شهید وهب ارجینی: تفاوت بین نسخهها
Fazayemajazi (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۱۷: | سطر ۱۷: | ||
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
[[شهید وهب ارجینی]]: سلام و درود بی پایان الهی بر مهدی موعود(عج) و نایب او، امام بی نظیر، خمینی کبیر و درود بر روان پاک شهیدان راه حق، این فداییان راه اسلام و جان نثاران مکتب [[قرآن]] ، که سد راه دشمنان اسلام شدند و به خاک و خون غلطیدند. با خدای خود پیمان می بندیم راه مقدس این عزیزان را ادامه داده و از هدف پاک آن ها که اسلام بود، دفاع نماییم تا به آنان ملحق شویم و این، نهایت آرزوی ما است. ای ملت قهرمان پَرور! به فرمان واجب الاطاعه ی امام امت گوش فرا دهید و -خدای نکرده- موجب ناراحتی وی نشوید و بدانید که این رهبر بیدار چه نعمتی است که خدای متعال به شما ارزانی داشته و شما را از تاریکی های ظلم و طاغوت، به صراط نور رهنمون ساخته است. دیگر این که راه سرخ شهیدان را -که همان راه سرخ حسین(ع) است- ادامه دهید و خون آن ها را نصب العین خود قرار دهید و نگذارید یک عده از حدود الهی تجاوز کرده و خون شهیدان را پایمال کنند، که شما در قبال این خون ها مسؤولید و هیچ گونه عذری ندارید و یک روز باید جواب بدهید. پیامی دارم به برادران طلاب، این مرزداران فکری اسلام؛ برادران عزیزم! بنده خود را کوچک تر از آن میدانم که به شما پیام بدهم؛ اما از قول ائمه چند کلمه ای با شما سخن دارم. اوَّل این که تقوای الهی را پیشه کنید و در کنار تعلیم، تهذیب نفس و تزکیه را فراموش نکنید؛ زیرا معلم بدون تقوا، به درد جامعه نمی خورد و الآن جامعه ی اسلامی، احتیاج مُبرَم به روحانیونی دارد که خودساخته و پرداخته باشند و بتوانند کلام ائمه و قرآن را ابتدا خود درک کرده و سپس به مردم برسانند؛ پس الآن وظیفه ی سنگینی به عهده ی شما گذاشته و چشم بسیاری به شما دوخته شده است و آن وظیفه، همان تبلیغ و نشر اسلام است و این قلم، بیان علما است که شهیدساز و انسان ساز می باشد؛ البته علمایی که عامل باشند و عِلم خود را به مرحله ی عمل برسانند. عزیزان! بکوشید عالِم عامل و مُتّقی باشید و وقت عزیز خود را از دست ندهید؛ وقت، خیلی گران بها است و زود گذر! اگر به حرم [[ابا عبد الله]](ع) رسیدید، سلام مرا هم به حسین بن علی(ع) برسانید و بگویید: او در راه تو قدم برداشت و ندای «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» تو را لبیک گفت؛ اما نتوانست به خدمتت برسد و قبر شش گوشه ی تو را زیارت نماید. حسین جان! از این که نتوانستم به زیارت تان بیایم، مرا می بخشید؟! وهب ارجینی | [[شهید وهب ارجینی]]: سلام و درود بی پایان الهی بر مهدی موعود(عج) و نایب او، امام بی نظیر، خمینی کبیر و درود بر روان پاک شهیدان راه حق، این فداییان راه اسلام و جان نثاران مکتب [[قرآن]] ، که سد راه دشمنان اسلام شدند و به خاک و خون غلطیدند. با خدای خود پیمان می بندیم راه مقدس این عزیزان را ادامه داده و از هدف پاک آن ها که اسلام بود، دفاع نماییم تا به آنان ملحق شویم و این، نهایت آرزوی ما است. ای ملت قهرمان پَرور! به فرمان واجب الاطاعه ی امام امت گوش فرا دهید و -خدای نکرده- موجب ناراحتی وی نشوید و بدانید که این رهبر بیدار چه نعمتی است که خدای متعال به شما ارزانی داشته و شما را از تاریکی