شهید محمد علی آقا علی خانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(۵ نسخه‌های متوسط توسط ۵ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
rId5
+
{{جعبه اطلاعات افراد نظامی
 +
|نام فرد                = محمد علی آقا علی خانی
 +
|تصویر                  = ث6.jpg
 +
|توضیح تصویر            =
 +
|ملیت                  = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی
 +
|شهرت                  =
 +
|دین و مذهب            = [[مسلمان]]، [[شیعه]]
 +
|تولد                  = بوئین زهرا ، روستای خیارج[[زادروزهای|1344/03/04]]
 +
|شهادت                  = ایران، کردستان،حلبچه[[الگو:شهدای 25اسفند|1366/12/25]]
 +
|وفات                  =
 +
|مرگ                    =
 +
|محل شهادت              = [[ایران]]
 +
|محل دفن                = گلزار شهداى بوئین زهرا،روستای خیارج
 +
|مفقود                  =
 +
|جانباز                =
 +
|اسارت                  =
 +
|نیرو                  =
 +
|یگانهای خدمت          =
 +
|طول خدمت              =
 +
|درجه                  =
 +
|سمت‌ها                  =
 +
|جنگ‌‌ها                  =
 +
|نشان‌های لیاقت          =
 +
|عملیات‌                =
 +
|فعالیت‌ها              =
 +
|تحصیلات                =دوم راهنمایی
 +
|تخصص‌ها                =
 +
|شغل                    = پاسدار
 +
|خانواده                =
 +
}}
 +
==زندگي نامه==
  
نام: محمد علی آقا علی خانی
+
آقاعلی خانی ، محمدعلی : چهارم خرداد [[۱۳۴۴]] ، در روستا ی خ ی ارج از توابع شهر [[بوئین‌زهرا]] به دنیا آمد. پدرش علی‌ اکبر، کشاورز بود و مادرش صفیه نام داشت. تا دوم راهنما یی درس خواند. [[پاسدار]] بود. سال ۱۳۶۶ ازدواج کرد. بیست و پنجم اسفند [[۱۳۶۶]] ، در [[حلبچه]] [[عراق]] بر اثر اصابت [[ترکش]] به سر، شه ی د شد. مزار او در گلزار شهدا ی زادگاهش واقع است.
  
نام پدر: علی اکبر
 
  
نام مادر: صفیه
+
==وصیت نامه==
  
محل تولد: بوئین زهرا - خیارج تاریخ تولد ۱۳۴۴/۰۳/۰۴
+
[[شهید محمد علی آقا علی خانی]]: سپاس خدای -حق تعالی - را که به من توفیق داد تا در ز یر سایه ی الطافش، قدم در این راه نهاده، تا خودم و بعد او را بشناسم و خدای مرا بیابم و اکنون که او را یافتم، به سویش می شتابم و راه رسیدن به او رمز ی است که در [[جبهه ]]هایافتمی شود؛ پس بیا یید مقداری بیندیشیم که از کجا آمده و به کجا خواهیم رفت؟ آ یا زندگی تان به سوی حیات ابدی پیش می رود یا به ذلت و خوار ی ؟ و آن گاه راه خود را برگزینید که مرگ بزودی فرا می رسد و در انتخاب راه، هیچ درنگ نکنید؛ چرا که الگو ها ی زیاد ی برا ی شما هست. از جمله: قاسم بن حسن(ع)که آقا [[امام حسین]] (ع) از او سؤال می کنند: مرگ در برابر تو چگونه می باشد؟ وی عرضه می دارد: ا ین مرگ، از عسل شیرین تر است.به درستی که چقدر مرگ در راه وصول به عزت و احیا ی حق، سبک و راحت است و نیست مرگ در راه عزت مگر زندگی جاو ید و نیست زندگی با ذلت، مگر مرگی که در پی آن، حیاتی نیست .پس ای جوانان و ای مؤمنین ! که وقتی به یاد حسین (ع) می افتید، افسوس می خور ید که ا ی کاش ما هم در سرزمین کربلا بودیم و حسین (ع) را یار ی می کردیم که اینگونه مظلوم واقع نگردد؛... امروز تاریخ دوباره تکرار شده است! آری ! همه ی یاران به سو ی مرگ رفتند، در حالی که نگران فردا بودند و اکنون شما هستید که با ید بار این نگرانی را به دوش بکشید و مواظب اعمال و رفتارتان باشید تا قلب امام به درد نیاید که نو ید پیروز ی نزد یک است. باید سعی کنیم، با کمک خدا، این جنگ را به پیروز ی برسانیم که به قول امام «عزت و شرف ما در گرو همین جنگ است». در خاتمه باید بگو یم که همه ما روزی خواهیم مُرد و سرانجام ما، خاک شدن است؛ پس چرا این جان را -به جای این که رفته رفته به نابودی برسد و پوسیده شود- با خدا معامله نکنیم؟ طرف معامله خود خداست که می گوید : میخرم جانتان را در عوض، بهشت را به شما می دهم. برای شهدا بهشت یا چیزها یی که در بهشت هست چیز مهمی نیست؛ شهدا فقط با خدا ملاقات می کنند و نزد او می روند. ۳/۳/۱۳۶۶ مصادف با ۲۵ ماه رمضان محمدعلی آقاعلی خانی<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2349 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref>
  
