شهید بهمن محسنی قره چبوق: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «شهید بهمن محسنی قره چبوق تاریخ تولد :1334/03/09 تاریخ شهادت : 1359/09/03 محل شهادت : نام...» ایجاد کرد)
 
 
(۴ نسخه‌های متوسط توسط ۳ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
شهید بهمن محسنی قره چبوق
 
شهید بهمن محسنی قره چبوق
 +
 
تاریخ تولد :1334/03/09
 
تاریخ تولد :1334/03/09
 +
 
تاریخ شهادت : 1359/09/03
 
تاریخ شهادت : 1359/09/03
 +
 
محل شهادت : نامشخص
 
محل شهادت : نامشخص
 +
 
محل آرامگاه :آذربایجان شرقی - مراغه - پهراباد
 
محل آرامگاه :آذربایجان شرقی - مراغه - پهراباد
  
 
   
 
   
زندگینامه
+
==زندگینامه==
 
بسمه تعالی
 
بسمه تعالی
 
شهید بهمن محسنی در سال 1334 در محله پهرآباد شهرستان مراغه کودکی پا به جهان هستی گذاشت و خانواده اش نام ایشان را بهمن نام نهادند. خانواده ای متدین و مذهبی داشت و در آغوش پر مهر ایشان پرورش یافت و فردی درستکار و مومن بار آمد. در سن هفت سالگی وارد مدرسه شد و دوره ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت به پایان رسانید و دوره متوسطه را فقط توانست تا پایه اول در دبیرستان فردوسی سابق ادامه داد. به همین جهت برای این که کمک خرجی برای خانواده اش باشد شروع به کار کردن کرد. از نظر اخلاقی صبور و درستکار بود و همه از خوش اخلاقی ایشان تعریف و تمجید می کردند خلاصه ایشان با تلاشهایی که می کردند وارد اتش شد و توانست خدمتی شایسته به وطن انجام دهد البته وی قبل از انقلاب به عضویت ارتش در آمده بود و به عنوان درجه دار خدمت می کرد اما غیرت دینی و انزجار از طاغوت همواره در وجودش موج می زد به طوریکه هر وقت گذرش به قم می افتاد تعدادی از اعلامیه های امام (ره) را با خود می آورد و در بناب به دست یکی از روحانیون آشنا می رساند با اینکه این کار برای بهمن خطراتی در پیش داشت اما همه این خطرات را به جان می خرید و وظیفه الهی خویش را انجام میداد. بهمن خیلی وظیفه شناس بود نه فقط به خانواده بلکه به وطن و مملکتش نیز خدمت می کرد و همیشه آرزو می کرد که در این راه به آرزویش برسد. به همین خاطر بود که چند ماهی از شروع جنگ نگذشته بود که بهمن به همراه اکیپی از نیروها که 18 نفر بودند سوار بر یک نفربر به منطقه جنگی اعزام شدند تا دین خود را به اسلام و وطن خویش ادا کنند و پاسخ متجاوزان به خاک پاک ایران زمین بدهند. در منطقه بین دهلران و مولیان به هنگام عبور نفربرشان از روی پل کرخه مورد اصابت گلوله تیربار هواپیماهای عراقی قرار گرفته و در تاریخ 1359/09/06 در سن 25 سالگی در راه دین و وطن جان شیرین خود را تقدیم کرد و در اثر اصابت گلوله به فیض عظمای شهادت نایل آمد. ایشان که ازدواج کرد حاصل ازدواجش دو پسر به نامهای حمیدرضا و عبدالرضا است که موقع شهادت بهمن فرزندمان یکی، دو ساله و دیگری یکساله بود.
 