های ظلم و طاغوت، به صراط نور رهنمون ساخته است. دیگر این که راه سرخ شهیدان را -که همان راه سرخ حسین(ع) است- ادامه دهید و خون آن ها را نصب العین خود قرار دهید و نگذارید یک عده از حدود الهی تجاوز کرده و خون شهیدان را پایمال کنند، که شما در قبال این خون ها مسؤولید و هیچ گونه عذری ندارید و یک روز باید جواب بدهید. پیامی دارم به برادران طلاب، این مرزداران فکری اسلام؛ برادران عزیزم! بنده خود را کوچک تر از آن میدانم که به شما پیام بدهم؛ اما از قول ائمه چند کلمه ای با شما سخن دارم. اوَّل این که تقوای الهی را پیشه کنید و در کنار تعلیم، تهذیب نفس و تزکیه را فراموش نکنید؛ زیرا معلم بدون تقوا، به درد جامعه نمی خورد و الآن جامعه ی اسلامی، احتیاج مُبرَم به روحانیونی دارد که خودساخته و پرداخته باشند و بتوانند کلام ائمه و قرآن را ابتدا خود درک کرده و سپس به مردم برسانند؛ پس الآن وظیفه ی سنگینی به عهده ی شما گذاشته و چشم بسیاری به شما دوخته شده است و آن وظیفه، همان تبلیغ و نشر اسلام است و این قلم، بیان علما است که شهیدساز و انسان ساز می باشد؛ البته علمایی که عامل باشند و عِلم خود را به مرحله ی عمل برسانند. عزیزان! بکوشید عالِم عامل و مُتّقی باشید و وقت عزیز خود را از دست ندهید؛ وقت، خیلی گران بها است و زود گذر! اگر به حرم [[ابا عبد الله]](ع) رسیدید، سلام مرا هم به حسین بن علی(ع) برسانید و بگویید: او در راه تو قدم برداشت و ندای «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» تو را لبیک گفت؛ اما نتوانست به خدمتت برسد و قبر شش گوشه ی تو را زیارت نماید. حسین جان! از این که نتوانستم به زیارت تان بیایم، مرا می بخشید؟! وهب ارجینی | ||
+ | |||
+ | ==آثار== | ||
*دست نوشته ها | *دست نوشته ها | ||
وهب ارجینی: برادران و خواهران عزیز! در نعمات الهی تفکر کنید و قبل از انقلاب خود را با بعد از انقلاب مقایسه کنید و بدانید که خداوند قادر و متعال در یک لحظه همه چیز را عوض می کند، همانطوریکه دیدید. پس هرلحظه و آنی آماده سفر آخرت باشید. شما ای جوانان عزیز، هرچه می توانید خود را بسازید و در جوانی قدر خویش را بدانید تا در پیری پشیمان نشوید که سودی ندارد. | وهب ارجینی: برادران و خواهران عزیز! در نعمات الهی تفکر کنید و قبل از انقلاب خود را با بعد از انقلاب مقایسه کنید و بدانید که خداوند قادر و متعال در یک لحظه همه چیز را عوض می کند، همانطوریکه دیدید. پس هرلحظه و آنی آماده سفر آخرت باشید. شما ای جوانان عزیز، هرچه می توانید خود را بسازید و در جوانی قدر خویش را بدانید تا در پیری پشیمان نشوید که سودی ندارد. | ||
− | <ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1711 | + | <ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1711 خط سرخ]</ref> |
+ | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۵۸
بسمه تعالی نام وهب ارجینی نام پدر محبت نام مادر کبری محل شهادت مهران محل تولد تاکستان - ولازجرد تاریخ تولد ۱۳۴۸/۰۳/۰۸ محل شهادت مهران تاریخ شهادت ۱۳۶۵/۰۴/۱۰ استان محل شهادت ایلام شهر محل شهادت مهران وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی تحصیلات سطح1ـاتمام لمعتین رشته حوزوی عملیات سال تفحص محل کار بنیاد تحت پوشش مزار شهید قزوین - تاکستان – ولازجرد
محتویات
