شهیداحمد فرشباف: تفاوت بین نسخه‌ها
Barzegar97 (بحث | مشارکتها) (صفحه‌ای جدید حاوی «شهید احمد فرشباف تاریخ شهادت : ۱۶/۱۰/۶۰ محل شهادت :گیلان غرب درجه : اس...» ایجاد کرد) |
Fazayemajazi (بحث | مشارکتها) (←زندگینامه :) |
||
| (۴ نسخه‌های متوسط توسط ۴ کاربران نشان داده نشده) | |||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
شهید احمد فرشباف | شهید احمد فرشباف | ||
| − | تاریخ شهادت : ۱۶/۱۰/۶۰ محل شهادت :گیلان غرب درجه : استوار۱ | + | تاریخ شهادت : ۱۶/۱۰/۶۰ محل شهادت :[[گیلان غرب]] درجه : استوار۱ |
| − | زندگینامه | + | ==زندگینامه== |
| − | مبارک باد بر بقیه الله ، وجود چنین رزمندگان ارزشمند) (امام خمینی) | + | مبارک باد بر بقیه الله ، وجود چنین رزمندگان ارزشمند) ([[امام خمینی]] ) |
شهیدی که از او سخن می گوئیم مؤمنی صدیق و خستگی ناپذیر بود ، در چهره اش نور ایمان موج می زد او در مسائل مادی و دنیائی نوعی استغفار و علو تبع داشت . شهید احمد فرشباف در سال ۱۳۲۹در خانواده ای متدین در شهرستان تبریز دیده به جهان گشود . دوران کودکی را ضمن تحصیل همواره به لحاظ بودن در خانواده ای مذهبی قرآن و مسائل دینی را فرا گرفت . پس از تحصیلات متوسطه وارد ارتش شد و همواره از لحاظ اخلاق و رفتار انسانی نمونه بود . او همیشه در جلسات مذهبی شرکت می نمود و جلسات قرآن در خانه به همراه دوستانش برپا می کرد . | شهیدی که از او سخن می گوئیم مؤمنی صدیق و خستگی ناپذیر بود ، در چهره اش نور ایمان موج می زد او در مسائل مادی و دنیائی نوعی استغفار و علو تبع داشت . شهید احمد فرشباف در سال ۱۳۲۹در خانواده ای متدین در شهرستان تبریز دیده به جهان گشود . دوران کودکی را ضمن تحصیل همواره به لحاظ بودن در خانواده ای مذهبی قرآن و مسائل دینی را فرا گرفت . پس از تحصیلات متوسطه وارد ارتش شد و همواره از لحاظ اخلاق و رفتار انسانی نمونه بود . او همیشه در جلسات مذهبی شرکت می نمود و جلسات قرآن در خانه به همراه دوستانش برپا می کرد . | ||
یکی از صفات برجسته ی شهید احمد فرشباف کرم و بخشندگی زیادش بود که به گفته ی کلیه ی دوستان وی گاهی آنچنان به دیگران کمک میکرد که برای خود چیزی نداشت . میگویند ، روزی که شهید می شود برای مراسم تدفین، نیاز به پول دارند که در منزل وی مقدار بسیار کمی موجود بود . آری اینان مجاهدان راه خدایند آنچه را دارند در طبق اخلاص به پیشگاه وی هدیه میدهند . در منزل این شهید راه قرآن و اسلام با همسر ایشان و دو پسر کوچک وی به صحبت نشستیم ، همسرش می گوید : با درود بر امام خمینی و درود بر تمامی شهیدان | یکی از صفات برجسته ی شهید احمد فرشباف کرم و بخشندگی زیادش بود که به گفته ی کلیه ی دوستان وی گاهی آنچنان به دیگران کمک میکرد که برای خود چیزی نداشت . میگویند ، روزی که شهید می شود برای مراسم تدفین، نیاز به پول دارند که در منزل وی مقدار بسیار کمی موجود بود . آری اینان مجاهدان راه خدایند آنچه را دارند در طبق اخلاص به پیشگاه وی هدیه میدهند . در منزل این شهید راه قرآن و اسلام با همسر ایشان و دو پسر کوچک وی به صحبت نشستیم ، همسرش می گوید : با درود بر امام خمینی و درود بر تمامی شهیدان | ||
فرشباف ، فردی بسیار رئوف و مهربان بود بخشنده و با قلبی پاک وبسیار آرزوی شهادت داشت . ساده زندگی میکرد و همیشه هنگام غذا خوردن به ما می گفت باید ساده باشیم و به فکر سایر مردمانی که بی چیزند باشیم . | فرشباف ، فردی بسیار رئوف و مهربان بود بخشنده و با قلبی پاک وبسیار آرزوی شهادت داشت . ساده زندگی میکرد و همیشه هنگام غذا خوردن به ما می گفت باید ساده باشیم و به فکر سایر مردمانی که بی چیزند باشیم . | ||
| − | او یک بار در خواب آقای رجایی و باهنر را ابتدا پس از حادثه ی بمب گذاری در نخست وزیری می بیند در عالم رؤیا از ایشان سؤال می کند که آیا شما شهید شده اید ؟ شهید رجایی و شهید باهنر می گویند : بله. او می پرسد : میشود من نیز شهید شوم ؟ آنها گفته بودند : | + | او یک بار در خواب آقای [[رجایی]] و [[باهنر]] را ابتدا پس از حادثه ی بمب گذاری در نخست وزیری می بیند در عالم رؤیا از ایشان سؤال می کند که آیا شما شهید شده اید ؟ شهید رجایی و شهید باهنر می گویند : بله. او می پرسد : میشود من نیز شهید شوم ؟ آنها گفته بودند : انشاء الله . |