شهید بهمن محسنی در سال 1334 در محله پهرآباد شهرستان مراغه کودکی پا به جهان هستی گذاشت و خانواده اش نام ایشان را بهمن نام نهادند. خانواده ای متدین و مذهبی داشت و در آغوش پر مهر ایشان پرورش یافت و فردی درستکار و مومن بار آمد. در سن هفت سالگی وارد مدرسه شد و دوره ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت به پایان رسانید و دوره متوسطه را فقط توانست تا پایه اول در دبیرستان فردوسی سابق ادامه داد. به همین جهت برای این که کمک خرجی برای خانواده اش باشد شروع به کار کردن کرد. از نظر اخلاقی صبور و درستکار بود و همه از خوش اخلاقی ایشان تعریف و تمجید می کردند خلاصه ایشان با تلاشهایی که می کردند وارد اتش شد و توانست خدمتی شایسته به وطن انجام دهد البته وی قبل از انقلاب به عضویت ارتش در آمده بود و به عنوان درجه دار خدمت می کرد اما غیرت دینی و انزجار از طاغوت همواره در وجودش موج می زد به طوریکه هر وقت گذرش به قم می افتاد تعدادی از اعلامیه های امام (ره) را با خود می آورد و در بناب به دست یکی از روحانیون آشنا می رساند با اینکه این کار برای بهمن خطراتی در پیش داشت اما همه این خطرات را به جان می خرید و وظیفه الهی خویش را انجام میداد. بهمن خیلی وظیفه شناس بود نه فقط به خانواده بلکه به وطن و مملکتش نیز خدمت می کرد و همیشه آرزو می کرد که در این راه به آرزویش برسد. به همین خاطر بود که چند ماهی از شروع جنگ نگذشته بود که بهمن به همراه اکیپی از نیروها که 18 نفر بودند سوار بر یک نفربر به منطقه جنگی اعزام شدند تا دین خود را به اسلام و وطن خویش ادا کنند و پاسخ متجاوزان به خاک پاک ایران زمین بدهند. در منطقه بین دهلران و مولیان به هنگام عبور نفربرشان از روی پل کرخه مورد اصابت گلوله تیربار هواپیماهای عراقی قرار گرفته و در تاریخ 1359/09/06 در سن 25 سالگی در راه دین و وطن جان شیرین خود را تقدیم کرد و در اثر اصابت گلوله به فیض عظمای شهادت نایل آمد. ایشان که ازدواج کرد حاصل ازدواجش دو پسر به نامهای حمیدرضا و عبدالرضا است که موقع شهادت بهمن فرزندمان یکی، دو ساله و دیگری یکساله بود.
سطر ۲۶: سطر ۳۰:
 
به امید رحمت یزدان با روح شادان
 
به امید رحمت یزدان با روح شادان
 
بهمن محسنی 1359/06/28
 
بهمن محسنی 1359/06/28
 +
<ref>[http://www.ajashohada.ir/home/martyrdetails/23983 سایت شهدای ارتش]</ref>
 +
==نگارخانه تصاویر==
 +
<gallery>
 +
 +
Image:1666290KAKA002-001.jpg
 +
Image:1666290KAKA001-001.jpg
 +
 +
</gallery>
  
منبع: سایت شهدای ارتش
+
==پانویس==
http://www.ajashohada.ir/home/martyrdetails/23983
+
<references />
 +
==رده==
 +
{{ترتیب‌پیش‌فرض:بهمن_محسنی_قره_چبوق}}
 +
[[رده: شهدا]]
 +
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
 +
[[رده: شهدای ایران]]
 +
[[رده: شهدای استان آذربایجان شرقی]]
 +
[[رده: شهدای شهرستان مراغه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۰۲

شهید بهمن محسنی قره چبوق

تاریخ تولد :1334/03/09

تاریخ شهادت : 1359/09/03

محل شهادت : نامشخص

محل آرامگاه :آذربایجان شرقی - مراغه - پهراباد


زندگینامه

بسمه تعالی شهید بهمن محسنی در سال 1334 در محله پهرآباد شهرستان مراغه کودکی پا به جهان هستی گذاشت و خانواده اش نام ایشان را بهمن نام نهادند. خانواده ای متدین و مذهبی داشت و در آغوش پر مهر ایشان پرورش یافت و فردی درستکار و مومن بار آمد. در سن هفت سالگی وارد مدرسه شد و دوره ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت به پایان رسانید و دوره متوسطه را فقط توانست تا پایه اول در دبیرستان فردوسی سابق ادامه داد. به همین جهت برای این که کمک خرجی برای خانواده اش باشد شروع به کار کردن کرد. از نظر اخلاقی صبور و درستکار بود و همه از خوش اخلاقی ایشان تعریف و تمجید می کردند خلاصه ایشان با تلاشهایی که می کردند وارد اتش شد و توانست خدمتی شایسته به وطن انجام دهد البته وی قبل از انقلاب به عضویت ارتش در آمده بود و به عنوان درجه دار خدمت می کرد اما غیرت دینی و انزجار از طاغوت همواره در وجودش موج می زد به طوریکه هر وقت گذرش به قم می افتاد تعدادی از اعلامیه های امام (ره) را با خود می آورد و در بناب به دست یکی از روحانیون آشنا می رساند با اینکه این کار برای بهمن خطراتی در پیش داشت اما همه این خطرات را به جان می خرید و وظیفه الهی خویش را انجام میداد. بهمن خیلی وظیفه شناس بود نه فقط به خانواده بلکه به وطن و مملکتش نیز خدمت می کرد و همیشه آرزو می کرد که در این راه به آرزویش برسد. به همین خاطر بود که چند ماهی از شروع جنگ نگذشته بود که بهمن به همراه اکیپی از نیروها که 18 نفر بودند سوار بر یک نفربر به منطقه جنگی اعزام شدند تا دین خود را به اسلام و وطن خویش ادا کنند و پاسخ متجاوزان به خاک پاک ایران زمین بدهند. در منطقه بین دهلران و مولیان به هنگام عبور نفربرشان از روی پل کرخه مورد اصابت گلوله تیربار هواپیماهای عراقی قرار گرفته و در تاریخ 1359/09/06 در سن 25 سالگی در راه دین و وطن جان شیرین خود را تقدیم کرد و در اثر اصابت گلوله به فیض عظمای شهادت نایل آمد. ایشان که ازدواج کرد حاصل ازدواجش دو پسر به نامهای حمیدرضا و عبدالرضا است که موقع شهادت بهمن فرزندمان یکی، دو ساله و دیگری یکساله بود.