زندگی نامه
ارجینی، وهب: هشتم خرداد ۱۳۴۸، در روستای ولازجرد از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش محبت، کشاورز بود و مادرش کبرا نام داشت. تا پایان سطح اول در حوزه علمیه درس خواند. طلبه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دهم تیر ۱۳۶۵، در مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شکم، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصیت نامه
شهید وهب ارجینی: سلام و درود بی پایان الهی بر مهدی موعود(عج) و نایب او، امام بی نظیر، خمینی کبیر و درود بر روان پاک شهیدان راه حق، این فداییان راه اسلام و جان نثاران مکتب قرآن ، که سد راه دشمنان اسلام شدند و به خاک و خون غلطیدند. با خدای خود پیمان می بندیم راه مقدس این عزیزان را ادامه داده و از هدف پاک آن ها که اسلام بود، دفاع نماییم تا به آنان ملحق شویم و این، نهایت آرزوی ما است. ای ملت قهرمان پَرور! به فرمان واجب الاطاعه ی امام امت گوش فرا دهید و -خدای نکرده- موجب ناراحتی وی نشوید و بدانید که این رهبر بیدار چه نعمتی است که خدای متعال به شما ارزانی داشته و شما را از تاریکی های ظلم و طاغوت، به صراط نور رهنمون ساخته است. دیگر این که راه سرخ شهیدان را -که همان راه سرخ حسین(ع) است- ادامه دهید و خون آن ها را نصب العین خود قرار دهید و نگذارید یک عده از حدود الهی تجاوز کرده و خون شهیدان را پایمال کنند، که شما در قبال این خون ها مسؤولید و هیچ گونه عذری ندارید و یک روز باید جواب بدهید. پیامی دارم به برادران طلاب، این مرزداران فکری اسلام؛ برادران عزیزم! بنده خود را کوچک تر از آن میدانم که به شما پیام بدهم؛ اما از قول ائمه چند کلمه ای با شما سخن دارم. اوَّل این که تقوای الهی را پیشه کنید و در کنار تعلیم، تهذیب نفس و تزکیه را فراموش نکنید؛ زیرا معلم بدون تقوا، به درد جامعه نمی خورد و الآن جامعه ی اسلامی، احتیاج مُبرَم به روحانیونی دارد که خودساخته و پرداخته باشند و بتوانند کلام ائمه و قرآن را ابتدا خود درک کرده و سپس به مردم برسانند؛ پس الآن وظیفه ی سنگینی به عهده ی شما گذاشته و چشم بسیاری به شما دوخته شده است و آن وظیفه، همان تبلیغ و نشر اسلام است و این قلم، بیان علما است که شهیدساز و انسان ساز می باشد؛ البته علمایی که عامل باشند و عِلم خود را به مرحله ی عمل برسانند. عزیزان! بکوشید عالِم عامل و مُتّقی باشید و وقت عزیز خود را از دست ندهید؛ وقت، خیلی گران بها است و زود گذر! اگر به حرم ابا عبد الله(ع) رسیدید، سلام مرا هم به حسین بن علی(ع) برسانید و بگویید: او در راه تو قدم برداشت و ندای «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» تو را لبیک گفت؛ اما نتوانست به خدمتت برسد و قبر شش گوشه ی تو را زیارت نماید. حسین جان! از این که نتوانستم به زیارت تان بیایم، مرا می بخشید؟! وهب ارجینی
آثار
- دست نوشته ها
وهب ارجینی: برادران و خواهران عزیز! در نعمات الهی تفکر کنید و قبل از انقلاب خود را با بعد از انقلاب مقایسه کنید و بدانید که خداوند قادر و متعال در یک لحظه همه چیز را عوض می کند، همانطوریکه دیدید. پس هرلحظه و آنی آماده سفر آخرت باشید. شما ای جوانان عزیز، هرچه می توانید خود را بسازید و در جوانی قدر خویش را بدانید تا در پیری پشیمان نشوید که سودی ندارد. [۱]
پانویس