شهید مهدی صفری: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «بسمه تعالی نام: مهدی صفری نام پدر: یحیی نام مادر: مه لقا محل تولد: رودسر - ام...» ایجاد کرد) |
|||
(۵ نسخههای متوسط توسط ۵ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۲۳: | سطر ۲۳: | ||
مزار شهید قزوین – قزوین | مزار شهید قزوین – قزوین | ||
− | + | rId4 | |
− | زندگی نامه | + | ==زندگی نامه== |
− | شهید محمد صفری هفدهم خرداد ۱۳۴۲ ، در روستای امیرمحله از توابع شهر رودسر به دنیا آمد . پدرش یحیی، کشاورزی میکرد و مادرش مهلقا نام داشت . تا دوم متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند . پاسدار بود . سی و یکم اردیبهشت ۱۳۶۳ ، در سوته ارومیه هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید . مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین قرار دارد . | + | شهید محمد صفری هفدهم خرداد [[۱۳۴۲]] ، در روستای امیرمحله از توابع شهر [[رودسر]] به دنیا آمد . پدرش یحیی، کشاورزی میکرد و مادرش مهلقا نام داشت . تا دوم متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند . [[پاسدار]] بود . سی و یکم اردیبهشت [[۱۳۶۳]] ، در سوته [[ارومیه]] هنگام درگیری با گروههای [[ضدانقلاب]] بر اثر اصابت [[گلوله]] به [[شهادت]] رسید . مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین قرار دارد . |
− | وصیت نامه | + | ==وصیت نامه== |
+ | [[شهید مهدی صفری]] : یا رب ! مرا برحمت بى منتها ببخش / از خودعطا بیاور و از من خطا ببخش / عِصیان من اگر شده سدِّ دعاى من / یا رب ! مرا به حالت اهل دعا ببخش پروردگارا ! سایه رحمتت را بر سر گناهان کبیره ی این بنده ی حقیر بیفکن تا به لطف تو، اى پروردگار بزرگ ! گناهانم بخشیده شود . خداوندا ! باران رحمتت را بر عیوب و پلیدی هاى من فرود آر . بار پروردگارا ! آیا بنده ی بى پناه توجز درگاه تو، جاى دیگرى مى تواند پناه ببرد؟ نه ! خدایا ! نمى توانم به جاى دیگرى پناه ببرم . من به هر کجا که رَوَم بزرگى، جلال و شکوه تو را مى بینم . تو همه جا هستى و با منى و من به جایى نمى توانم بروم که تو نباشى، چون در همه جا هستى؛ پس اى پروردگار بزرگ ! به این بنده ی حقیرِ خود رحم کن . خداوندا ! تو را به قدرت و عظمتت سوگند مى دهم که مرا در روز قیامت از نسیم خوش عفو و کَرَمت محروم مساز . خدایا ! لباس خوارى، ذلَّت و گناه تنم را پوشانده و دورى از تو، مرا عاجز و بینوا و هواىِ نفس پرستى مرا دل مُرده ساخته است؛ پس اى پروردگار بزرگ ! به واسطه ی لطف و کَرَمت این دل مُرده ی مرا زنده کن . خدایا ! اگر گناهانم را نبخشى، من باز تو را کریم مى بینم؛ اگر مرا مجرم بشناسى، باز تو ر ا غفور مى بینم و اگر مرا به آتش جهنم بیفکنى، باز به اهل جهنم مى گویم : خداوندِ جلیل را دوست دارم ! خدایا ! تو خدایِ بخشنده و آمرزنده هستى؛ ولى من بنده اى خطاکارم . خدایا ! تو را به کَرَمت قسم مى دهم که از خطاهایم بگذری . معبودا ! من حاضرم این بدنِ ضعیفم را - که تو خود مالک آن هستى - هزار