شهید علی نادری: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «شهید علی نادری تاریخ تولد :1344/11/24 تاریخ شهادت : 1365/12/11 محل شهادت : نامشخص محل آر...» ایجاد کرد) |
Kheyri9803 (بحث | مشارکتها) (←خاطرات) |
||
سطر ۳۴: | سطر ۳۴: | ||
با اميد آن که بتوانيم ياد شهيدان را زنده نگه داريم نوشته ام را به پايان مي رسانم. | با اميد آن که بتوانيم ياد شهيدان را زنده نگه داريم نوشته ام را به پايان مي رسانم. | ||
" محل تولد شهيد علي نادري در قرچک است " 1370/06/1 | " محل تولد شهيد علي نادري در قرچک است " 1370/06/1 | ||
+ | ==نگارخانه تصاویر== | ||
+ | <gallery> | ||
+ | |||
+ | Image:1758087KAKA002-001 (1).jpg | ||
+ | |||
+ | |||
+ | </gallery> | ||
منبع: سایت شهدای ارتش | منبع: سایت شهدای ارتش | ||
http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/40025 | http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/40025 |
نسخهٔ ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۳۳
شهید علی نادری تاریخ تولد :1344/11/24 تاریخ شهادت : 1365/12/11 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :شهرستان های استان تهران - ورامین - شهدای ولی اباد
زندگی نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام و درود بر شهيدان راه حق و حقيقت که با خون خود درخت اسلام را آبياري کردند. شهيد علي نادري، جواني با ايمان و با خدا بود و در حجاب به ما سفارش مي کرد و مي گفت: کسي که خود را از نامحرم نپوشاند به دوزخ دچار مي شود، او جواني بلند قد و رشيد، چشمي کشيده که دنيايي از عز خدا در آن بود، من که يکي از خواهران اين شهيد هستم برادرم را خيلي دوست داشتم و هميشه به او احترام مي گذاشتم. برادرم هيچ وقت به پدر و مادرمان بي احترامي نمي کرد و احترام پدر و مادرش را نگاه مي داشت، هميشه نمازش را اول وقت مي خواند و در آخر نماز با خدا راز و نياز مي کرد و مي گفت: مرا بطلب و مرا به سوي خود ببر. به ما مي گفت: اي کاش سعادت شهيد شدن را داشتم. اين شهيد به مادرم مي گفت: مادر، اگر من شهيد شدم و اين سعادت را داشتم براي من هيچ وقت گريه نکن و دشمن را خوشحال نکن. والسلام " من الله توفيق "
خاطرات
خاطره اي از مادر شهيد علي نادري: هيچ گاه آن روزهايي را که با پسرم به گفت و گو مي نشستيم از خاطرم نمي رود. يكي از روزهايي که هنوز به شهادت نرسيده بود ديدم در خيابان سر و صدا مي آيد خودم را به خيابان رساندم و ديدم که شهيد آورده اند به دنبال جنازه شهيد به راه افتادم و تا به در خانه شهيد رسيدم و بعد آن شهيد را به امامزاده بردند و به خاک سپردند من با ناراحتي به خانه برگشتم و ديدم پسرم علي در خانه نشسته است. به او گفتم: پسرم علي چرا در خانه نشسته اي؟ به دنبال شهيد آمدي يا نه؟ او در جوابم گفت: بله مادر به دنبال شهيد آمدم ولي مادر من هم يک روز به شهادت مي رسم البته اگر خدا مرا قبول کند. مادر اگر من شهيد شدم براي من گريه نکن زيرا دشمنان اسلام خوشحال مي شوند و او براي بار آخر که مي خواست به جبهه برگردد به ما گفت: من ديگر برنمي گردم زيرا شهيد مي شوم. ما با ناراحتي از او پرسيديم: چرا اين حرف را مي زني ؟ گفت: چون خوابش را ديده ام. با اميد آن که بتوانيم ياد شهيدان را زنده نگه داريم نوشته ام را به پايان مي رسانم. " محل تولد شهيد علي نادري در قرچک است " 1370/06/1
نگارخانه تصاویر
منبع: سایت شهدای ارتش http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/40025