وصیتنامه بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون، به درستی که بازگشت همه به سوی اوست. از آنجا که وصیت نامه وظیفه شرعی هر مسلمانی است و در این موقعیت حساس که برای حفظ دستاوردهای انقلاب اصیل اسلامی وظیفه هر انسان با ایمان و متعهد است که جان بر کف وظیفه زینبی و سجادی را به انجام برساند تا یزیدیان را در عالم رسوا کند اما من بنابر وظیفه شغلی که سرباز اسلام هستم در راه تحکیم بخشیدن عدالت اسلامی در عالم فانی و مبارزه با عوامل شد راه انقلاب اسلام وظیفه هر سرباز میدانم که با ایثار خون ناچیز خود ریشه اهداف پاکش را مستحکمتر نماید پس در این موقعیت که ضد انقلاب در داخل سعی به تضعیف نمودن پایه های انقلاب اسلامی است و عوامل مزدوران بعثی عراق با کمک استعمارگران شرق و غرب اقدام به تجاوز مرزهای غربی میهن مان را دارد برای مقابله با تجاوزگران برای دفاع از اسلام و میهن و ناموس با ایثار تا آخرین قطره خون و با اراده مصمم و عشق به شهادت مبارزه خواهم کرد و تکیه بر نیروی که خداوندی امیدوارم که پیروز شویم. اگر به جمع شهدای راهروان حسین (ع) پیوستم لازم دانستم چند قلمی به عنوان انجام فریضه دینی بر روی کاغذ آورده تا بازماندگان را صلای خاطر باشد. 1- دارایی ام یک دستگاه ماشین پیکان مدل 56- وسایل منزل به حد کافی- قطعه زمین در همدان 2- قیم یا وصی، پدر و مادرم 3- محل کفن و دفن در مراغه پهرآباد (قطعه شهدا نامگذاری شود) 4- خرج کفن و دفن 5000 تومان 5- دوستانم هر پنجشنبه یک حمد و سه قل هو الله بخوانید. 6- طلبم از صندوق کارگشای در گروهان 4200 تومان که 2000 تومان گرفتم و 2200 تومانش مانده، از شرکت تعاونی افسران و درجه داران همدان 7600 تومان 7- فرزندان وظیفه نگهداری اولاد تا سن قانونی با هزینه حقوقم به عهده مادرشان تحت نظر پدر و مادرم. 8- سهم همسرم از دارائی منقول و غیرمنقول، طلایی که من خریدم فقط نصف مهریه 20000 هزار تومان، یک تکه فرش و آنچه از عنوان جهیزیه از منزل پدرش آورده 9- وصیت می کنم به پدر و مادرم و همسرم که با همدیگر رفتار خوش داشته باشند چون جسم من به خاطر بدرفتاریهای شما در این دنیا سخت افسرده است و بعد از مردن من روحم به این خاطر نگران نباشد. باید کینه های گذشته را از دلتان پاک کنید و با همدیگر مهربان باشید. 10- با مردن من ایمانتان نسبت به انقلاب اسلامی و انقلاب عدالت مهدی (عج) محکمتر باشد. به امید رحمت یزدان با روح شادان بهمن محسنی 1359/06/28 [۱]

نگارخانه تصاویر

پانویس

  1. سایت شهدای ارتش

رده