شهید محمود لشگری - متولد 1344: تفاوت بین نسخهها
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۱۸: | سطر ۱۸: | ||
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
− | [[شهید، محمود لشگری]]: ای مسلمانان جهان! از شما می خواهم یاور امام باشید که اوست نایب منجی عالم بشریت. ای خانواده ی عزیزم! وصیت می کنم حامی [[اسلام]] و دین خدا باشید، که -خدای ناکرده- خونی که شهدا برای اسلام دادند، به هدر نرود. ای خواهران و مادران! تقاضا دارم حجاب اسلامی را حفظ نمایید؛ جهاد شما، حجاب شماست! از تمام دوستان و آشنایان تقاضا دارم: پشتیبان ولایت فقیه باشید؛ تا -بنا به فرموده ی امام- آسیبی به شما نرسد. هم چنین از شما تقاضا دارم مرا حلال کنید و از تمامی همسایگان حلالیت بطلبید. ای مادر عزیزم! اگر به لقاء الله پیوستم، برای من گریه نکن و اگر خواستی گریه کنی، برای [[حسین(ع)]] و یارانش گریه کن؛ برای [[زینب (س)]] گریه کن و برای فرزندان حسین(ع) در میدان خونین کربلا گریه کن. ای مادر عزیزم! تقاضا دارم برادرهایم داود و امیر را خوب تربیت کنی و آن ها را مردانی مؤمن و متعهد به [[اسلام]]، به جامعه تحویل دهی. به آن ها بگو که [[اسلحهی]] مرا زمین نگذارند. دیگر عرضی ندارم و از خواهرانم می خواهم حتماً نماز بخوانند و روزه بگیرند، که مرگ حق است و روز قیامتی هم هست؛ از آن ها می خواهم مرا از یاد نَبَرند! حتماً به مادرم بگویید که در روز قیامت همدیگر را خواهیم دید و حق همدیگر را در آن روز ادا خواهیم کرد.۱ (۱۶۵۳۱۲۵) محمود لشگری | + | [[شهید، محمود لشگری]]: ای مسلمانان جهان! از شما می خواهم یاور امام باشید که اوست نایب منجی عالم بشریت. ای خانواده ی عزیزم! وصیت می کنم حامی [[اسلام]] و دین خدا باشید، که -خدای ناکرده- خونی که شهدا برای اسلام دادند، به هدر نرود. ای خواهران و مادران! تقاضا دارم حجاب اسلامی را حفظ نمایید؛ جهاد شما، حجاب شماست! از تمام دوستان و آشنایان تقاضا دارم: پشتیبان ولایت فقیه باشید؛ تا -بنا به فرموده ی امام- آسیبی به شما نرسد. هم چنین از شما تقاضا دارم مرا حلال کنید و از تمامی همسایگان حلالیت بطلبید. ای مادر عزیزم! اگر به لقاء الله پیوستم، برای من گریه نکن و اگر خواستی گریه کنی، برای [[حسین(ع)]] و یارانش گریه کن؛ برای [[زینب (س)]] گریه کن و برای فرزندان حسین(ع) در میدان خونین کربلا گریه کن. ای مادر عزیزم! تقاضا دارم برادرهایم داود و امیر را خوب تربیت کنی و آن ها را مردانی مؤمن و متعهد به [[اسلام]]، به جامعه تحویل دهی. به آن ها بگو که [[اسلحهی]] مرا زمین نگذارند. دیگر عرضی ندارم و از خواهرانم می خواهم حتماً نماز بخوانند و روزه بگیرند، که مرگ حق است و روز قیامتی هم هست؛ از آن ها می خواهم مرا از یاد نَبَرند! حتماً به مادرم بگویید که در روز قیامت همدیگر را خواهیم دید و حق همدیگر را در آن روز ادا خواهیم کرد.۱ (۱۶۵۳۱۲۵) محمود لشگری<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1889 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
− | http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1889 | + | <references/> |
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | == ردهها == | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض:محمود_لشگری}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان قزوین]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان تاکستان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۴۷
بسمه تعالی نام محمود لشگری نام پدر لطف الله نام مادر بتول محل شهادت شلمچه محل تولد تهران تاریخ تولد ۱۳۴۴/۰۵/۰۹ محل شهادت شلمچه تاریخ شهادت ۱۳۶۵/۱۱/۲۷ استان محل شهادت خوزستان شهر محل شهادت خرمشهر وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی تحصیلات سوم راهنمایی رشته - عملیات سال تفحص 1375 محل کار بنیاد تحت پوشش مزار شهید قزوین - تاکستان - ضیاء آباد
محتویات
زندگی نامه
لشگری، محمود: نهم مرداد ۱۳۴۴، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش لطفالله(فوت۱۳۶۰) قهوهچی بود و مادرش بتول نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم بهمن ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای روستای ضیاءآباد از توابع شهر تاکستان به خاک سپرده شد.
وصیت نامه
شهید، محمود لشگری: ای مسلمانان جهان! از شما می خواهم یاور امام باشید که اوست نایب منجی عالم بشریت. ای خانواده ی عزیزم! وصیت می کنم حامی اسلام و دین خدا باشید، که -خدای ناکرده- خونی که شهدا برای اسلام دادند، به هدر نرود. ای خواهران و مادران! تقاضا دارم حجاب اسلامی را حفظ نمایید؛ جهاد شما، حجاب شماست! از تمام دوستان و آشنایان تقاضا دارم: پشتیبان ولایت فقیه باشید؛ تا -بنا به فرموده ی امام- آسیبی به شما نرسد. هم چنین از شما تقاضا دارم مرا حلال کنید و از تمامی همسایگان حلالیت بطلبید. ای مادر عزیزم! اگر به لقاء الله پیوستم، برای من گریه نکن و اگر خواستی گریه کنی، برای حسین(ع) و یارانش گریه کن؛ برای زینب (س) گریه کن و برای فرزندان حسین(ع) در میدان خونین کربلا گریه کن. ای مادر عزیزم! تقاضا دارم برادرهایم داود و امیر را خوب تربیت کنی و آن ها را مردانی مؤمن و متعهد به اسلام، به جامعه تحویل دهی. به آن ها بگو که اسلحهی مرا زمین نگذارند. دیگر عرضی ندارم و از خواهرانم می خواهم حتماً نماز بخوانند و روزه بگیرند، که مرگ حق است و روز قیامتی هم هست؛ از آن ها می خواهم مرا از یاد نَبَرند! حتماً به مادرم بگویید که در روز قیامت همدیگر را خواهیم دید و حق همدیگر را در آن روز ادا خواهیم کرد.۱ (۱۶۵۳۱۲۵) محمود لشگری[۱]
پانویس