تکه کنى و هر تکه اش را بر فراز کوهى بگذارى؛ ولى در عوض گناهانم را ببخشى، تا به روز قیامت روحم آزاد باشد و پیش پیامبر ( ص ) و [[امام حسین ( ع )]] شرمنده نشوم . خدایا ! اگر به آتش جهنم هم بروم، باز تو را صدا مى زنم و از تو کمک مى خواهم؛ پس اى پروردگار بزرگ ! مَگُذار صداى ضعیف این بنده ی حقیر، در آتش جهنم بلند شود . خداوندا ! به من رَحم کن و این عبادت را از من قبول بفرما و مرا عاقبت به خیر بگردان . خدایا ! در شب اول قبر، مرا با ائمه ی اطهار محشور بگردان . سلام به بنده ی پاک خدا، خاتم النبیین، [[حضرت محمد ( ص )]] و اهل بیتش . سلام به یگانه منجى عالم بشریّت، مهدى موعود، صاحب الزمان ( عج ) و ائمه اطهار من خدا را شُکر و به او افتخار مى کنم که بنده ی او هستم؛ خدایى که مرا هدایت کرد، تا از زشتی ها و کج روی ها دورى کنم . خداى دانا و توانا، که به لطف او اسلام دوباره در ایران زنده شده است و ما به رهبرى پیامبرگونه ی امام عزیزمان توانستیم با احکام و قوانین الهى آشنا شویم . به راستى که اگر امام عزیزمان نبود، ما چه وضعى داشتیم؟ مگر همین کشور ایران نبود، که در منجلاب فساد و ... غرق شده بود و غربى ها بر آن حکومت مى کردند؟ پس اى ملت مسلمان ایران ! هوشیار باشید؛ چرا که منافقینِ کوردل مى خواهند دوباره کشور ایران را بفروشند و ما را اسیر غرب و شرق کنند . آیا به یاد دارید زمانى را که مراکز شراب فروشى از مساجد هم بیشتر بود؟ ! آرى ! ما باید تلاش کنیم و زحمت بکشیم، تا خداوند از ما راضى باشد . مطمئن باشید که اگر خدا از شما راضى باشد، عاقبت به خیر خواهید شد . هر چند من این لیاقت را ندارم تا به شما سفارش یا وصیتی کنم؛ ولى وظیفه ی خود مى دانم با شما صحبت کنم و آنچه را که در این مملکت اسلامى احساس کردم، براى شما روى کاغذ بیاورم و شما را به آن سفارش کنم . برادران عزیز ! یکدیگر را دوست داشته باشید و متفرق نشوید؛ چرا که این خواسته ی دشمنان اسلام است . با یکدیگر دوست و مهربان باشید، تا خدا از شما راضى شود . در نمازِ جماعات - که عزاى دشمن است - حتماً شرکت کنید و ادامه دهنده ی راه [[شهدا]] باشید و با نبردتان داغِ قادسیه را بر دل صدام و صدامیان کافر بگذارید . عزیزانم و دوستان گرامی ام ! اگر از من بدى دیده اید، مرا ببخشید و همه ی اشتباهاتم را به پاى خودم بگذارید . هم چنین از خواهرانم مى خواهم که حجاب اسلامى خود را کاملاً رعایت کنند؛ زیرا حجاب ایشان، بیشتر از سرخى خون ما دشمن را مأیوس مى کند . پدر و مادر عزیزم ! من دست هاى رنج دیده ی شما را مى بوسم و امیدوارم از من راضى باشید . امام عزیز و [[رزمندگان اسلام]] را دعا کنید . امیدوارم خداوند متعال در جهان آخرت، سعادتِ هم نشینى با [[حضرت فاطمه زهرا ( س )]] را به شما عطا فرماید . مادر عزیزم ! من نتوانستم زحمات شما را جبران کنم . امانتى بودم در دستان شما که به سوى خدا - صاحب اصلى خود - برگشتم؛ پس صبور باشید ... خدا با صابران است . مادرم ! هر وقت دلت براى من تنگ شد، واقعه ی کربلا را به یاد آور؛ چون ما باید از امام