شهید عباس اسماعیلی ۱۳۴۰: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «شهید عباس اسماعیلی تاریخ تولد :1340/04/01 تاریخ شهادت : 1360/06/23 خاطرات : تاريخ ‌تــ...» ایجاد کرد)
 
سطر ۳: سطر ۳:
 
تاریخ شهادت : 1360/06/23
 
تاریخ شهادت : 1360/06/23
  
خاطرات :
+
==خاطرات :==
 
تاريخ ‌تـــــــولد : 1340/04/01
 
تاريخ ‌تـــــــولد : 1340/04/01
 
تاريخ شهادت : 1360/06/23
 
تاريخ شهادت : 1360/06/23
 
با درود بر رهبر عظيم‌ الشأن انقلاب، حضرت امام خمينى، و با درود به روان پاك شهداى گلگون كفن انقلاب اسلامى، و با آرزوى پيروزى نهايى براى رزمندگان سلحشور اسلام، و توفيق روز افزون از بيانات پدر شهيد محمد ولى اسماعيلى و مادر شهيد كبرى اسكندرى و شهيد عباس اسماعيلي كه بيش از انقلاب داشته است.
 
با درود بر رهبر عظيم‌ الشأن انقلاب، حضرت امام خمينى، و با درود به روان پاك شهداى گلگون كفن انقلاب اسلامى، و با آرزوى پيروزى نهايى براى رزمندگان سلحشور اسلام، و توفيق روز افزون از بيانات پدر شهيد محمد ولى اسماعيلى و مادر شهيد كبرى اسكندرى و شهيد عباس اسماعيلي كه بيش از انقلاب داشته است.
  شهيد علي اسماعيلي، قبل از انقلاب ترك تحصيل كرد و به شغل مكانيكى و كمك‌سازى مشغول شد، به او گفتم: چرا ترك تحصيل كردى؟ در جواب گفت: پدرجان، شما و مادرم چون سواد نداريد، در دوره پيش از انقلاب، درس خواندن حرام است و پس من شغل آزاد در دست گرفتم تا ان شاء الله انقلاب پيروز شود تا من هم صنعت ياد بگيرم بعد از پيروزى انقلاب با ياري خداوند تبارك و تعالى، مى‌توانم درس خودم را شبانه دنبال كنم.
+
شهيد علي اسماعيلي، قبل از انقلاب ترك تحصيل كرد و به شغل مكانيكى و كمك‌سازى مشغول شد، به او گفتم: چرا ترك تحصيل كردى؟ در جواب گفت: پدرجان، شما و مادرم چون سواد نداريد، در دوره پيش از انقلاب، درس خواندن حرام است و پس من شغل آزاد در دست گرفتم تا ان شاء الله انقلاب پيروز شود تا من هم صنعت ياد بگيرم بعد از پيروزى انقلاب با ياري خداوند تبارك و تعالى، مى‌توانم درس خودم را شبانه دنبال كنم.
 
نماز و روزه اين شهيد عزيز، ترك نمى‌شد و طورى كه من ناراحت نشوم مى‌گفت: پدرجان، نمازت را براي من بگو تا من ياد بگيرم و خودش نمازش را براي من قرائت مي كرد، من مى‌ديدم كه صحيح است؛ يك روز از سر كار موقع ناهار به خانه آمد، مشغول ناهار خوردن بوديم، ظرف غذا را كه كشيديم جلوى او گذاشتيم با ظرف بيرون رفت، ده دقيقه نشد كه آمد، گفتم: پسرجان، ناهارت را كجا خوردي؟ گفت: داخل حياط، به او گفتم: راست بگو ناهارت را چكار كردى؟ مى‌دانم كه نخوردى، اشك از چشمانش سرازير شد و گفت: پدرجان از راه مى‌آمدم ديدم كه كارگري پشت خانه نشسته نان خالى مى‌خورد، سهم غذاى خودم را به آن كارگر دادم و ان شاء الله مرا ببخشيد و بوى اين غذا بيرون از خانه پيچيده بود و آن كارگر آه مى‌كشيد؛  ثوابش براى شما باشد چون بزرگ اين خانواده هستى، من مي توانستم نان خالى بخورم، اين است شيوه ي زندگي يك جوان هفده ساله در خانواده اي مستضعف؛ تا اين كه پيام امام كه فرمودند: جوان ها به سربازى برويد را شنيد و عازم خدمت در زير پرچم عدل الهى شد.
 
