شهید خدامروت گلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «شهید خدامروت گلی زندگینام بسم الله الرحمن الرح ی م و لا تقولوا لمن ف ی سب ی ل...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
شهید خدامروت گلی
 
شهید خدامروت گلی
  
زندگینام بسم الله الرحمن الرح ی م
+
==زندگینامه ==
 +
 
 +
بسم الله الرحمن الرح ی م
  
 
و لا تقولوا لمن ف ی سب ی ل الله اموات بل اح ی اء و لکن لا تشعرون ( قرآن کر ی م )
 
و لا تقولوا لمن ف ی سب ی ل الله اموات بل اح ی اء و لکن لا تشعرون ( قرآن کر ی م )
سطر ۳۰: سطر ۳۲:
  
  
وصیت نامه :
+
==وصیت نامه :==
  
 
بسمه تعال ی
 
بسمه تعال ی

نسخهٔ ‏۱۹ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۰۶

شهید خدامروت گلی

زندگینامه

بسم الله الرحمن الرح ی م

و لا تقولوا لمن ف ی سب ی ل الله اموات بل اح ی اء و لکن لا تشعرون ( قرآن کر ی م )


سلام بر تو ا ی شه ی د . ا ی عز ی ز اسلام ، عزت آفر ی ن ، پاسدار حرمت حرم الله ، ا ی نفس مطمئنه آرام . گرسنه در الله . ا ی شهاد مکتب عشق و ا ی عاشق مکتب . ا ی فاتح قله فلاح ، ا ی ثارالله .


شه ی د خدامروت گل ی در سال ۱۳۴۵ در روستا ی گرمخان ی از قر ی ه نور آباد لرستان در کانون گرم ی ک خانواده مذهب ی و کشاورز د ی ده به جهان گشود . و ی از کودک ی به خاطر هوش سرشار و عم ی ق ی که داشت از دوستان و همسالانش متما ی ز گرد ی د . در سن هفت سالگ ی به هرس ی ن برا ی ی ادگ ی ر ی علم هج رت نمود با وجود کم ی سن علاقه فراوان ی به فرهنگ غن ی و بارور اسلام ی و کسب ارزشها ی متعال ی اسلام داشت در راستا ی مبارزات س ی اس ی امت و آغاز ق ی ام در راهپ ی ما یی ها شرکت و در پخش اعلام ی ه ها ی حضرت امام به طور جد ی تلاش م ی کرد . با پ ی روز ی انقلاب اسلام ی به رهبر ی امام خم ی ن ی شه ی د گل ی با ا ی نکه سن و سالش کم و جثه اش کوچک اما دارا ی روح ی بلند بود و به حفظ و حراست از شهر و کنترل عوامل مخرب و فرصت طلب پرداخت بعد از آرامش نسب ی در بخش هرس ی ن به ادامه تحص ی ل و کار کشاورز ی پرداخت . همزمان با حمله مزدور حاکم بر عراق به م ی هن اسلام ی ما تحص ی ل و مدرسه را ناتمام گذاشت و نخست ی ن فرد ی بود که در زادگاه خو ی ش جهت اعزام به جبهه در بس ی ج عشا ی ر ی نام نو ی س ی کرد و همراه جمع ی لز دوستان و اقوام خو ی ش عازم جبهه ها ی نبرد گرد ی د و پس از چند ماه از شروه جنگ به منطقه سر پل ذهاب اعزام شد . او در جبهه ها ی غرب آگاهانه و با ا ی ثار و با ا ی مان قلب ی در راه خدا انجام وظ ی فه م ی کرد در م ی دان استراحت نم ی کرد و خستگ ی را هم احساس نم ی کرد با خدا و در راه خدا مأنوس بود او در ب ی مارستان بستر ی بود بعد از مختصر ی بهبود ی که حاصل گشت او که سرباز ی راست ی ن و صد ی ق امام و جبهه و جنگ بود جبهه را تر ک نکرد بلکه وارد سپاه شد در آغاز جنگ مسئول ی تها یی به ا ی شان محول شد از قب ی ل : مسئول تپه ، مسئول گروهان و بعد از ورود به سپاه ا ی شان مسئول ی تها یی که عبارتند از مسئول ت ی م اطلاعات در پادگان ابوذر ، معاونت عمل ی ات ی سپاه ر ی حاب ، قائم مقام سپاه ر ی جاب ، مسئول پادگان ا مام ( ب ی ون ی چ ) مسئول محور دالاهو . مسئول محور ت ی پ نب ی اکرم (ص) وآخر ی ن مسئول ی ت ا ی شان قائم مقام طرح عمل ی ات ت ی پ نب ی اکرم (ص) بود که به او محول کردند که ا ی شان به خوب ی و به نحو احسن از عهده آن بر آمد و تنها و تنها برا ی رضا ی خالق ب ی همتاو ی اور ی د ی ن وولا ی ت فق ی ه ا و همچن ی ن در عمل ی اتها ی مختلف ی شرکت داشت (و از آغاز جنگ )( عمل ی ات فتح بار ی دراز عمل ی اتها ی ابدا یی ) والفجر ۴و۵ پاکساز ی کان ی صفر ( دالاهو ) عاشورا قادر ۱ و آخر ی ن عمل ی ات ی که ا ی شان در آن شرکت داشتند والفجر ۹ بود که در منطقه سل ی مان ی ه عراق به اعل ی درجات رس ی د و جسد مطهرش همچنان در منطقه بجاست ا ی نجاست که سخن حضرت امام را در م ی با یی م که سبکبالان عاشق شهادت بر توسن شرف و عزت به معراج خون تاخته اند .


