شهیدحسن شیرزاد: تفاوت بین نسخهها
جز (Khoshkenar9712 صفحهٔ شهید حسن شیرزاد را به شهیدحسن شیرزاد منتقل کرد) |
|||
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
محل آرامگاه :خراسان رضوی - خلیل آباد - مهدی اباد | محل آرامگاه :خراسان رضوی - خلیل آباد - مهدی اباد | ||
− | زندگینامه | + | ==زندگینامه== |
+ | |||
شهید حسن شیرزاد در سال 1337 در یکی از روستاهای رشتخوار به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع پنجم ابتدایی ادامه داد و بعد به کار مشغول شد. او از نظر اخلاقی ممتاز و در بین همه دوستان و فامیل زبانزد بود. نسبت به مسائل دینی حساسیت خاصی نشان می داد و مدام در مراسمات مذهبی شرکت می کرد. پس از پیروزی انقلاب به خدمت مقدس سربازی رفت و پس از مدتی مبارزه و خلق حماسه در تاریخ 1361/02/15 در منطقه شوش بر اثر اصابت گلوله مستقیم به درجه رفیع شهادت نائل آمد. | شهید حسن شیرزاد در سال 1337 در یکی از روستاهای رشتخوار به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع پنجم ابتدایی ادامه داد و بعد به کار مشغول شد. او از نظر اخلاقی ممتاز و در بین همه دوستان و فامیل زبانزد بود. نسبت به مسائل دینی حساسیت خاصی نشان می داد و مدام در مراسمات مذهبی شرکت می کرد. پس از پیروزی انقلاب به خدمت مقدس سربازی رفت و پس از مدتی مبارزه و خلق حماسه در تاریخ 1361/02/15 در منطقه شوش بر اثر اصابت گلوله مستقیم به درجه رفیع شهادت نائل آمد. | ||
− | وصیت نامه | + | |
+ | ==وصیت نامه== | ||
+ | |||
«بسم الله الرحمن الرحيم» | «بسم الله الرحمن الرحيم» | ||
با درودى پاك آغازم اين پيغام را: | با درودى پاك آغازم اين پيغام را: |
نسخهٔ کنونی تا ۱ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۵۳
شهید حسن شیرزاد تاریخ تولد :1337/01/05 تاریخ شهادت : 1361/02/15 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :خراسان رضوی - خلیل آباد - مهدی اباد
محتویات
زندگینامه
شهید حسن شیرزاد در سال 1337 در یکی از روستاهای رشتخوار به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع پنجم ابتدایی ادامه داد و بعد به کار مشغول شد. او از نظر اخلاقی ممتاز و در بین همه دوستان و فامیل زبانزد بود. نسبت به مسائل دینی حساسیت خاصی نشان می داد و مدام در مراسمات مذهبی شرکت می کرد. پس از پیروزی انقلاب به خدمت مقدس سربازی رفت و پس از مدتی مبارزه و خلق حماسه در تاریخ 1361/02/15 در منطقه شوش بر اثر اصابت گلوله مستقیم به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وصیت نامه
«بسم الله الرحمن الرحيم» با درودى پاك آغازم اين پيغام را: به شما پدر و مادر و برادر و خواهر عزيزم، سلام و سلام به تو اى پدر عزيزم! كه سال ها رنج و مشقت من را كشيدى و مرا بزرگ كردى و مرا به رشد رساندى كه امروز بتوانى از نهال نو ثمره بهرهبردارى كنى و حال كه لشكر كفار بعث عراق به خاك عزيزمان حملهور شده و مىخواهد كه اسلام عزيز را خدشهدار سازد من تنها به نوبه خودم به جنگ لشكر كفار رفتم بلكه بتوانيم با ياران و دوستان اين دشمن شكست خورده را از خاك عزيزمان بيرون برانيم و به گفته حضرت على (عليه السلام) مىفرمايد: آن قدر بجنگيد و آن قدر بكشيد و آن قدر در درياى مرگ شنا كنيد تا به ساحل پيروزى برسيد. و من هم اى پدر عزيز! از زمان كودكى با ظلم و با استعمار جنگيدم كه خودت در جريان كارم بودى كه در بيمارستان نماينده كارگران بودم و نگذاشتم كه حق كسى پايمال شود و حال هم كه به جنگ آمدهام آن قدر از لشكر كفار بعث عراق بكشم كه ديگر نه عراق تنها، بلكه هيچ كشورى قصد تجاوز به حريم خاك ايران را ننمايند و حال هم كه شهادت نصيبم شد. تو اى پدر! هيچ ناراحت نباش و هيچ گريه و زارى از براى من نكن چون من هم خودم را شناخته بودم و هم هدفم را. براى خودم مشخص شده بود و حال شما هيچ ناراحت نباشید، كه اجرت كم نشود و در پيش حسين بن على (علیه السلام) و اسلام عزيز روسفيد هستى. و تو اى مادر! مىدانم چه همه رنج ها كشيدى تا مرا بزرگ كردى و مىدانم چه شب هايى را براى من تا به صبح بيدار ماندى. پس هيچ ناراحت نباش؛ زيرا تو اجر زيادی در پيش حضرت زهرا (سلام الله علیها) و مادر علىاكبر حسين دارى و تو هم در اين دنيا و هم در آن دنيا رو سفيد خواهى بود پس چرا گريه كنى و چرا ناراحت باشى؛ زيرا زحماتى كه براى من كشيدى در پيش حضرت زهرا (سلام الله علیها) كم نخواهد شد. و تو اى خواهر مهربان! همچون زينب (سلام الله علیها) خواهر حسين (علیه السلام) صبر و استقامت داشته باش و حتى خيلى خوشحال باش كه همچون من برادرى داشتى كه در راه اسلام عزيز و ايران عزيز و ناموسم آن قدر در جبههها جنگيدم تا پيروز شوم يا به فيض شهادت نائل شوم اين راه، راه مكتب ماست مكتب عزيزمان اسلام.[۱]