حسین و اهل بیتش سرمشق بگیریم . در عزاى من سیاه نپوشید و گریه و زارى نکنید؛ چون با گریه ی شما، دشمنان و منافقین شاد مى شوند . من باید روزى از این دنیا بروم، پس چه بهتر که سعادتِ شهادت نصیب من شود . اى پدر بزرگوارم ! شما زحمات زیادى براى من کشیدی و با سختی هاى زیاد، مرا بزرگ کردی؛ از من راضى باش و حلالم کن . همه ی ما باید روزى این جهان را ترک کنیم و به سراى اَبدى بشتابیم؛ پس چه خوب است که مرگ ما، شهادت در راه خدا باشد . پدر جان ! خداحافظ ... ... و اما شما اى برادرم ! دُرست است که تو تنها برادرم هستى؛ ولى نباید بعد از من خودت را کنار بکشى و باید - به مانند قبل - جبهه را خالى نگذارى . برادرم ! از من بَدى زیادى دیده اى، ولى امیدوارم مرا ببخشى؛ زیرا نتوانستم حق برادرى را آن گونه که باید، اَدا کنم . پدر و مادرم را همراهى کن و همیشه مواظب آن ها باش . برادرم ! از طرف من از همه ی دوستانم حلالیت بطلب؛ زیرا دوست خوبى براى آن ها نبودم . به آن ها بگو که مرا ببخشند . اگر راه [[کربلا]] باز شد، سلام مرا به [[امام حسین ( ع )]] برسان و بگو : غلام تو، آرزوى زیارت مرقد مطهرت را داشت . خواهرانم ! شما اگر بدى از من دیده اید، مرا ببخشید . با خواهران شهدا در تماس باشید و دردهای تان را به آن ها بگویید و با آن ها درددل کنید و هر چند وقت یک بار، سرى به مزار شهداى اسلام بزنید، تا ببینید - به خاطر اسلام - چه عزیزانى را از دست داده ایم . ما پیرو اسلام هستیم و اسلام باید با همین خون ها آبیارى شود؛ پس اگر جنازه ام به دست شما نرسید، ناراحت نشوید . جسم مهم نیست؛ بلکه این روح انسان است که باید آزاد باشد . (۱۴۷۳۰۲۰) ۶/۱/۶۳.<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1285 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref> | ||
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references/> | ||
− | |||
− | + | == ردهها == | |
+ | {{ترتیبپیشفرض:مهدی_صفری}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان قزوین]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۱
بسمه تعالی
نام: مهدی صفری
نام پدر: یحیی
نام مادر: مه لقا
محل تولد: رودسر - امیرمحله تاریخ تولد: ۱۳۴۲/۰۳/۱۷
محل شهادت: ارومیه - غرب (سوته) تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۰۲/۳۱
استان محل شهادت: آذربایجان غربی شهر محل شهادت: ارومیه
وضعیت تاهل: مجرد درجه نظامی
تحصیلات: دوم متوسطه رشته علوم اقتصادی
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین – قزوین
rId4
محتویات
زندگی نامه
شهید محمد صفری هفدهم خرداد ۱۳۴۲ ، در روستای امیرمحله از توابع شهر رودسر به دنیا آمد . پدرش یحیی، کشاورزی میکرد و مادرش مهلقا نام داشت . تا دوم متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند . پاسدار بود . سی و یکم اردیبهشت ۱۳۶۳ ، در سوته ارومیه هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید . مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین قرار دارد .
