شهید عبدالرضا ترک چغازانی: تفاوت بین نسخهها
Mirdadi9705 (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی «شهید عبدالرضا ترک چغازانی تاریخ تولد : 1340/10/01 تاریخ شهادت : 1361/08/18 محل شهادت...» ایجاد کرد) |
Saeidfar98 (بحث | مشارکتها) (برچسب: ویرایش موبایل) |
||
(۴ نسخههای متوسط توسط ۳ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
تاریخ تولد : 1340/10/01 | تاریخ تولد : 1340/10/01 | ||
+ | |||
تاریخ شهادت : 1361/08/18 | تاریخ شهادت : 1361/08/18 | ||
محل شهادت : نامشخص | محل شهادت : نامشخص | ||
+ | |||
محل آرامگاه : شهرستان های استان تهران - اسلامشهر - یافت آباد | محل آرامگاه : شهرستان های استان تهران - اسلامشهر - یافت آباد | ||
− | زندگی نامه | + | ==زندگی نامه== |
− | عبدالرضا سال 1340 در | + | شهید عبدالرضا ترک چغانی در سال 1340 در خانواده ای فقیر اما مهربان و مسلمان در دهکده ای به نام ملا شهید از توابع شهرستان اهواز پا به عرصه ی گیتی نهاد. تحصیلات خود را از دبستان کوچک دهکده آغاز کرد و بعد از آن برای ادامه تحصیل وارد شهر اهواز شد. آن دوران همزمان با روزهای پر التهاب انقلاب اسلامی بود و عبدالرضای نوجوان نیز همچون سایر جوانان پر شور و حق جوی این مرز و بوم به سیل خروشان انقلاب پیوست و در پخش اعلامیه ها و حضور در تظاهرات نقش مؤثری داشت. پس از پیرزوی انقلاب اسلامی به جمع بسیجیان مخلص پیوست و پس از مدتی به اتفاق خانواده که یکی از محله های جنوب شهر تهران ساکن شد و به خدمت ارتش جمهوری اسلامی در آمد و به عضویت تیمسار زراهی 84 پادگن خرم آباد در آمده و عازم جبهه عین خوش شد. سرانجام پس از حضوری مداوم و پر ثمر در جبهه های نبرد حق علیه باطل پس از آخرین دیدار از خانواده گوش خود را برای شهادت آماده کرده بود عاشقانه راهی جبهه های نبرد شد و روز هجدهم آبان ماه سال 1361 در حین عملیات محرم و در جبهه عین خوش به آرزوی همیشگی اش یعنی شهادت رسید و عاشقانه به سوی محبوب پر گشود . |
− | + | ==وصیت نامه== | |
− | وصیت نامه | + | |
بسم الله الرحمن الرحیم | بسم الله الرحمن الرحیم | ||
− | به نام خداوندی که به ما جان داد و ما را آفرید و به ما زندگی جهان بخشید تا به توانیم در راه او قدم بردارم و از | + | به نام خداوندی که به ما جان داد و ما را آفرید و به ما زندگی جهان بخشید تا به توانیم در راه او قدم بردارم و از زشتیهای و پلیدیها دور باشیم من درحالی این وصیت نامه را می نویسم که انشاءالله میخواهیم به رژیم مزدور بعثی عراق حمله کنیم و آنها را از میهن عزیز و گرامیمان بیرون کنیم اگر شهید شدم مرا در بهشت زهرا به خاک بسپارید مبادا برای من سیاه بپوشید یا اینکه گریه کنید مثل تمام پدر و مادرهای که شهید دادند. مادرم تو برای من خیلی زحمت کشیدی رنج بسیار پای من کشیدی، حلالم کن؛ و همچنین پدرم هم برای من زحمت های زیادی کشید و آنهم مرا حلال کنند به همه ی فامیل ها دوست آشنا سلام مرا برسانید و بگوئید هر خوبی بدی از من دیدند مرا حلال کنند ما که نتوانستیم برای آنها کاری کنیم دیگر عرضی ندارم یعنی من چیزی ندارم که درباره ی آنها صحبت کنیم می خواهم خودم خدمت پدر عزیز گرامیم سلام می کنم خدمت مادر عزیز و مهربان سلام می کنم علی جان را سلام می کنم اقدس و معصومه را از راه دور می بوسم به تمام دوستان و آشنایان سلام مرا برسانید. |
