شهید قرباعلی گونجی: تفاوت بین نسخهها
Arameshi9706 (بحث | مشارکتها) |
|||
(۴ نسخههای متوسط توسط ۳ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | |
+ | |نام فرد = قربان علی گونجی | ||
+ | |تصویر = | ||
+ | |توضیح تصویر = | ||
+ | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | ||
+ | |شهرت = | ||
+ | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | ||
+ | |تولد = قزوین، بخش طارم [[زادروزهای 1 خرداد |۱۳۴۵/۰۱/۰۱]] | ||
+ | |شهادت = مهران، تپه 270 [[الگو:شهدای 26 دی |۱۳۶۵/۱۰/۲۶]] | ||
+ | |مرگ = | ||
+ | |محل شهادت = [[ایران]]، مهران، تپه 270 | ||
+ | |مزار = گلزار شهدای قزوین | ||
+ | |مفقود = | ||
+ | |جانباز = | ||
+ | |اسارت = | ||
+ | |نیرو = ارتش جمهوری اسلامی | ||
+ | |یگانهای خدمت = | ||
+ | |طول خدمت = | ||
+ | |درجه = سرباز | ||
+ | |سمتها = | ||
+ | |جنگها = | ||
+ | |نشانهای لیاقت = | ||
+ | |عملیات = | ||
+ | |فعالیتها = | ||
+ | |تحصیلات = | ||
+ | |تخصصها = | ||
+ | |شغل = کارگر | ||
+ | |خانواده = متاهل، دارای 2 پسر | ||
+ | }} | ||
− | |||
− | + | ==زندگی نامه== | |
− | + | قربانعلی گونجی یکم فروردین ۱۳۴۵ ، در بخش طارم سفلا از توابع شهر [[قزوین]] به دنیا آمد . پدرش آقامعلی، کارگر بود و مادرش صدیقه نام داشت . خواندن و نوشتن نمیدانست . او نیز کارگری میکرد . سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد . به عنوان [[سرباز]] [[ارتش]] در [[جبهه]] حضور یافت . بیست و ششم دی ۱۳۶۵ ، اطراف تپه ۲۷۰ [[مهران]] توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت [[ترکش]] به سر، شهید شد . مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است . | |
− | |||
− | + | ==وصیت نامه== | |
− | + | [[شهید، قربانعلی گونجی]]: خدایا، بارالها، پروردگارا ! با چه رویی وصیت کنم؟ ! با این جسم مملو از گناه؟ ! چگونه و از چه ناله کنم؟ به خدا قسم، به پیامبران خدا ( ص ) قسم، به مهدی ( عج ) قسم، به خون گلوی حسین ( ع ) قسم و به پهلوی شکسته زهرا ( س ) قسم، زبانم بریده، قلمم شکسته و دستم - از اینکه بخواهم برایتان وصیت کنم - عاجز است . من که هستم وصیت کنم؟ !... ولی می دانم وصیتم پدر و مادرم و اقوام و دوستانم را خوشحال می کند . از خدا می خواهم مرا از آنهایی که پیوسته به یاد خدا هستند و پیمانشان را نمی شکنند، قرار دهد . سلام و درود نثار ولی خدا روی زمین، [[حضرت مهدی ( عج )]] ؛ سلام به تو ای خوارکننده ی کافران، ای مولای من، صاحب الزمان ( عج ) ؛ سلام به تو ای آموزنده ی احکام [[قرآن]] و پراکنده کننده ی عدل در سراسر جهان؛ دوستان عزیزم ! به خدا قسم دلم طاقت دوری ندارد؛ تاب و توان آن را ندارم صحبت کنم؛ دستم توان نوشتن ندارد؛ من که تا به حال سعادت دیدار [[رهبر انقلاب]]، امام جماران را نداشتم - با این بار سنگین گناهانم - چگونه می توانم مهدی فاطمه را ببینم؟ ای ملت غیور مسلمان ایران ! فرمان رهبر را از جان و دل گوش کنید و پیرو امر ولایت فقیه باشید و بدانید جبههْ تجلی بخش آرمان های قلبی رزمندگان و جایگاه مهدی ( عج ) است؛ جبههْ جای عارفان خداست . « عاشق چو شوی، تیغ به سر باید خورد / زهری که رسد، همچو شِکر باید خورد » مگر خون ما از خون سید مظلومان، [[ابا عبدالله الحسین ( ع )]] با ارزشتر است؟ نه، هرگز ! نباید سنگر ابی عبدالله ( ع ) را خالی گذاشت؛ سنگری که علی اکبر، قاسم و علی اصغر و هفتاد و دوتن در آن به شهادت رسیدند . پدر و مادرم ! سلامی از فرسنگ ها راه دور بر قلب پُر مهر و محبت هر دوی شما؛ من در حق شما کوتاهی کردم و در مدت عُمْرم نتوانستم خدمتی به شما بکنم و همیشه موجب ناراحتی شما بودم . از قول من به خواهرم و همسرم سلام برسانید و بگویید : همانند [[زینب ( س)]] باشید و حجاب را - که الگوی حضرت زهرا ( س ) است - رعایت و با حفظ آن، دین خدا را یاری کنید و بدانید شهید، زنده است و یادش در دل ها است .۱ (۱۶۵۱۲۷۱)<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1884 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref> | |
