخاب نکرده ام و تا وقتی «شهدا شمع محفل بشریتند»، هیچ مسلمانی «راه» را با «چاه» اشتباه نمی کند و من نیز آرزو داشتم که شمع جمع دوستان شوم و امیدوارم که با شهادتم بتوانم خدمتی کرده باشم؛ البته اگر خداوند بخواهد. نمی گویم آرزویم -فقط و فقط- شهادت است؛ نه! هدفم آوردن پیروزی برای اسلام و جمهوری اسلامی است؛ اما باز هم از خدا می خواهم که مُردنم را شهادت در راه خودش قرار دهد. ...و باز به جهت عمل کردن به یکی دیگر از وظایفم، نکاتی چند را به عنوان وصیت می نویسم: سعی کنید پیرو ولایت فقیه باشید و از آن حمایت کنید، که امام حق بزرگی بر گردن ما دارد. او ما را از منجلاب فساد -که داشتیم در آن غرق می شدیم- نجات داد و صراط مستقیم را به ما نشان داد؛ پس ما هرگز دست از امام بر نمی داریم و تا آخرین نفس پیرو خط رهبریم، حتی اگر در این راه تکه تکه شویم. پس وصیتم به شما «حمایت و پیروی از ولایت فقیه» است. ای ملت ایران! به خود اجازه ندهید که منافقین در داخل شما جایی پیدا کنند و به انقلاب ضربه وارد آورند؛ چون میدانم نسل منافقین را ریشه کن کرده و راه شهدا را ادامه خواهید داد، که شهیدان دینی بزرگ بر گردن مسلمان های دنیا دارند؛ پس به خون شهیدان سوگند، نشستن خیانت است و ما نمی گذاریم خون شهدا پایمال شود.۱ (۱۰۰۱۳۵۳) محمود آذربایجانی لشکر(ع)نجف اشرف ۱۳/۱۱/۶۴
+
شهید، محمود آذربایجانی: سلام و درود خداوند بر رزمندگان پُرتوان اسلام؛ رزمندگانی که سفیران جمهوری اسلامی در جنوب و غرب کشورند. شکر بی حد خدای تعالی را، که ما را نیز توفیق ایستادن در صفوف محکم رزمندگان عنایت فرمود. حال که در جبهه هستم و سلاح برادر شهیدم را در دست گرفته و دشمنم را برای رضای خدا نشانه می روم، اعلام می کنم که آمدنم آگاهانه بوده و می دانم که این راه، «شهادت»، «اسارت» و «معلولیت» هم با خود به همراه دارد؛ پس این راه را کورکورانه انتخاب نکرده ام و تا وقتی «شهدا شمع محفل بشریتند»، هیچ مسلمانی «راه» را با «چاه» اشتباه نمی کند و من نیز آرزو داشتم که شمع جمع دوستان شوم و امیدوارم که با شهادتم بتوانم خدمتی کرده باشم؛ البته اگر خداوند بخواهد. نمی گویم آرزویم -فقط و فقط- شهادت است؛ نه! هدفم آوردن پیروزی برای اسلام و جمهوری اسلامی است؛ اما باز هم از خدا می خواهم که مُردنم را شهادت در راه خودش قرار دهد. ...و باز به جهت عمل کردن به یکی دیگر از وظایفم، نکاتی چند را به عنوان وصیت می نویسم: سعی کنید پیرو ولایت فقیه باشید و از آن حمایت کنید، که امام حق بزرگی بر گردن ما دارد. او ما را از منجلاب فساد -که داشتیم در آن غرق می شدیم- نجات داد و صراط مستقیم را به ما نشان داد؛ پس ما هرگز دست از امام بر نمی داریم و تا آخرین نفس پیرو خط رهبریم، حتی اگر در این راه تکه تکه شویم. پس وصیتم به شما «حمایت و پیروی از ولایت فقیه» است. ای ملت ایران! به خود اجازه ندهید که منافقین در داخل شما جایی پیدا کنند و به انقلاب ضربه وارد آورند؛ چون میدانم نسل منافقین را ریشه کن کرده و راه شهدا را ادامه خواهید داد، که شهیدان دینی بزرگ بر گردن مسلمان های دنیا دارند؛ پس به خون شهیدان سوگند، نشستن خیانت است و ما نمی گذاریم خون شهدا پایمال شود.۱ (۱۰۰۱۳۵۳) محمود آذربایجانی لشکر(ع)نجف اشرف ۱۳/۱۱/۶۴<ref>پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین</ref>
 