− | انا الله و انا الیه راجعون | + | انا الله و انا الیه راجعون<ref>[http://ajashohada.ir/Home/Martyrdetails/6035 سایت شهدای ارتش]</ref> |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۱۱
شهید عبدالرضا ترک چغازانی
تاریخ تولد : 1340/10/01
تاریخ شهادت : 1361/08/18
محل شهادت : نامشخص
محل آرامگاه : شهرستان های استان تهران - اسلامشهر - یافت آباد
زندگی نامه
شهید عبدالرضا ترک چغانی در سال 1340 در خانواده ای فقیر اما مهربان و مسلمان در دهکده ای به نام ملا شهید از توابع شهرستان اهواز پا به عرصه ی گیتی نهاد. تحصیلات خود را از دبستان کوچک دهکده آغاز کرد و بعد از آن برای ادامه تحصیل وارد شهر اهواز شد. آن دوران همزمان با روزهای پر التهاب انقلاب اسلامی بود و عبدالرضای نوجوان نیز همچون سایر جوانان پر شور و حق جوی این مرز و بوم به سیل خروشان انقلاب پیوست و در پخش اعلامیه ها و حضور در تظاهرات نقش مؤثری داشت. پس از پیرزوی انقلاب اسلامی به جمع بسیجیان مخلص پیوست و پس از مدتی به اتفاق خانواده که یکی از محله های جنوب شهر تهران ساکن شد و به خدمت ارتش جمهوری اسلامی در آمد و به عضویت تیمسار زراهی 84 پادگن خرم آباد در آمده و عازم جبهه عین خوش شد. سرانجام پس از حضوری مداوم و پر ثمر در جبهه های نبرد حق علیه باطل پس از آخرین دیدار از خانواده گوش خود را برای شهادت آماده کرده بود عاشقانه راهی جبهه های نبرد شد و روز هجدهم آبان ماه سال 1361 در حین عملیات محرم و در جبهه عین خوش به آرزوی همیشگی اش یعنی شهادت رسید و عاشقانه به سوی محبوب پر گشود .
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوندی که به ما جان داد و ما را آفرید و به ما زندگی جهان بخشید تا به توانیم در راه او قدم بردارم و از زشتیهای و پلیدیها دور باشیم من درحالی این وصیت نامه را می نویسم که انشاءالله میخواهیم به رژیم مزدور بعثی عراق حمله کنیم و آنها را از میهن عزیز و گرامیمان بیرون کنیم اگر شهید شدم مرا در بهشت زهرا به خاک بسپارید مبادا برای من سیاه بپوشید یا اینکه گریه کنید مثل تمام پدر و مادرهای که شهید دادند. مادرم تو برای من خیلی زحمت کشیدی رنج بسیار پای من کشیدی، حلالم کن؛ و همچنین پدرم هم برای من زحمت های زیادی کشید و آنهم مرا حلال کنند به همه ی فامیل ها دوست آشنا سلام مرا برسانید و بگوئید هر خوبی بدی از من دیدند مرا حلال کنند ما که نتوانستیم برای آنها کاری کنیم دیگر عرضی ندارم یعنی من چیزی ندارم که درباره ی آنها صحبت کنیم می خواهم خودم خدمت پدر عزیز گرامیم سلام می کنم خدمت مادر عزیز و مهربان سلام می کنم علی جان را سلام می کنم اقدس و معصومه را از راه دور می بوسم به تمام دوستان و آشنایان سلام مرا برسانید. انا الله و انا الیه راجعون[۱]