| − | و همین باعث می شود که شوق شهادت ، او را به جبهه ها کشاند و سرانجام به آرزوی خود رسید و در جبهه ی گیلانغرب در تاریخ ۱۶/۱۰/۶۰به شهادت رسید . | + | و همین باعث می شود که شوق شهادت ، او را به جبهه ها کشاند و سرانجام به آرزوی خود رسید و در جبهه ی [[گیلانغرب]] در تاریخ ۱۶/۱۰/۶۰به شهادت رسید . |
فرزندخردسال این شهید در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده ، آرزو می کند که بتواند راه پدرش را ادامه دهد . ما برای این خانواده ی شهید و تمامی خانواده ی شهیدان ، آرزوی توفیق مینمائیم . | فرزندخردسال این شهید در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده ، آرزو می کند که بتواند راه پدرش را ادامه دهد . ما برای این خانواده ی شهید و تمامی خانواده ی شهیدان ، آرزوی توفیق مینمائیم . | ||
| − | به امید آنکه بتوانیم همگی راه شهیدان گلگون کفن این انقلاب را ادامه دهیم . | + | به امید آنکه بتوانیم همگی راه شهیدان گلگون کفن این انقلاب را ادامه دهیم.<ref>[http://www.shohadayekermanshah.ir سایت شهدای کرمانشاه]</ref> |
| − | http://www.shohadayekermanshah.ir | + | |
| + | ==پانویس== | ||
| + | |||
| + | <references /> | ||
نسخهٔ کنونی تا ۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۴۰
شهید احمد فرشباف تاریخ شهادت : ۱۶/۱۰/۶۰ محل شهادت :گیلان غرب درجه : استوار۱
زندگینامه
مبارک باد بر بقیه الله ، وجود چنین رزمندگان ارزشمند) (امام خمینی ) شهیدی که از او سخن می گوئیم مؤمنی صدیق و خستگی ناپذیر بود ، در چهره اش نور ایمان موج می زد او در مسائل مادی و دنیائی نوعی استغفار و علو تبع داشت . شهید احمد فرشباف در سال ۱۳۲۹در خانواده ای متدین در شهرستان تبریز دیده به جهان گشود . دوران کودکی را ضمن تحصیل همواره به لحاظ بودن در خانواده ای مذهبی قرآن و مسائل دینی را فرا گرفت . پس از تحصیلات متوسطه وارد ارتش شد و همواره از لحاظ اخلاق و رفتار انسانی نمونه بود . او همیشه در جلسات مذهبی شرکت می نمود و جلسات قرآن در خانه به همراه دوستانش برپا می کرد . یکی از صفات برجسته ی شهید احمد فرشباف کرم و بخشندگی زیادش بود که به گفته ی کلیه ی دوستان وی گاهی آنچنان به دیگران کمک میکرد که برای خود چیزی نداشت . میگویند ، روزی که شهید می شود برای مراسم تدفین، نیاز به پول دارند که در منزل وی مقدار بسیار کمی موجود بود . آری اینان مجاهدان راه خدایند آنچه را دارند در طبق اخلاص به پیشگاه وی هدیه میدهند . در منزل این شهید راه قرآن و اسلام با همسر ایشان و دو پسر کوچک وی به صحبت نشستیم ، همسرش می گوید : با درود بر امام خمینی و درود بر تمامی شهیدان فرشباف ، فردی بسیار رئوف و مهربان بود بخشنده و با قلبی پاک وبسیار آرزوی شهادت داشت . ساده زندگی میکرد و همیشه هنگام غذا خوردن به ما می گفت باید ساده باشیم و به فکر سایر مردمانی که بی چیزند باشیم . او یک بار در خواب آقای رجایی و باهنر را ابتدا پس از حادثه ی بمب گذاری در نخست وزیری می بیند در عالم رؤیا از ایشان سؤال می کند که آیا شما شهید شده اید ؟ شهید رجایی و شهید باهنر می گویند : بله. او می پرسد : میشود من نیز شهید شوم ؟ آنها گفته بودند : انشاء الله . و همین باعث می شود که شوق شهادت ، او را به جبهه ها کشاند و سرانجام به آرزوی خود رسید و در جبهه ی گیلانغرب در تاریخ ۱۶/۱۰/۶۰به شهادت رسید . فرزندخردسال این شهید در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده ، آرزو می کند که بتواند راه پدرش را ادامه دهد . ما برای این خانواده ی شهید و تمامی خانواده ی شهیدان ، آرزوی توفیق مینمائیم . به امید آنکه بتوانیم همگی راه شهیدان گلگون کفن این انقلاب را ادامه دهیم.[۱]
