شهید علی اکبر یونسی: تفاوت بین نسخهها
Dorostkar98 (بحث | مشارکتها) (پانویس) |
|||
سطر ۳۷: | سطر ۳۷: | ||
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
− | [[شهید علی اکبر یونسی]]: ما [[پاسداران]] اگر این لباس را به تن کردیم، به عشق [[شهادت]] و [[جهاد]] بوده است. تا چند صباحى دیگر به میهمانى [[امام حسین (ع)]] خواهیم رفت و شما اى دریاى بیکران مسلمانان! از هیچ کس به جز خدا هراسى نداشته باشید.اگر دنیا ما را محاصره اقتصادى کند، ما فرزند رمضانیم و پیشوای مان [[حضرت محمد(ص)]] و [[على(ع)]] است. اگر ما را محاصره ی [[نظامى]] کنند، ما فرزند مُحرَّمیم و پیشوایمان [[امام حسین (ع)]] است. پدر و مادر عزیزم ! من راهم را انتخاب کردم و خوب راهى است و من و برادران دیگر -که همه داوطلبانه براى اجراى دستور خدا، [[جهاد]] را در راه دین او انتخاب کردیم - بسیار خوشحال هستیم؛ اما مادرم! دلم شور مى زند و عشق ملاقات حق را دارد و فکر مى کنم با شما روز قیامت پیش هم خواهیم بود. مادر! ناراحت نشو و نگو فرزندم تنها بود و [[شهید]] شد و نگو ناکام بود. به خود ببالید که شما هم فرزندى در راه خدا دادید و به این سعادت، افتخار کنید. خواهرم! حجاب تو کوبنده تر از خون من است که در زمین هاى گرم جنوب یا سرماى کردستان و یا جاهاى دیگرِ سرزمین اسلام ریخته می شود.و از برادرانم مى خواهم راه مرا ادامه دهند و نگذارند اسلحه ی من روى زمین باقى بماند.در ضمن اگر جنازه ی من نیامد، از دولت [[جمهورى اسلامى]] درخواست نکنید؛ بگذارید جنازه ی من در دشت و [[جبهه]] هاى [[اسلام]] باقى بماند تا خداوند از گناهانم درگذرد. | + | [[شهید علی اکبر یونسی]]: ما [[پاسداران]] اگر این لباس را به تن کردیم، به عشق [[شهادت]] و [[جهاد]] بوده است. تا چند صباحى دیگر به میهمانى [[امام حسین (ع)]] خواهیم رفت و شما اى دریاى بیکران مسلمانان! از هیچ کس به جز خدا هراسى نداشته باشید.اگر دنیا ما را محاصره اقتصادى کند، ما فرزند رمضانیم و پیشوای مان [[حضرت محمد(ص)]] و [[على(ع)]] است. اگر ما را محاصره ی [[نظامى]] کنند، ما فرزند مُحرَّمیم و پیشوایمان [[امام حسین (ع)]] است. پدر و مادر عزیزم ! من راهم را انتخاب کردم و خوب راهى است و من و برادران دیگر -که همه داوطلبانه براى اجراى دستور خدا، [[جهاد]] را در راه دین او انتخاب کردیم - بسیار خوشحال هستیم؛ اما مادرم! دلم شور مى زند و عشق ملاقات حق را دارد و فکر مى کنم با شما روز قیامت پیش هم خواهیم بود. مادر! ناراحت نشو و نگو فرزندم تنها بود و [[شهید]] شد و نگو ناکام بود. به خود ببالید که شما هم فرزندى در راه خدا دادید و به این سعادت، افتخار کنید. خواهرم! حجاب تو کوبنده تر از خون من است که در زمین هاى گرم جنوب یا سرماى کردستان و یا جاهاى دیگرِ سرزمین اسلام ریخته می شود.و از برادرانم مى خواهم راه مرا ادامه دهند و نگذارند اسلحه ی من روى زمین باقى بماند.در ضمن اگر جنازه ی من نیامد، از دولت [[جمهورى اسلامى]] درخواست نکنید؛ بگذارید جنازه ی من در دشت و [[جبهه]] هاى [[اسلام]] باقى بماند تا خداوند از گناهانم درگذرد.<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2317 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و3000شهیداستان قزوین]</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references/> | ||
− | |||
== ردهها == | == ردهها == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۰۳
علی اکبر یونسی | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | قزوین ، روستای گرگین1347/04/01 |
شهادت | ایران، خوزستان،شلمچه1366/01/19 |
محل دفن | گلزار شهداى قزوین،روستای گرگین |
تحصیلات | پنجم ابتدایی |
شغل | پاسدار |
محتویات
زندگي نامه
شهید علی اکبر یونسی ، یکم تیر ۱۳۴۷ ، در روستای گرگین از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش قدمعلی ، کشاورز بود و مادرش خانم ستاره نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت . نوزدهم فروردین ۱۳۶۶ ، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به پهلو، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصیت نامه
شهید علی اکبر یونسی: ما پاسداران اگر این لباس را به تن کردیم، به عشق شهادت و جهاد بوده است. تا چند صباحى دیگر به میهمانى امام حسین (ع) خواهیم رفت و شما اى دریاى بیکران مسلمانان! از هیچ کس به جز خدا هراسى نداشته باشید.اگر دنیا ما را محاصره اقتصادى کند، ما فرزند رمضانیم و پیشوای مان حضرت محمد(ص) و على(ع) است. اگر ما را محاصره ی نظامى کنند، ما فرزند مُحرَّمیم و پیشوایمان امام حسین (ع) است. پدر و مادر عزیزم ! من راهم را انتخاب کردم و خوب راهى است و من و برادران دیگر -که همه داوطلبانه براى اجراى دستور خدا، جهاد را در راه دین او انتخاب کردیم - بسیار خوشحال هستیم؛ اما مادرم! دلم شور مى زند و عشق ملاقات حق را دارد و فکر مى کنم با شما روز قیامت پیش هم خواهیم بود. مادر! ناراحت نشو و نگو فرزندم تنها بود و شهید شد و نگو ناکام بود. به خود ببالید که شما هم فرزندى در راه خدا دادید و به این سعادت، افتخار کنید. خواهرم! حجاب تو کوبنده تر از خون من است که در زمین هاى گرم جنوب یا سرماى کردستان و یا جاهاى دیگرِ سرزمین اسلام ریخته می شود.و از برادرانم مى خواهم راه مرا ادامه دهند و نگذارند اسلحه ی من روى زمین باقى بماند.در ضمن اگر جنازه ی من نیامد، از دولت جمهورى اسلامى درخواست نکنید؛ بگذارید جنازه ی من در دشت و جبهه هاى اسلام باقى بماند تا خداوند از گناهانم درگذرد.[۱]
پانویس