شهید سید حسین سجادی نژاد: تفاوت بین نسخهها
Salimpour98 (بحث | مشارکتها) |
|||
(۵ نسخههای متوسط توسط ۳ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات افراد نظامی | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | ||
|نام فرد = سید حسین سجادی نژاد | |نام فرد = سید حسین سجادی نژاد | ||
− | |تصویر = | + | |تصویر = شهید_سید_حسین_ساجدی_نژاد.jpeg |
|توضیح تصویر = | |توضیح تصویر = | ||
|ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | ||
سطر ۲۷: | سطر ۲۷: | ||
|شغل = | |شغل = | ||
|خانواده | |خانواده | ||
− | + | }} | |
− | خاطرات | + | ==خاطرات== |
درهمان چند روز که عملیات شروع شده بود ما خیلی چشم انتظار بودیم تا سیدحسین بیاید همان شب بود که خواب دیدم که روی پله های خانه نشسته ام سید حسین آمد رو به من کرد وگفت : بعد از این فقط شب جمعه پیش تو می آیم صبح ان روز داخل حیاط راه می رفتم گویی به طور ناخودآگاه به من الهام شد که حسین شهید شده است که بعد از چندروز خبر شهادت اورا برای ما آوردند . | درهمان چند روز که عملیات شروع شده بود ما خیلی چشم انتظار بودیم تا سیدحسین بیاید همان شب بود که خواب دیدم که روی پله های خانه نشسته ام سید حسین آمد رو به من کرد وگفت : بعد از این فقط شب جمعه پیش تو می آیم صبح ان روز داخل حیاط راه می رفتم گویی به طور ناخودآگاه به من الهام شد که حسین شهید شده است که بعد از چندروز خبر شهادت اورا برای ما آوردند . | ||
سطر ۳۴: | سطر ۳۴: | ||
یک شب درمنطقه جنگی شهید سیدحسین سجادی نژاد را به اتفاق یک شهید دیگر خواب دیدم که به صورت نورهایی از سطح زمین بالا می روند هر چه تلاش کردم که خودم را به آنها برسانم اما بی نتیجه بود . | یک شب درمنطقه جنگی شهید سیدحسین سجادی نژاد را به اتفاق یک شهید دیگر خواب دیدم که به صورت نورهایی از سطح زمین بالا می روند هر چه تلاش کردم که خودم را به آنها برسانم اما بی نتیجه بود . | ||
− | زمانی که سید حسین مجروح شده وبرای مداوا به عقب برگشته بود من در جبهه مشغول خدمت سربازی بودم نقل می کنند که پدربزرگم به برادرم گفته بود : حالا که برادرت جبهه است و دارد خدمت می کند شما دیگر نرو سید حسین درجواب پدربزرگم گفته بود الان مانند زمان حضرت سید الشهدا ( ع ) است اگر من و امثال من به جبهه نرویم پس چه کسی می خواهد جبهه ها را پر کند بعد ازاتمام دوران نقاهت سریعاً به جبهه برگشته بود . | + | زمانی که سید حسین مجروح شده وبرای مداوا به عقب برگشته بود من در جبهه مشغول خدمت سربازی بودم نقل می کنند که پدربزرگم به برادرم گفته بود : حالا که برادرت جبهه است و دارد خدمت می کند شما دیگر نرو سید حسین درجواب پدربزرگم گفته بود الان مانند زمان حضرت سید الشهدا ( ع ) است اگر من و امثال من به جبهه نرویم پس چه کسی می خواهد جبهه ها را پر کند بعد ازاتمام دوران نقاهت سریعاً به جبهه برگشته بود .<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=11345 سایت یاران رضا]</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
− | + | <references/> | |
− | + | ==رده== | |
+ | {{ترتیبپیشفرض:سید_حسین_سجادی}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان خراسان رضوی]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان نیشابور]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۴
سید حسین سجادی نژاد | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | نیشابور |
شهادت | ۱۳۶۱/۵/۲ |
جنگها | رزمنده |
خاطرات
درهمان چند روز که عملیات شروع شده بود ما خیلی چشم انتظار بودیم تا سیدحسین بیاید همان شب بود که خواب دیدم که روی پله های خانه نشسته ام سید حسین آمد رو به من کرد وگفت : بعد از این فقط شب جمعه پیش تو می آیم صبح ان روز داخل حیاط راه می رفتم گویی به طور ناخودآگاه به من الهام شد که حسین شهید شده است که بعد از چندروز خبر شهادت اورا برای ما آوردند .
یک شب درمنطقه جنگی شهید سیدحسین سجادی نژاد را به اتفاق یک شهید دیگر خواب دیدم که به صورت نورهایی از سطح زمین بالا می روند هر چه تلاش کردم که خودم را به آنها برسانم اما بی نتیجه بود .
زمانی که سید حسین مجروح شده وبرای مداوا به عقب برگشته بود من در جبهه مشغول خدمت سربازی بودم نقل می کنند که پدربزرگم به برادرم گفته بود : حالا که برادرت جبهه است و دارد خدمت می کند شما دیگر نرو سید حسین درجواب پدربزرگم گفته بود الان مانند زمان حضرت سید الشهدا ( ع ) است اگر من و امثال من به جبهه نرویم پس چه کسی می خواهد جبهه ها را پر کند بعد ازاتمام دوران نقاهت سریعاً به جبهه برگشته بود .[۱]