محل شهادت: حلبچه          تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۲/۲۵
 
 
استان محل شهادت: کردستان شهر  محل شهادت -
 
 
وضعیت تاهل: متاهل درجه نظام ی
 
 
تعداد پسر ۰ تعداد دختر ۰
 
 
تحصیلات دوم: راهنمائ ی رشته -
 
 
عملیات سال تفحص
 
 
محل کار بنیاد تحت پوشش
 
 
مزار شهید قزوین - بوئین زهرا - خیارج
 
 
 
==زندگي نامه==
 
 
آقاعلی خانی ، محمدعلی : چهارم خرداد ۱۳۴۴ ، در روستا ی خ ی ارج از توابع شهر بوئین‌زهرا به دنیا آمد. پدرش علی‌ اکبر، کشاورز بود و مادرش صفیه نام داشت. تا دوم راهنما یی درس خواند. پاسدار بود. سال ۱۳۶۶ ازدواج کرد. بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۶ ، در حلبچه عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شه ی د شد. مزار او در گلزار شهدا ی زادگاهش واقع است.
 
 
 
==وصیت نامه==
 
  
شه ی د، محمدعل ی آقاعل ی خان ی : سپاس خدا ی -حق تعال ی - را که به من توف ی ق داد تا در ز ی ر سا ی ه ی الطافش، قدم در ا ی ن راه نهاده، تا خودم و بعد او را بشناسم و خدا ی م را ب ی ابم و اکنون که او را ی افتم، به سو ی ش م ی شتابم و راه رس ی دن به او رمز ی است که در جبهه ها ی افت م ی شود؛ پ س ب ی ا یی د مقدار ی ب ی ند ی ش ی م که از کجا آمده و به کجا خواه ی م رفت؟ آ ی ا زندگ ی تان به سو ی ح ی ات ابد ی پ ی ش م ی رود ی ا به ذلت و خوار ی ؟ و آن گاه راه خود را برگز ی ن ی د که مرگ بزود ی فرا م ی رسد و در انتخاب راه، ه ی چ درنگ نکن ی د؛ چرا که الگو ها ی ز ی اد ی برا ی شما هست. از جمله: قاسم بن حسن(ع)که آقا امام حس ی ن (ع) از او سؤال م ی کنند: مرگ در برابر تو چگونه م ی باشد؟ و ی عرضه م ی دارد: ا ی ن مرگ، از عسل ش ی ر ی ن تر است.به درست ی که چقدر مرگ در راه وصول به عزت و اح ی ا ی حق، سبک و راحت است و ن ی ست مرگ در راه عزت مگر زندگ ی جاو ی د و ن ی ست زندگ ی با ذلت، مگر مرگ ی که در پ ی آن، ح ی ات ی ن ی ست .پس ا ی جوانان و ا ی مؤمن ی ن ! که وقت ی به ی اد حس ی ن (ع) م ی افت ی د، افسوس م ی خور ی د که ا ی کاش ما هم در سرزم ی ن کربلا بود ی م و حس ی ن (ع) را ی ار ی م ی کرد ی م که ا ی نگونه مظلوم واقع نگردد؛... امروز تار ی خ دوباره تکرار شده است! آر ی ! همه ی ی اران به س و ی مرگ رفتند، در حال ی که نگران فردا بودند و اکنون شما هست ی د که با ی د بار ا ی ن نگران ی را به دوش بکش ی د و مواظب اعمال و رفتارتان باش ی د تا قلب امام به درد ن ی ا ی د که نو ی د پ ی روز ی نزد ی ک است. با ی د سع ی کن ی م، با کمک خدا، ا ی ن جنگ را به پ ی روز ی برسان ی م که به قول امام «عزت و شرف ما در گرو هم ی ن جنگ است». در خاتمه با ی د بگو ی م که همه ما روز ی خواه ی م مُرد و سرانجام ما، خاک شدن است؛ پس چرا ا ی ن جان را -به جا ی ا ی ن که رفته رفته به نابود ی برسد و پوس ی ده شود- با خدا معامله نکن ی م؟ طرف معامله خود خداست که م ی گو ی د : م ی خرم جانتان را در عوض، بهشت را به شما م ی دهم. برا ی شهدا بهشت ی ا چ ی زها یی که در بهشت هست چ ی ز مهم ی ن ی ست؛ شهدا فقط با خدا ملاقات م ی کنند و نزد او م ی روند. ۳/۳/۱۳۶۶ مصادف با ۲۵ ماه رمضان محمدعل ی آقاعل ی خان ی
+
==پانویس==
 +
<references/>
  