نماز و روزه اين شهيد عزيز، ترك نمى‌شد و طورى كه من ناراحت نشوم مى‌گفت: پدرجان، نمازت را براي من بگو تا من ياد بگيرم و خودش نمازش را براي من قرائت مي كرد، من مى‌ديدم كه صحيح است؛ يك روز از سر كار موقع ناهار به خانه آمد، مشغول ناهار خوردن بوديم، ظرف غذا را كه كشيديم جلوى او گذاشتيم با ظرف بيرون رفت، ده دقيقه نشد كه آمد، گفتم: پسرجان، ناهارت را كجا خوردي؟ گفت: داخل حياط، به او گفتم: راست بگو ناهارت را چكار كردى؟ مى‌دانم كه نخوردى، اشك از چشمانش سرازير شد و گفت: پدرجان از راه مى‌آمدم ديدم كه كارگري پشت خانه نشسته نان خالى مى‌خورد، سهم غذاى خودم را به آن كارگر دادم و ان شاء الله مرا ببخشيد و بوى اين غذا بيرون از خانه پيچيده بود و آن كارگر آه مى‌كشيد؛  ثوابش براى شما باشد چون بزرگ اين خانواده هستى، من مي توانستم نان خالى بخورم، اين است شيوه ي زندگي يك جوان هفده ساله در خانواده اي مستضعف؛ تا اين كه پيام امام كه فرمودند: جوان ها به سربازى برويد را شنيد و عازم خدمت در زير پرچم عدل الهى شد.
  
 
منبع: سایت شهدای ارتش
 
منبع: سایت شهدای ارتش

نسخهٔ ‏۱۵ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۰۵

شهید عباس اسماعیلی تاریخ تولد :1340/04/01 تاریخ شهادت : 1360/06/23

خاطرات :

تاريخ ‌تـــــــولد : 1340/04/01 تاريخ شهادت : 1360/06/23 با درود بر رهبر عظيم‌ الشأن انقلاب، حضرت امام خمينى، و با درود به روان پاك شهداى گلگون كفن انقلاب اسلامى، و با آرزوى پيروزى نهايى براى رزمندگان سلحشور اسلام، و توفيق روز افزون از بيانات پدر شهيد محمد ولى اسماعيلى و مادر شهيد كبرى اسكندرى و شهيد عباس اسماعيلي كه بيش از انقلاب داشته است. شهيد علي اسماعيلي، قبل از انقلاب ترك تحصيل كرد و به شغل مكانيكى و كمك‌سازى مشغول شد، به او گفتم: چرا ترك تحصيل كردى؟ در جواب گفت: پدرجان، شما و مادرم چون سواد نداريد، در دوره پيش از انقلاب، درس خواندن حرام است و پس من شغل آزاد در دست گرفتم تا ان شاء الله انقلاب پيروز شود تا من هم صنعت ياد بگيرم بعد از پيروزى انقلاب با ياري خداوند تبارك و تعالى، مى‌توانم درس خودم را شبانه دنبال كنم. نماز و روزه اين شهيد عزيز، ترك نمى‌شد و طورى كه من ناراحت نشوم مى‌گفت: پدرجان، نمازت را براي من بگو تا من ياد بگيرم و خودش نمازش را براي من قرائت مي كرد، من مى‌ديدم كه صحيح است؛ يك روز از سر كار موقع ناهار به خانه آمد، مشغول ناهار خوردن بوديم، ظرف غذا را كه كشيديم جلوى او گذاشتيم با ظرف بيرون رفت، ده دقيقه نشد كه آمد، گفتم: پسرجان، ناهارت را كجا خوردي؟ گفت: داخل حياط، به او گفتم: راست بگو ناهارت را چكار كردى؟ مى‌دانم كه نخوردى، اشك از چشمانش سرازير شد و گفت: پدرجان از راه مى‌آمدم ديدم كه كارگري پشت خانه نشسته نان خالى مى‌خورد، سهم غذاى خودم را به آن كارگر دادم و ان شاء الله مرا ببخشيد و بوى اين غذا بيرون از خانه پيچيده بود و آن كارگر آه مى‌كشيد؛ ثوابش براى شما باشد چون بزرگ اين خانواده هستى، من مي توانستم نان خالى بخورم، اين است شيوه ي زندگي يك جوان هفده ساله در خانواده اي مستضعف؛ تا اين كه پيام امام كه فرمودند: جوان ها به سربازى برويد را شنيد و عازم خدمت در زير پرچم عدل الهى شد.

منبع: سایت شهدای ارتش