لازم است قطره ا ی از در ی ا ی ب ی کران روح بلند و اخلاق ن ی کو ی ا ی ن شه ی د عز ی ز گفته شود . ا ی شان بس ی ار مهربان جد ی ، صبور و مت ی ن و محجوب بود و هم ی شه لبخند به لب داشتند او محبوب تمام اقوام و دوستان بود . اما در مسائل مربوط به جبهه و جنگ بس ی ار سخت کوش ، شجاع و مخلص و ف عال بود و درنگ ی را جا ی ز نم ی دانستند او هم ی شه م ی گفت دوست دارم که ی ک گردان رزمنده و دلاور و هم ی شه مه ی ا برا ی عمل ی ات را سازمانده ی کنم او بس ی ار مظلوم بود همچنان که خود م ی گفت ( مظلوم ی ت ما بعد از شهادتمان ثابت م ی شود ) ا ی ن شه ی د بزرگوار که اخلاص و سادگ ی و گمنام ی و س ی است و خشونت شمش ی ر با درون ی زلال از محبت به خدا و امام و انقلاب از او چهره ا ی مخصوص ساخته بود که بتعر ی ف ن ی ا ی د جز ا ی نکه تنها شهادت معرف ن ی کو ی راست ی ن و صادق اوست در قسمت کوتاه ی از وص ی ت نامه ا ی شان که در عمل ی ات قادر به تحر ی ر در آمده م ی خوان ی م :


امروز تار ی خ ۱۸/۶/۶۴ است و شهادت نامه خود را در حال ی م ی نو ی سم که آتش دشمن مثل باران شدت دارد ول ی خدا خودش گواه است که هراس به دل راه نخواهم داد و با امام خواهم بود، پ ی ش خود فکر م ی کردم امروز روز امتحان است ، روز ی است که مشخص م ی شود پ ی رو د ی ن بودن ی عن ی چه ؟ خودم م ی دانم خ ی ل ی گناه کرده ام ول ی خدا را شکر م ی کنم ضد انقلاب نبوده ام گناهانم ب ی شتر حق خداوند است که خ ی ل ی مهربان و رئوف است و شا ی د به عزت خون همان شهدا ی پرپر شده دور و برم که آن روز نگاهشان م ی کردم ببخشد . ا ی برادران اسلام خ ی ل ی مظلوم است و با ی د کمک کن ی د تا نجات پ ی دا کند از دست اجانب البته امروز ندا ی ا ی ن ی اران از ا ی ران بلند است آنهم به رهبر ی حضرت امام … .


خداوند تو گواه باش که برا ی حب مقام در جبهه نماندم بلکه م ی خواستم از فرزند زهرا دفاع کنم و عاشق ا ی ن عز ی زان از خود گذشته بس ی ج ی بودم و السلام . (۱۸/۶/۶۴ ارتفاع گوز ی ل خدامروت گل ی )


و بحق او فاتح قله مزبور در عمل ی ات قادر بود .


ا ی گل ی عز ی ز شه ی د مظلوم و بزرگوار فضا ی خانه مان از عطر تلاوت قرآن سرشار است آوا ی دلنش ی ن قرائتت در گوش جان م ی پ ی چد زمزمه ها ی مستانه پاسدارن تو هنوز در فضا ی اتاق موج م ی زند و آوا ی دلنش ی ن تو را در اعماق وجودمان م ی پراکند آر ی به وفا ی ت سوگند به مظلوم ی تت قسم که ه ی چگاه از کانون قلبمان ب ی رون نرفته ا ی هرگز از د ی ده مان پنهان نبوده ا ی جر ی ان واقع ی حضورت در همه وجودمان همچنان استوار و پابرجاست در همه جا تو را م ی ب ی نم و در همه چ ی ز جلوه ها ی جمال تو را م ی نگر ی م مگر جز ا ی ن است که شه ی دان به ابد ی ت م ی پ ی وندند و محو جمال دلدار م ی شوند ؟


و تو ن ی ز سوار توسن عشق ی و شمع جمع شه ی دان تو همجون سرورت حس ی ن به غربت و تنها شه ی د و سرباز ی ا ی ثار گر امام گمنام چون ولا ی ت عل ی بود ی .