  
پا ی گاه اطلاع رسان ی سرداران و 3000 شه ی د استان قزو ی ن
 
  
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2349
+
== رده‌ها ==
 +
{{ترتیب‌پیش‌فرض:محمد_علی_آقا_علی_خانی}}
 +
[[رده: شهدا]]
 +
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
 +
[[رده: شهدای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]
 +
[[رده: شهدای ایران]]
 +
[[رده: شهدای استان قزوین]]
 +
[[رده: شهدای شهرستان بوئین زهرا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۰۰

محمد علی آقا علی خانی
ث6.jpg
ملیت پرچم ایران.png ایرانی
دین و مذهب مسلمان، شیعه
تولد بوئین زهرا ، روستای خیارج1344/03/04
شهادت ایران، کردستان،حلبچه1366/12/25
محل دفن گلزار شهداى بوئین زهرا،روستای خیارج
تحصیلات دوم راهنمایی
شغل پاسدار

زندگي نامه

آقاعلی خانی ، محمدعلی : چهارم خرداد ۱۳۴۴ ، در روستا ی خ ی ارج از توابع شهر بوئین‌زهرا به دنیا آمد. پدرش علی‌ اکبر، کشاورز بود و مادرش صفیه نام داشت. تا دوم راهنما یی درس خواند. پاسدار بود. سال ۱۳۶۶ ازدواج کرد. بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۶ ، در حلبچه عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شه ی د شد. مزار او در گلزار شهدا ی زادگاهش واقع است.


وصیت نامه

شهید محمد علی آقا علی خانی: سپاس خدای -حق تعالی - را که به من توفیق داد تا در ز یر سایه ی الطافش، قدم در این راه نهاده، تا خودم و بعد او را بشناسم و خدای مرا بیابم و اکنون که او را یافتم، به سویش می شتابم و راه رسیدن به او رمز ی است که در جبهه هایافتمی شود؛ پس بیا یید مقداری بیندیشیم که از کجا آمده و به کجا خواهیم رفت؟ آ یا زندگی تان به سوی حیات ابدی پیش می رود یا به ذلت و خوار ی ؟ و آن گاه راه خود را برگزینید که مرگ بزودی فرا می رسد و در انتخاب راه، هیچ درنگ نکنید؛ چرا که الگو ها ی زیاد ی برا ی شما هست. از جمله: قاسم بن حسن(ع)که آقا امام حسین (ع) از او سؤال می کنند: مرگ در برابر تو چگونه می باشد؟ وی عرضه می دارد: ا ین مرگ، از عسل شیرین تر است.به درستی که چقدر مرگ در راه وصول به عزت و احیا ی حق، سبک و راحت است و نیست مرگ در راه عزت مگر زندگی جاو ید و نیست زندگی با ذلت، مگر مرگی که در پی آن، حیاتی نیست .پس ای جوانان و ای مؤمنین ! که وقتی به یاد حسین (ع) می افتید، افسوس می خور ید که ا ی کاش ما هم در سرزمین کربلا بودیم و حسین (ع) را یار ی می کردیم که اینگونه مظلوم واقع نگردد؛... امروز تاریخ دوباره تکرار شده است! آری ! همه ی یاران به سو ی مرگ رفتند، در حالی که نگران فردا بودند و اکنون شما هستید که با ید بار این نگرانی را به دوش بکشید و مواظب اعمال و رفتارتان باشید تا قلب امام به درد نیاید که نو ید پیروز ی نزد یک است. باید سعی کنیم، با کمک خدا، این جنگ را به پیروز ی برسانیم که به قول امام «عزت و شرف ما در گرو همین جنگ است». در خاتمه باید بگو یم که همه ما روزی خواهیم مُرد و سرانجام ما، خاک شدن است؛ پس چرا این جان را -به جای این که رفته رفته به نابودی برسد و پوسیده شود- با خدا معامله نکنیم؟ طرف معامله خود خداست که می گوید : میخرم جانتان را در عوض، بهشت را به شما می دهم. برای شهدا بهشت یا چیزها یی که در بهشت هست چیز مهمی نیست؛ شهدا فقط با خدا ملاقات می کنند و نزد او می روند. ۳/۳/۱۳۶۶ مصادف با ۲۵ ماه رمضان محمدعلی آقاعلی خانی[۱]


پانویس

  1. پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین


رده‌ها