شهیده اختر زارع مهذبیه: تفاوت بین نسخهها
Ghalandari98 (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | نام شهید: اختر زارع مهذبیه | + | نام شهید: [[اختر زارع مهذبیه]] |
نام پدر: محمد | نام پدر: محمد | ||
− | تاریخ تولد: 13/2/1334 | + | تاریخ تولد: [[13/2/1334]] |
محل تولد: شیراز | محل تولد: شیراز | ||
− | تاریخ شهادت: 30/1/1367 | + | تاریخ شهادت: [[30/1/1367]] |
مکان شهادت: شیراز | مکان شهادت: شیراز | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
سطر ۱۷: | سطر ۱۷: | ||
پس از شهادتش، زمانی که محبت او به آنان متوقف می شود، به منزلش می روند و عاشقانه بخشندگی اش را تحسین می کنند و غیبتش را تاب و طاقت نمی آورند. | پس از شهادتش، زمانی که محبت او به آنان متوقف می شود، به منزلش می روند و عاشقانه بخشندگی اش را تحسین می کنند و غیبتش را تاب و طاقت نمی آورند. | ||
اختر که به عنوان مادری مسلمان بر حجب و نجابت تأکید فراوان داشت، پیوسته به نزدیکان خود سفارش می کرد که برای آرامش خود، از یاد خدا غافل نشوند و در بر پا داشتن نماز و روزه و دیگر نمازهای مستحبی که دین اسلام بر اقامه ی آن ها تأکید دارد، اصرار می ورزید و خود به ادای آن ها پایبند بود. | اختر که به عنوان مادری مسلمان بر حجب و نجابت تأکید فراوان داشت، پیوسته به نزدیکان خود سفارش می کرد که برای آرامش خود، از یاد خدا غافل نشوند و در بر پا داشتن نماز و روزه و دیگر نمازهای مستحبی که دین اسلام بر اقامه ی آن ها تأکید دارد، اصرار می ورزید و خود به ادای آن ها پایبند بود. | ||
− | او خلق و خویی پسندیده داشت و حتی آن زمان که رنج ها و دشواری های زندگی، دل دردمندش را مکدر و اندوهناک می کرد، در برابرشان مقاومت می نمود و خوش خویی و گشاده رویی را از کف نمی نهاد... و آن زمان هم که شقاوت ها و شرارت های حاکمان عراق بر ضد ایران اسلامی ادامه داشت و شهرها را با بارانی از موشک و بمب به آتش می کشیدند و کبوترانی سپید بال در خون سرخشان غوطه ور می شدند، غمی سینه سوز و جانکاه وجودش را فرا می گرفت و برای پیروزی و سرفرازی رزمندگان دلیر و دلاور میهن اسلامی دعا می کرد. | + | او خلق و خویی پسندیده داشت و حتی آن زمان که رنج ها و دشواری های زندگی، دل دردمندش را مکدر و اندوهناک می کرد، در برابرشان مقاومت می نمود و خوش خویی و گشاده رویی را از کف نمی نهاد... و آن زمان هم که شقاوت ها و شرارت های حاکمان [[عراق]] بر ضد ایران اسلامی ادامه داشت و شهرها را با بارانی از [[موشک]] و [[بمب]] به آتش می کشیدند و کبوترانی سپید بال در خون سرخشان غوطه ور می شدند، غمی سینه سوز و جانکاه وجودش را فرا می گرفت و برای پیروزی و سرفرازی رزمندگان دلیر و دلاور میهن اسلامی دعا می کرد. |
− | روزه داران و مهمانان سفره ی متبرک و متنعم الهی، دومین روز از ماه مبارک رمضان را با دهان روزه آغاز و پلید سیرتان تبهکار، کانون های چراغانی شده از صفا و محبت را ویران می کردند، با بمب آتشینی که فرود می آید، خانه ای سرشار از مهر و مهربانی به خاک و خون آغشته می شود و اختر همراه با دو دختر و پسر خردسالش به شهادت می رسد و روانش به شادی جاودانگی می پیوندد. | + | روزه داران و مهمانان سفره ی متبرک و متنعم الهی، دومین روز از ماه مبارک رمضان را با دهان روزه آغاز و پلید سیرتان تبهکار، کانون های چراغانی شده از صفا و محبت را ویران می کردند، با بمب آتشینی که فرود می آید، خانه ای سرشار از مهر و مهربانی به خاک و خون آغشته می شود و اختر همراه با دو دختر و پسر خردسالش به [[شهادت]] می رسد و روانش به شادی جاودانگی می پیوندد. |
<ref> کتاب «ارغوانی ها» زندگی نامه بانوان شهید استان فارس، گردآوری: اداره ی انتشارات و اطلاع رسانی- معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی- سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان فارس، به کوشش: «حسین اکبرپور»</ref> | <ref> کتاب «ارغوانی ها» زندگی نامه بانوان شهید استان فارس، گردآوری: اداره ی انتشارات و اطلاع رسانی- معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی- سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان فارس، به کوشش: «حسین اکبرپور»</ref> | ||
<ref> ناشر: انتشارات وثوق، نوبت چاپ: 1384، صفحه 129-132</ref> | <ref> ناشر: انتشارات وثوق، نوبت چاپ: 1384، صفحه 129-132</ref> | ||
سطر ۲۷: | سطر ۲۷: | ||
<references /> | <references /> | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | == ردهها == | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض:اختر_زارع مهذبیه}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان فارس]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۰۸