وصیت نامه :

بسمه تعال ی


با درود فراوان به حضرت ول ی عصر (عج ) و نا ی ب بزرگوارش حضرت امام و با سلام به امت شه ی د پرور و شهدا ی عز ی ز اسلام که افتخار شرف و انسان ی ت و چگونه ز ی ستن و مردن را به ما و گمراهان آموختند .


با ی د ما بدان ی م دن ی ا جا ی زندگ ی کردن برا ی مومن ن ی ست ، همانا که دن ی ا زندان مومن و بهشت کافر است . انسان در صورت ی م ی تواند به سعادت اخرو ی برسد که مط ی ع امر پروردگار خو ی ش باشد و دستوراتش را اجرا کند ، قرآن م ی فرما ی د : خ ی ال کرد ی د هم ی نکه گفت ی د ما مسلمان هستم ، شما را بدون آزما ی ش م ی گذار ی م ، خداوند آن کسان ی را که شعار م ی دهند آزما ی ش م ی کند تا خوبان از بدان جدا شوندو انسان با ی د عمل صالح داشته باشد نه شعار .


بزرگتر ی ن ستون د ی ن نماز است اما نماز خواندن تنها کاف ی ن ی ست ، هم ی نکه انسان نشست و دو رکعت نماز خواند ، خ ی ال کند بار از گردنش افتاده ، با ی د نماز را بپا دارد ، خ ی ال م ی کنند اگر دو رکعت نماز هول هولک ی بخواند فردا او را به بهشت م ی برند خ ی ر ا ی ن خبرها ن ی ست که قرآن کر ی م م ی فرما ی د ، قل ان صلات ی و نسک ی و مح ی ا ی و ممات ی لله رب العالم ی ن ، ی عن ی بگو ا ی پ ی غمبر ، همانا نماز و طاعت و کل ی ه اعمال من و ح ی ات و ممات من همه برا ی خداست که پروردگار جهان ی ان است . بله انسان فقط با ی ست سر تعظ ی م را در برابر پروردگار فرو آورد نه در برابر آ دم پولدار ی ا آدم زورگو و ی ا ساختمان و غ ی ره … که امروز همه آن چی زها برا ی دن ی ا ی کفر قابل پرستش است ، بله جبهه رفتن با ی د برا ی خدا باشد ، نماز جمعه با ی د برا ی خدا باشد ، کمک به جبهه و فقرا با ی د برا ی خدا باشد ، حجاب با ی د برا ی خدا باشد و … اگر به غی ر رضا ی او باشد ه ی چ فا ی ده ا ی ندارد حت ی انسان مرتکب گناه ی شده بجا ی ثواب.


امروز تار ی خ ۱۸/۶/۶۴ است و شهادت نامه خود را در حال ی م ی نو ی سم که آتش دشمن مثل باران شدت دارد ( البته از خود مطمئن ن ی ستم تا آخر شهادت نامه زنده خواهم ماند ی ا نه ) ول ی خدا خودش گواه است که هراس به دل راه نخواهم داد و با امام خواهم بود، پ ی ش خود فکر م ی کردم امر وز روز امتحان است ، روز ی است که مشخص م ی شود پ ی رو د ی ن بودن ی عن ی چه ؟ خودم م ی دانم خ ی ل ی گناه کرده ام ول ی خدا را شکر م ی کنم ضد انقلاب نبوده ام گناهانم ب ی شتر حق خداوند است که خ ی ل ی مهربان و رئوف است و شا ی د به عزت خون همان شهدا ی پرپر شده دور و برم که آن روز نگاه شان م ی کردم ببخشد . ا ی برادران اسلام خ ی ل ی مظلوم است و با ی د کمک کن ی د تا نجات پ ی دا کند از دست اجانب .


در پا ی ان خداوندا تو گواه باش که برا ی حب و مقام در جبهه نماندم بلکه خواستم از فرزند زهرا دفاع کنم و عاشق ا ی ن عز ی ران از خود گذشته بس ی ج ی بودم و السلام .


۱۸/۶/۶۴ ارتفاع گوز ی ل – خدا مروت گلی



http://www.shohadayekermanshah.ir منبع: سایت شهدای کرما نشاه