− | + | ==پانویس== | |
− | + | <references/> | |
− | + | == ردهها == | |
− | + | {{ترتیبپیشفرض:قربان_علی_گونجی}} | |
− | + | [[رده: شهدا]] | |
− | + | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | |
− | + | [[رده: شهدای ارتش جمهوری اسلامی]] | |
− | + | [[رده: شهدای ایران]] | |
− | + | [[رده: شهدای استان قزوین]] | |
− | + | [[رده: شهدای شهرستان قزوین]] | |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | [[شهید، قربانعلی گونجی]]: خدایا، بارالها، پروردگارا ! با چه رویی وصیت کنم؟ ! با این جسم مملو از گناه؟ ! چگونه و از چه ناله کنم؟ به خدا قسم، به پیامبران خدا ( ص ) قسم، به مهدی ( عج ) قسم، به خون گلوی حسین ( ع ) قسم و به پهلوی شکسته زهرا ( س ) قسم، زبانم بریده، قلمم شکسته و دستم - از اینکه بخواهم برایتان وصیت کنم - عاجز است . من که هستم وصیت کنم؟ !... ولی می دانم وصیتم پدر و مادرم و اقوام و دوستانم را خوشحال می کند . از خدا می خواهم مرا از آنهایی که پیوسته به یاد خدا هستند و پیمانشان را نمی شکنند، قرار دهد . سلام و درود نثار ولی خدا روی زمین، [[حضرت مهدی ( عج )]] ؛ سلام به تو ای خوارکننده ی کافران، ای مولای من، صاحب الزمان ( عج ) ؛ سلام به تو ای آموزنده ی احکام [[قرآن]] و پراکنده کننده ی عدل در سراسر جهان؛ دوستان عزیزم ! به خدا قسم دلم طاقت دوری ندارد؛ تاب و توان آن را ندارم صحبت کنم؛ دستم توان نوشتن ندارد؛ من که تا به حال سعادت دیدار [[رهبر انقلاب]]، امام جماران را نداشتم - با این بار سنگین گناهانم - چگونه می توانم مهدی فاطمه را ببینم؟ ای ملت غیور مسلمان ایران ! فرمان رهبر را از جان و دل گوش کنید و پیرو امر ولایت فقیه باشید و بدانید جبههْ تجلی بخش آرمان های قلبی رزمندگان و جایگاه مهدی ( عج ) است؛ جبههْ جای عارفان خداست . « عاشق چو شوی، تیغ به سر باید خورد / زهری که رسد، همچو شِکر باید خورد » مگر خون ما از خون سید مظلومان، [[ابا عبدالله الحسین ( ع )]] با ارزشتر است؟ نه، هرگز ! نباید سنگر ابی عبدالله ( ع ) را خالی گذاشت؛ سنگری که علی اکبر، قاسم و علی اصغر و هفتاد و دوتن در آن به شهادت رسیدند . پدر و مادرم ! سلامی از فرسنگ ها راه دور بر قلب پُر مهر و محبت هر دوی شما؛ من در حق شما کوتاهی کردم و در مدت عُمْرم نتوانستم خدمتی به شما بکنم و همیشه موجب ناراحتی شما بودم . از قول من به خواهرم و همسرم سلام برسانید و بگویید : همانند [[زینب ( س)]] باشید و حجاب را - که الگوی حضرت زهرا ( س ) است - رعایت و با حفظ آن، دین خدا را یاری کنید و بدانید شهید، زنده است و یادش در دل ها است .۱ (۱۶۵۱۲۷۱) | + | |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1884 | + |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۴۱
قربان علی گونجی | |
---|---|
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | قزوین، بخش طارم ۱۳۴۵/۰۱/۰۱ |
شهادت | مهران، تپه 270 ۱۳۶۵/۱۰/۲۶ |
نیرو | ارتش جمهوری اسلامی |
درجه | سرباز |
شغل | کارگر |
خانواده | متاهل، دارای 2 پسر |
محتویات
زندگی نامه
قربانعلی گونجی یکم فروردین ۱۳۴۵ ، در بخش طارم سفلا از توابع شهر قزوین به دنیا آمد . پدرش آقامعلی، کارگر بود و مادرش صدیقه نام داشت . خواندن و نوشتن نمیدانست . او نیز کارگری میکرد . سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد . به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت . بیست و ششم دی ۱۳۶۵ ، اطراف تپه ۲۷۰ مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد . مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است .
