شهید نجیب اباذری گورچین قلعه: تفاوت بین نسخه‌ها
Fazayemajazi (بحث | مشارکتها) (صفحه‌ای جدید حاوی « شهید نجیب اباذری گورچین قلعه تاریخ تولد :1338/03/17 تاریخ شهادت : 1359/11/01 محل شهادت...» ایجاد کرد) |
Beiranvand97 (بحث | مشارکتها) |
||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | + | ||
تاریخ تولد :1338/03/17 | تاریخ تولد :1338/03/17 | ||
| + | |||
| + | |||
تاریخ شهادت : 1359/11/01 | تاریخ شهادت : 1359/11/01 | ||
| + | |||
| + | |||
محل شهادت : نامشخص | محل شهادت : نامشخص | ||
| + | |||
| + | |||
محل آرامگاه :آذربایجان غربی - ارومیه - باغ‌رضوان | محل آرامگاه :آذربایجان غربی - ارومیه - باغ‌رضوان | ||
| − | زندگینامه | + | |
| + | |||
| + | |||
| + | ==زندگینامه== | ||
| + | |||
شهید نجیب اباذری، شخص بسیار خدا دوست و معتقد بود؛ علاقه بسیاري به ائمه اطهار(ع) داشت تا آنجا که در مورد یکایک امامان معصوم یادواره یا تابلو می کشید؛ آری، واقعاً مرد بود و مردانه زندگی کرد و مردانه در راه حق قدم گذاشت؛ معتقد به ولایت فقیه بود؛ در مورد این که چرا سینما رکس آبادان به آتش کشیده شد؟ بسیار ناراحت بود و برای من (برادر شهيد) مقاله ای نوشت که هنوز هم چند کلمه ای از آن را به یاد دارم که می گفت: چرا مردم بی گناه در این ماجرا کشته شدند؟ مگر جز خدا کسی را می پرستیدند؟ | شهید نجیب اباذری، شخص بسیار خدا دوست و معتقد بود؛ علاقه بسیاري به ائمه اطهار(ع) داشت تا آنجا که در مورد یکایک امامان معصوم یادواره یا تابلو می کشید؛ آری، واقعاً مرد بود و مردانه زندگی کرد و مردانه در راه حق قدم گذاشت؛ معتقد به ولایت فقیه بود؛ در مورد این که چرا سینما رکس آبادان به آتش کشیده شد؟ بسیار ناراحت بود و برای من (برادر شهيد) مقاله ای نوشت که هنوز هم چند کلمه ای از آن را به یاد دارم که می گفت: چرا مردم بی گناه در این ماجرا کشته شدند؟ مگر جز خدا کسی را می پرستیدند؟ | ||
| − | + | ||
| + | |||
| + | |||
| + | |||
| + | دوران سربازی را کلاً در جبهه گذراند، قرآن مجید را همیشه همراه داشت که در ماجرای عملیات کردستان توسط حزب دموکرات به آتش کشیده شد و سوخت، بدين خاطر او همیشه در مورد سوختن قرآنش ناراحت بود. | ||
وقتی که می خواست قدم از خانه بيرون بگذارد، پدرم گفت: فرزندم، وضع بسیار خطرناک است از خودت مواظبت کن و حافظ جان خویش باش، او در جواب گفت: پدرجان، آنهایی که کشته شدند خونشان از خون ما رنگین تر نیست، پس کشته شدن در جنگ ننگ نیست و افتخار دارد؛ در دوران خدمت در جبهه به مداوای مجروحین می پرداخت. | وقتی که می خواست قدم از خانه بيرون بگذارد، پدرم گفت: فرزندم، وضع بسیار خطرناک است از خودت مواظبت کن و حافظ جان خویش باش، او در جواب گفت: پدرجان، آنهایی که کشته شدند خونشان از خون ما رنگین تر نیست، پس کشته شدن در جنگ ننگ نیست و افتخار دارد؛ در دوران خدمت در جبهه به مداوای مجروحین می پرداخت. | ||
| + | |||
| + | |||
| + | |||
| + | |||
او تأثیر زیادی در دوستان و اقوام داشت، وقتی که محصٌل بود به بینوایان کمک می کرد و دست درویشان را می گرفت با این که خودش وضعيت مناسبي نداشت ولی تا آنجا که مي شد روزها کار می کرد. | او تأثیر زیادی در دوستان و اقوام داشت، وقتی که محصٌل بود به بینوایان کمک می کرد و دست درویشان را می گرفت با این که خودش وضعيت مناسبي نداشت ولی تا آنجا که مي شد روزها کار می کرد. | ||
منبع: سایت شهدای ارتش | منبع: سایت شهدای ارتش | ||
نسخهٔ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۳۴
تاریخ تولد :1338/03/17
تاریخ شهادت : 1359/11/01
محل شهادت : نامشخص
محل آرامگاه :آذربایجان غربی - ارومیه - باغ‌رضوان
زندگینامه
شهید نجیب اباذری، شخص بسیار خدا دوست و معتقد بود؛ علاقه بسیاري به ائمه اطهار(ع) داشت تا آنجا که در مورد یکایک امامان معصوم یادواره یا تابلو می کشید؛ آری، واقعاً مرد بود و مردانه زندگی کرد و مردانه در راه حق قدم گذاشت؛ معتقد به ولایت فقیه بود؛ در مورد این که چرا سینما رکس آبادان به آتش کشیده شد؟ بسیار ناراحت بود و برای من (برادر شهيد) مقاله ای نوشت که هنوز هم چند کلمه ای از آن را به یاد دارم که می گفت: چرا مردم بی گناه در این ماجرا کشته شدند؟ مگر جز خدا کسی را می پرستیدند؟
دوران سربازی را کلاً در جبهه گذراند، قرآن مجید را همیشه همراه داشت که در ماجرای عملیات کردستان توسط حزب دموکرات به آتش کشیده شد و سوخت، بدين خاطر او همیشه در مورد سوختن قرآنش ناراحت بود.
وقتی که می خواست قدم از خانه بيرون بگذارد، پدرم گفت: فرزندم، وضع بسیار خطرناک است از خودت مواظبت کن و حافظ جان خویش باش، او در جواب گفت: پدرجان، آنهایی که کشته شدند خونشان از خون ما رنگین تر نیست، پس کشته شدن در جنگ ننگ نیست و افتخار دارد؛ در دوران خدمت در جبهه به مداوای مجروحین می پرداخت.
او تأثیر زیادی در دوستان و اقوام داشت، وقتی که محصٌل بود به بینوایان کمک می کرد و دست درویشان را می گرفت با این که خودش وضعيت مناسبي نداشت ولی تا آنجا که مي شد روزها کار می کرد.
منبع: سایت شهدای ارتش
