شهید جمشید پور سعادتی: تفاوت بین نسخهها
Kolahkaj9706 (بحث | مشارکتها) |
Jafari9809 (بحث | مشارکتها) |
||
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۱۱: | سطر ۱۱: | ||
− | خاطرات | + | ==خاطرات== |
+ | |||
• فرزندم مدتی که به مرخصی می آمد در بیرون از خانه به سر می برد روزی او را تعقیب کردم ببینم کجا می رود وقتی دنبال او رفتم دیدم وارد حرم علی بن موسی الرضا علیه السلام شد دنبال او رفتم دیدم رو به روی ضریح نشست و با ریختن اشک زیاد و با آقا صحبت می کند از گریه او من هم اندوهگین شدم و به منزل برگشتم نمی دانم از آقا چه می خواست ولی این مرتبه که به جبهه رفت هرگز بر نگشت. | • فرزندم مدتی که به مرخصی می آمد در بیرون از خانه به سر می برد روزی او را تعقیب کردم ببینم کجا می رود وقتی دنبال او رفتم دیدم وارد حرم علی بن موسی الرضا علیه السلام شد دنبال او رفتم دیدم رو به روی ضریح نشست و با ریختن اشک زیاد و با آقا صحبت می کند از گریه او من هم اندوهگین شدم و به منزل برگشتم نمی دانم از آقا چه می خواست ولی این مرتبه که به جبهه رفت هرگز بر نگشت. | ||
• فرزند شهیدم جمشید بسیار مهربان و با اخلاق بود به گونه ای که مادر نا تنی اش را هم تحت تاثیر قرار داده بود روزی مادر اندر شهید بعد از شهادت جمشید گفت: حاج قربان ای کاش این شش فرزندم از بین می رفتند و آن تک فرزند شهیدم برایم باقی می ماند به او گفتم: همسرم کفر نگو خدا از همه چیز آگاه است او افرادی را گلچین می کند که از تمام جهات شایسته باشد. او را خدا به ما هدیه کرد و خودش هم او را گرفت خون بهایش این است.<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=4941منبع سایت یاران رضا]</ref> | • فرزند شهیدم جمشید بسیار مهربان و با اخلاق بود به گونه ای که مادر نا تنی اش را هم تحت تاثیر قرار داده بود روزی مادر اندر شهید بعد از شهادت جمشید گفت: حاج قربان ای کاش این شش فرزندم از بین می رفتند و آن تک فرزند شهیدم برایم باقی می ماند به او گفتم: همسرم کفر نگو خدا از همه چیز آگاه است او افرادی را گلچین می کند که از تمام جهات شایسته باشد. او را خدا به ما هدیه کرد و خودش هم او را گرفت خون بهایش این است.<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=4941منبع سایت یاران رضا]</ref> | ||
سطر ۱۸: | سطر ۱۹: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references/> | ||
+ | == ردهها == | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض:جمشید_پور_سعادتی}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان خراسان رضوی]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان مشهد]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۲۵
تاریخ تولد : 1350/07/05 نام : جمشید محل تولد : مشهد نام خانوادگی : پورسعادتی تاریخ شهادت : 1363/12/25 نام پدر : قربان مکان شهادت : هورالهویزه تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : یگان خدمتی : گروه مربوط : سایر شهیدان استان خراسان نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده گلزار : بهشترضا
خاطرات
• فرزندم مدتی که به مرخصی می آمد در بیرون از خانه به سر می برد روزی او را تعقیب کردم ببینم کجا می رود وقتی دنبال او رفتم دیدم وارد حرم علی بن موسی الرضا علیه السلام شد دنبال او رفتم دیدم رو به روی ضریح نشست و با ریختن اشک زیاد و با آقا صحبت می کند از گریه او من هم اندوهگین شدم و به منزل برگشتم نمی دانم از آقا چه می خواست ولی این مرتبه که به جبهه رفت هرگز بر نگشت. • فرزند شهیدم جمشید بسیار مهربان و با اخلاق بود به گونه ای که مادر نا تنی اش را هم تحت تاثیر قرار داده بود روزی مادر اندر شهید بعد از شهادت جمشید گفت: حاج قربان ای کاش این شش فرزندم از بین می رفتند و آن تک فرزند شهیدم برایم باقی می ماند به او گفتم: همسرم کفر نگو خدا از همه چیز آگاه است او افرادی را گلچین می کند که از تمام جهات شایسته باشد. او را خدا به ما هدیه کرد و خودش هم او را گرفت خون بهایش این است.[۱]