وصیت نامه
شهید، قربانعلی گونجی: خدایا، بارالها، پروردگارا ! با چه رویی وصیت کنم؟ ! با این جسم مملو از گناه؟ ! چگونه و از چه ناله کنم؟ به خدا قسم، به پیامبران خدا ( ص ) قسم، به مهدی ( عج ) قسم، به خون گلوی حسین ( ع ) قسم و به پهلوی شکسته زهرا ( س ) قسم، زبانم بریده، قلمم شکسته و دستم - از اینکه بخواهم برایتان وصیت کنم - عاجز است . من که هستم وصیت کنم؟ !... ولی می دانم وصیتم پدر و مادرم و اقوام و دوستانم را خوشحال می کند . از خدا می خواهم مرا از آنهایی که پیوسته به یاد خدا هستند و پیمانشان را نمی شکنند، قرار دهد . سلام و درود نثار ولی خدا روی زمین، حضرت مهدی ( عج ) ؛ سلام به تو ای خوارکننده ی کافران، ای مولای من، صاحب الزمان ( عج ) ؛ سلام به تو ای آموزنده ی احکام قرآن و پراکنده کننده ی عدل در سراسر جهان؛ دوستان عزیزم ! به خدا قسم دلم طاقت دوری ندارد؛ تاب و توان آن را ندارم صحبت کنم؛ دستم توان نوشتن ندارد؛ من که تا به حال سعادت دیدار رهبر انقلاب، امام جماران را نداشتم - با این بار سنگین گناهانم - چگونه می توانم مهدی فاطمه را ببینم؟ ای ملت غیور مسلمان ایران ! فرمان رهبر را از جان و دل گوش کنید و پیرو امر ولایت فقیه باشید و بدانید جبههْ تجلی بخش آرمان های قلبی رزمندگان و جایگاه مهدی ( عج ) است؛ جبههْ جای عارفان خداست . « عاشق چو شوی، تیغ به سر باید خورد / زهری که رسد، همچو شِکر باید خورد » مگر خون ما از خون سید مظلومان، ابا عبدالله الحسین ( ع ) با ارزشتر است؟ نه، هرگز ! نباید سنگر ابی عبدالله ( ع ) را خالی گذاشت؛ سنگری که علی اکبر، قاسم و علی اصغر و هفتاد و دوتن در آن به شهادت رسیدند . پدر و مادرم ! سلامی از فرسنگ ها راه دور بر قلب پُر مهر و محبت هر دوی شما؛ من در حق شما کوتاهی کردم و در مدت عُمْرم نتوانستم خدمتی به شما بکنم و همیشه موجب ناراحتی شما بودم . از قول من به خواهرم و همسرم سلام برسانید و بگویید : همانند زینب ( س) باشید و حجاب را - که الگوی حضرت زهرا ( س ) است - رعایت و با حفظ آن، دین خدا را یاری کنید و بدانید شهید، زنده است و یادش در دل ها است .۱ (۱۶۵۱۲۷۱)[۱]