+
==پانویس==
منبع : پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین
+
<references />

نسخهٔ ‏۲۵ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۵۲

بسمه تعالی

نام محمود آذربایجانی

نام پدر عبدالعلی

نام مادر رقیه

محل شهادت فاو

محل تولد قزوین

تاریخ تولد ۱۳۴۵/۰۴/۱۶

محل شهادت فاو

تاریخ شهادت ۱۳۶۴/۱۱/۲۵

استان محل شهادت بصره

شهر محل شهادت فاو

وضعیت تاهل مجرد

تحصیلات پنجم ابتدائی

عملیات سال تفحص

محل کار بنیاد تحت پوشش

مزار شهید قزوین - قزوین

زندگی نامه

آذربایجانی، محمود: شانزدهم تیر ۱۳۴۵، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش عبدالعلی، در اداره آب کار می‌کرد و مادرش رقیه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. آهنگری و جوشکاری می‌کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش مهدی نیز به شهادت رسیده است.


وصیت نامه

شهید، محمود آذربایجانی: سلام و درود خداوند بر رزمندگان پُرتوان اسلام؛ رزمندگانی که سفیران جمهوری اسلامی در جنوب و غرب کشورند. شکر بی حد خدای تعالی را، که ما را نیز توفیق ایستادن در صفوف محکم رزمندگان عنایت فرمود. حال که در جبهه هستم و سلاح برادر شهیدم را در دست گرفته و دشمنم را برای رضای خدا نشانه می روم، اعلام می کنم که آمدنم آگاهانه بوده و می دانم که این راه، «شهادت»، «اسارت» و «معلولیت» هم با خود به همراه دارد؛ پس این راه را کورکورانه انتخاب نکرده ام و تا وقتی «شهدا شمع محفل بشریتند»، هیچ مسلمانی «راه» را با «چاه» اشتباه نمی کند و من نیز آرزو داشتم که شمع جمع دوستان شوم و امیدوارم که با شهادتم بتوانم خدمتی کرده باشم؛ البته اگر خداوند بخواهد. نمی گویم آرزویم -فقط و فقط- شهادت است؛ نه! هدفم آوردن پیروزی برای اسلام و جمهوری اسلامی است؛ اما باز هم از خدا می خواهم که مُردنم را شهادت در راه خودش قرار دهد. ...و باز به جهت عمل کردن به یکی دیگر از وظایفم، نکاتی چند را به عنوان وصیت می نویسم: سعی کنید پیرو ولایت فقیه باشید و از آن حمایت کنید، که امام حق بزرگی بر گردن ما دارد. او ما را از منجلاب فساد -که داشتیم در آن غرق می شدیم- نجات داد و صراط مستقیم را به ما نشان داد؛ پس ما هرگز دست از امام بر نمی داریم و تا آخرین نفس پیرو خط رهبریم، حتی اگر در این راه تکه تکه شویم. پس وصیتم به شما «حمایت و پیروی از ولایت فقیه» است. ای ملت ایران! به خود اجازه ندهید که منافقین در داخل شما جایی پیدا کنند و به انقلاب ضربه وارد آورند؛ چون میدانم نسل منافقین را ریشه کن کرده و راه شهدا را ادامه خواهید داد، که شهیدان دینی بزرگ بر گردن مسلمان های دنیا دارند؛ پس به خون شهیدان سوگند، نشستن خیانت است و ما نمی گذاریم خون شهدا پایمال شود.۱ (۱۰۰۱۳۵۳) محمود آذربایجانی لشکر(ع)نجف اشرف ۱۳/۱۱/۶۴[۱]

پانویس

  1. پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین