آرامگاه دعبل خزاعی: تفاوت بین نسخهها
جز (Khoshkenar9712 صفحهٔ آرام گاه دعبل خزاعی را به آرامگاه دعبل خزاعی که تغییرمسیر بود منتقل کرد) |
Kheyri9803 (بحث | مشارکتها) (←نگارخانه تصاویر) |
||
(۲ نسخههای متوسط توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۳: | سطر ۴۳: | ||
دفاع از مکتب حق تشیع سرانجام باعث [[شهادت]] وی شد. مالک بن طوق تغلبی فرماندار متوکل پس از آنکه دعبل او و دیگر دشمنان اهل بیت علیهم السلام را هجو گفت، برای کشتن او به شخصی ده هزار درهم و زهر کشندهای داد و آن شخص شهر به شهر در خوزستان دنبال دعبل میگشت تا بالاخره او را در روستایی به نام الطیب که از توابع شهرستان شوش بود پیدا کرد. در تاریکی شب بعد از آنکه دعبل نماز مغرب و عشا را در مسجد همان روستا خواند و از مسجد خارج شد آن شخص مزدور چوبی شبیه نیزه به دست داشت که در سر آن آهن تیزی بود و آنرا با زهر آلوده کرده بود با شدت زیاد به پای دعبل زد و چون زهر آن بسیار شدید بود دعبل فردای آن روز به [[شهادت]] رسید. وی را در همان روستا دفن کردند وگفتهاند وی را به شهر [[شوش]] حمل کرده و آنجا به خاک سپردند.<ref>[http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B9%D8%A8%D9%84_%D8%AE%D8%B2%D8%A7%D8%B9%DB%8C ویکی پدیا دعبل خزاعی]</ref><ref>[http://yasamen8.blogfa.com/post-9.aspx وبگاه آسمان هشتم دعبل خزاعی(ره) ؛شاعر اهل بیت(ع)]</ref> | دفاع از مکتب حق تشیع سرانجام باعث [[شهادت]] وی شد. مالک بن طوق تغلبی فرماندار متوکل پس از آنکه دعبل او و دیگر دشمنان اهل بیت علیهم السلام را هجو گفت، برای کشتن او به شخصی ده هزار درهم و زهر کشندهای داد و آن شخص شهر به شهر در خوزستان دنبال دعبل میگشت تا بالاخره او را در روستایی به نام الطیب که از توابع شهرستان شوش بود پیدا کرد. در تاریکی شب بعد از آنکه دعبل نماز مغرب و عشا را در مسجد همان روستا خواند و از مسجد خارج شد آن شخص مزدور چوبی شبیه نیزه به دست داشت که در سر آن آهن تیزی بود و آنرا با زهر آلوده کرده بود با شدت زیاد به پای دعبل زد و چون زهر آن بسیار شدید بود دعبل فردای آن روز به [[شهادت]] رسید. وی را در همان روستا دفن کردند وگفتهاند وی را به شهر [[شوش]] حمل کرده و آنجا به خاک سپردند.<ref>[http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B9%D8%A8%D9%84_%D8%AE%D8%B2%D8%A7%D8%B9%DB%8C ویکی پدیا دعبل خزاعی]</ref><ref>[http://yasamen8.blogfa.com/post-9.aspx وبگاه آسمان هشتم دعبل خزاعی(ره) ؛شاعر اهل بیت(ع)]</ref> | ||
+ | ==نگارخانه تصاویر== | ||
+ | <gallery> | ||
+ | |||
+ | Image:de.gif | ||
+ | |||
+ | <gallery> | ||
+ | |||
+ | Image:1 (1).jpg | ||
+ | Image:1 (2).jpg | ||
+ | Image:1 (3).jpg | ||
+ | Image:1 (4).JPG | ||
+ | |||
+ | </gallery> | ||
+ | |||
+ | </gallery> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references/> |
نسخهٔ کنونی تا ۶ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۵۶
یکی از بناهای تاریخی و مذهبی شهرستان شوش، آرامگاه دعبل خزاعی است. در بخش شمالی این شهر باستانی، در قبرستان قدیمی این شهر و در کنار بقعه امامزاده عبدالله بن علی، آرامگاه شخصیتی واقع شده که یکی از چهرههای بزرگ فرهنگی جهان تشیع در قرون دوم و سوم هجری بشمار میرود . شخصیتی که توانست با نبوغ بینظیر خود، شیعیان را اعتلای بیشتری بخشد.
حسن بن علی معروف به دعبل خزاعی در سال ۱۴۸ ه.ق به دنیا آمد . زادگاه او به طور دقیق مشخص نشده است، اما خانوادهی او در اصل از کوفه یا قرقیسیا بودهاند. دربارة نسب دعبل اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد، مؤلف «الغدیر» نسب او را چنین ذکر کرده است: ابوعلی یا جعفر دعبل بن علی بن رزین بن عثمان بن عبدالرحمان بن عبدالله بن بدیل بن ورقاء بن عمرو بن ربیعه بن عبدالعزی بن ربیعه بن جزی بن عامر بن مازن بن عدی بن عمرو ربیعة خزاعی. برخی نیز او را از خاندان طاهر ذوالیمینین و ایرانی دانستهاند. دعبل از قبیله خزائه است قبیله ای بزرگ و محترم که در سراسر سرزمینهای اسلامی از مصر تا شام،از عراق تا خراسان حضور داشتهاند.
جد اعلای او عبدالله بن بدیل، صحابی و سفیر پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و از اصحاب علی بن ابیطالب علیه السلام بود که به همراه قبیله خزاعه در صفین، با معاویه جنگید و با سه برادرش در این جنگ به شهادت رسید. خاندانش از بیوتات قدیم شیعه و راوی حدیث و شاعر و برادرش علی و پسر عمویش ابوالشیص همگی شاعر بودند.
دوران کودکی و نوجوانی را در کوفه و بصره گذراند و بعد به بغداد رفت و مشغول تحصیل علم شد. شعر و ادب عربی را از مسلم بن ولید انصاری ملقب به صریح الغوانی که شاعر هارون الرشید و برامکه بود، فرا گرفت و از همان جوانی به سرودن شعر پرداخت. او زمان چهار امام شیعه امام جعفر صادق، امام موسی کاظم، امام رضا و امام جواد علیهم السلام را درک کرد و در واقع همزمان با چند خلیفه عباسی مهدی، هادی، هارون، امین، مأمون، معتصم، واثق، متوکل نیز بود.
آوارگی دعبل از زمانی شروع شد که وی حکومت خیفگان ستمگر را در شعر زلال و صریحش به چالش کشید و آنها در صدد دستگیری و کشتن وی برآمدند . او در شعر خود همواره دو ویژگی را مد نظر دارد :یکی بیان عقاید صحیح و والای اهل بیت (ع) و دیگری افشای عقاید باطل و رذیلتهای دشمنان خدا و رسول(ص).
دعبل در عصری زندگی میکند که اهل بیت(ع) با آنکه سرچشمهی حقیقت و فضیلتند در اقلیت و انزوا به سر میبرند و یکی پس از دیگری به شهادت میرسند. تبلیغات مسموم دشمنان و بودن اهرمهای قدرت و ثروت در دست آنها و وجود علمای فاسدی که با روایات جعلیشان بر اعمال ناشایست خلفا صحه میگذارند و شاعران خود فروختهای که با مدایح ننگینشان، سبب میشوند تا فضیلتها به دست فراموشی سپرده شده، همه و همه رسالت او را در افشای این اوضاع سنگینتر میکند. شعر شاعران متعدی چون دعبل در این اوضاع پیچیده، چون رسانههای گروهی عمل میکند و سبب بیداری اذهان و بالا رفتن سطح آگاهی و شعور تودهها و آشنایی آنها با حقایق پنهان میشود.
بیشتر خلفای بنی عباس به سرودن و شنیدن شعر، به ویژه در مدح آنها اهمیتی وافر میدادند. شاعران زیادی در این زمان، با سرودن شعرهایی در مدح ایشان هزاران هزار جایزه و صله دریافت میکردند. اما در این میان شاعران، تنها دعبل خزاعی بود که به سکهها و نقرهها پشت کرد؛ به راستی چه عاملی باعث شد که او لذات دنیوی را کنار گذاشته و عمری طولانی، آوارة بیابانها گردد؟ عقیده و ایمان به حق تنها نیرویی بود که دعبل خود را بدان مجهز ساخته و عمری طولانی در پرتو آن به جهاد و مبارزه با ظالمان زمانش پرداخت.
وقتی مامون عباسی به خلافت رسید و به شیعیان روی خوش نشان داد و حضرت علی بن موسی (ع) را به ولایتعهدی خود برگزید، دعبل جهت زیارت حضرت به همراه برادرش به سوی مرو میرود و خدمت امام رضا (ع) میرسد و قصیدهی جاودان خود را عرضه میدارد. دعبل به واسطه قرائت قصیده معروف خود به نام قصیده تائیه مورد توجه خاص امام رضا (ع) قرار گرفت و امام ایشان را مورد تفقد قرار داده و به عنوان هدیه جبه خود را به ایشان اهدا نمود؛ پس در شوش میتوان بوی امام رضا (ع) را استشمام کرد.
دعبل از راویان حدیث هم بود، شیعیان احادیث او را معتبر میدانند مخصوصاً حدیثی که از امام رضا (ع) درباره ظهور موعود روایت نموده است. ولی محدثین سنی، اخبار او را به سبب تشیع او، ضعیف میدانند. از راویان حدیث دعبل، میتوان احمدبن ابی داود، ابوالصلت هروی، موسی بن حماد یزیدی، عبدالله بن سعید الاشقری، علی بن الحکیم، هارون بن عبدالله مهلبی را نام برد.
از این شاعر سه اثر باقی مانده است: طبقات الشعراء، الواحده فی مناقب العرب و مثالبها و دیوان اشعار او که ابوبکر صولی در ۳۰۰ ورق جمعآوری و بعد حمزة بن حسن اصفهانی و از متأخرین شیخ محمد سماوی، مجموعههای دیگری از آن ترتیب دادهاند. اشعار او در مدح، رثاء، هجاء، حماسه، عتاب، محاجه، غزل، نصیحت و حکمت است. قصیده تائیه دعبل را که از بهترین و عالیترین نمونههای مدح، در ادب عرب است عدهای از بزرگان شیعه مانند علامه مجلسی و سید نعمت الله جزائری شرح کردهاند و مضامین آنها در اشعار سایر شاعران شیعه تکرار شده است. از این شاعر برزگ دو پسر به نامهای عبدالله و حسین باقی ماند که حسین، خود شاعری مشهور شد. لازم به ذکر است که کل دیوان دعبل خزاعی در سال ۱۳۹۱ هجری شمسی در کتابی تحت عنوان «تحلیل، شرح و ترجمه دیوان دعبل خزاعی» توسط دکتر حیدر سهرابی ترجمه و شرح گردید. این کتاب به شیوهای ابتکاری نوشته شده و در ترجمه ابیات، معنای کلمات مشکل نیز به صورت جداگانه ارائه شده است.
این شاعر بزرگ، مدت ۶۰ سال پیاپی شاعری کرد. سن او در موقع وفاتش بیشتر از ۹۷ سال و تاریخ وفاتش سال ۲۴۵ قمری و مدفن او در شوش است. البته درباره تاریخ وفات و چگونگی مرگ و محل قبر او، روایات و افسانههایی در کتب تاریخ ذکر شده که هیچکدام صحیح به نظر نمیرسد.
دفاع از مکتب حق تشیع سرانجام باعث شهادت وی شد. مالک بن طوق تغلبی فرماندار متوکل پس از آنکه دعبل او و دیگر دشمنان اهل بیت علیهم السلام را هجو گفت، برای کشتن او به شخصی ده هزار درهم و زهر کشندهای داد و آن شخص شهر به شهر در خوزستان دنبال دعبل میگشت تا بالاخره او را در روستایی به نام الطیب که از توابع شهرستان شوش بود پیدا کرد. در تاریکی شب بعد از آنکه دعبل نماز مغرب و عشا را در مسجد همان روستا خواند و از مسجد خارج شد آن شخص مزدور چوبی شبیه نیزه به دست داشت که در سر آن آهن تیزی بود و آنرا با زهر آلوده کرده بود با شدت زیاد به پای دعبل زد و چون زهر آن بسیار شدید بود دعبل فردای آن روز به شهادت رسید. وی را در همان روستا دفن کردند وگفتهاند وی را به شهر شوش حمل کرده و آنجا به خاک سپردند.[۱][۲]
نگارخانه تصاویر
</gallery>