نام شهید: اختر زارع مهذبیه نام پدر: محمد تاریخ تولد: 13/2/1334 محل تولد: شیراز تاریخ شهادت: 30/1/1367 مکان شهادت: شیراز
زندگینامه
وی در خانواده ای که از فروغ مسلمانی و خداباوری، چراغ امیدش روشن بود، نشو و نما می کند و دوره ی کودکی را به یمن وجود پدر و مادری صادق و مخلص، با نشاط و شادی می گذراند. اختر در زادگاهش به تحصیل مشغول می شود و پس از مدتی به سبب در گذشت پدر بزرگوارش، در هفتمین سال تحصیل، از درس و مدرسه باز می ماند و همراه و هم گام مادر، در انجام کارهای خانه نقشی بسزا و ستودنی بر عهده می گیرد و از محضر مادر درس ها می آموزد و آموزه های دقیق و عمیق زندگی را جامه ی عمل می پوشاند. او به عنوان سومین فرزند خانواده با دلی سرشار از محبت، خواهران و برادران را در انجام دادن کارها یاری می کند و با تاب و توان نوجوانی، در راه رفع و زدودن غبار موانع و مشکلاتشان گام می نهد. اختر که به دستورات شرع مقدس اسلام معتقد و مقید بود و سنت های اصیل دینی را محترم می شمرد، در پانزده سالگی پیوند زناشویی می بندد و زندگی مشترک خود را با بوی خوش امید آغاز می کند و با کار گرفتن تجربه ها و اندوخته های ارزشمند، به تلاشی صادقانه می پردازد. وی زمانی که شأن و منزلت مادری، نصیبش می شود و خداوند رحیم و رحمان، فرزندانی نیکو سیرت و پاک طینت به او عنایت می کند، مهربانی هایش همراه با تلاش و کوششی شوق انگیز به اوج می رسد و در امر تربیت و پرورش پسندیده ی آنان آگاهانه و عاشقانه عمل می کند. او متانت و نجابت را همراه با دیانت، پایه و مایه ی تربیت فرزندانش قرار می دهد و برای پیشرفت و ترقی و فراگرفتن علم و دانش، زمینه های تحصیل آنان را فراهم می آورد و شور شوق یاد گرفتن را بر جانشان جاری می کند و در راه سرفرازی سعادتشان می کوشد. اختر که از خصلت های زیبا و بارزی چون قناعت و سخاوت بهرمند بود، برای گذران زندگی با کمترین هزینه قانع بود و حتی آن را نیز گاه به نیازمندان واقعی هدیه می داد و برای فردای خود به کرم و بخشش پروردگار چشم می دوخت. وی که برای گذران زندگی و دست نیاز به سوی دیگران دراز نکردن، به شغل و حرفه ی آرایشگری نیز مشغول بود، وقتی که برخی از مشتریان توان لازم مالی را نداشتند، از دریافت دستمزد خود خودداری می کرد و به صورت رایگان کارشان را انجام می رساند و حتی در تهیه و مهیا کردن دیگر نیازهاشان نیز چون به امانت سپردن لباس سپید عروس، از هیچ گونه تلاشی دریغ نمی ورزید. بذر بذل و بخشش چنان در چمنزار وجودش جوانه زده بود که برای اطعام نیازمندان و تهی دستان با هزینه ی شخصی و با دست توانا و پر مهر خود، ظروف فلزی بزرگی را تهیه می کرد و غذایی لذیذ و گوارا را در آن ها طبخ می کرد و مشتاقانه و به دور از ریا و خودنمایی، آن را به در خانه های نیازمندان می برد. پس از شهادتش، زمانی که محبت او به آنان متوقف می شود، به منزلش می روند و عاشقانه بخشندگی اش را تحسین می کنند و غیبتش را تاب و طاقت نمی آورند. اختر که به عنوان مادری مسلمان بر حجب و نجابت تأکید فراوان داشت، پیوسته به نزدیکان خود سفارش می کرد که برای آرامش خود، از یاد خدا غافل نشوند و در بر پا داشتن نماز و روزه و دیگر نمازهای مستحبی که دین اسلام بر اقامه ی آن ها تأکید دارد، اصرار می ورزید و خود به ادای آن ها پایبند بود. او خلق و خویی پسندیده داشت و حتی آن زمان که رنج ها و دشواری های زندگی، دل دردمندش را مکدر و اندوهناک می کرد، در برابرشان مقاومت می نمود و خوش خویی و گشاده رویی را از کف نمی نهاد... و آن زمان هم که شقاوت ها و شرارت های حاکمان عراق بر ضد ایران اسلامی ادامه داشت و شهرها را با بارانی از موشک و بمب به آتش می کشیدند و کبوترانی سپید بال در خون سرخشان غوطه ور می شدند، غمی سینه سوز و جانکاه وجودش را فرا می گرفت و برای پیروزی و سرفرازی رزمندگان دلیر و دلاور میهن اسلامی دعا می کرد. روزه داران و مهمانان سفره ی متبرک و متنعم الهی، دومین روز از ماه مبارک رمضان را با دهان روزه آغاز و پلید سیرتان تبهکار، کانون های چراغانی شده از صفا و محبت را ویران می کردند، با بمب آتشینی که فرود می آید، خانه ای سرشار از مهر و مهربانی به خاک و خون آغشته می شود و اختر همراه با دو دختر و پسر خردسالش به شهادت می رسد و روانش به شادی جاودانگی می پیوندد. [۱] [۲]
پانویس
- ↑ کتاب «ارغوانی ها» زندگی نامه بانوان شهید استان فارس، گردآوری: اداره ی انتشارات و اطلاع رسانی- معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی- سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان فارس، به کوشش: «حسین اکبرپور»
- ↑ ناشر: انتشارات وثوق، نوبت چاپ: 1384، صفحه 129-132