وصیت نامه
شهید مهدی صفری : یا رب ! مرا برحمت بى منتها ببخش / از خودعطا بیاور و از من خطا ببخش / عِصیان من اگر شده سدِّ دعاى من / یا رب ! مرا به حالت اهل دعا ببخش پروردگارا ! سایه رحمتت را بر سر گناهان کبیره ی این بنده ی حقیر بیفکن تا به لطف تو، اى پروردگار بزرگ ! گناهانم بخشیده شود . خداوندا ! باران رحمتت را بر عیوب و پلیدی هاى من فرود آر . بار پروردگارا ! آیا بنده ی بى پناه توجز درگاه تو، جاى دیگرى مى تواند پناه ببرد؟ نه ! خدایا ! نمى توانم به جاى دیگرى پناه ببرم . من به هر کجا که رَوَم بزرگى، جلال و شکوه تو را مى بینم . تو همه جا هستى و با منى و من به جایى نمى توانم بروم که تو نباشى، چون در همه جا هستى؛ پس اى پروردگار بزرگ ! به این بنده ی حقیرِ خود رحم کن . خداوندا ! تو را به قدرت و عظمتت سوگند مى دهم که مرا در روز قیامت از نسیم خوش عفو و کَرَمت محروم مساز . خدایا ! لباس خوارى، ذلَّت و گناه تنم را پوشانده و دورى از تو، مرا عاجز و بینوا و هواىِ نفس پرستى مرا دل مُرده ساخته است؛ پس اى پروردگار بزرگ ! به واسطه ی لطف و کَرَمت این دل مُرده ی مرا زنده کن . خدایا ! اگر گناهانم را نبخشى، من باز تو را کریم مى بینم؛ اگر مرا مجرم بشناسى، باز تو ر ا غفور مى بینم و اگر مرا به آتش جهنم بیفکنى، باز به اهل جهنم مى گویم : خداوندِ جلیل را دوست دارم ! خدایا ! تو خدایِ بخشنده و آمرزنده هستى؛ ولى من بنده اى خطاکارم . خدایا ! تو را به کَرَمت قسم مى دهم که از خطاهایم بگذری . معبودا ! من حاضرم این بدنِ ضعیفم را - که تو خود مالک آن هستى - هزار تکه کنى و هر تکه اش را بر فراز کوهى بگذارى؛ ولى در عوض گناهانم را ببخشى، تا به روز قیامت روحم آزاد باشد و پیش پیامبر ( ص ) و امام حسین ( ع ) شرمنده نشوم . خدایا ! اگر به آتش جهنم هم بروم، باز تو را صدا مى زنم و از تو کمک مى خواهم؛ پس اى پروردگار بزرگ ! مَگُذار صداى ضعیف این بنده ی حقیر، در آتش جهنم بلند شود . خداوندا ! به من رَحم کن و این عبادت را از من قبول بفرما و مرا عاقبت به خیر بگردان . خدایا ! در شب اول قبر، مرا با ائمه ی اطهار محشور بگردان . سلام به بنده ی پاک خدا، خاتم النبیین، حضرت محمد ( ص ) و اهل بیتش . سلام به یگانه منجى عالم بشریّت، مهدى موعود، صاحب الزمان ( عج ) و ائمه اطهار من خدا را شُکر و به او افتخار مى کنم که بنده ی او هستم؛ خدایى که مرا هدایت کرد، تا از زشتی ها و کج روی ها دورى کنم . خداى دانا و توانا، که به لطف او اسلام دوباره در ایران زنده شده است و ما به رهبرى پیامبرگونه ی امام عزیزمان توانستیم با احکام و قوانین الهى آشنا شویم . به راستى که اگر امام عزیزمان نبود، ما چه وضعى داشتیم؟ مگر همین کشور ایران نبود، که در منجلاب فساد و ... غرق شده بود و غربى ها بر آن حکومت مى کردند؟ پس اى ملت مسلمان ایران ! هوشیار باشید؛ چرا که منافقینِ کوردل مى خواهند دوباره کشور ایران را بفروشند و ما را اسیر غرب و شرق کنند . آیا به یاد دارید زمانى را که مراکز شراب فروشى از مساجد هم بیشتر بود؟ ! آرى ! ما باید تلاش کنیم و زحمت بکشیم، تا خداوند از ما راضى باشد . مطمئن باشید که اگر خدا از شما راضى باشد، عاقبت به خیر خواهید شد . هر چند من این لیاقت را ندارم تا به شما سفارش یا وصیتی کنم؛ ولى وظیفه ی خود مى دانم با شما صحبت کنم و آنچه را که در این مملکت اسلامى احساس کردم، براى شما روى کاغذ بیاورم و شما را به آن سفارش کنم . برادران عزیز ! یکدیگر را دوست داشته باشید و متفرق نشوید؛ چرا که این خواسته ی دشمنان اسلام است . با یکدیگر دوست و مهربان باشید، تا خدا از شما راضى شود . در نمازِ جماعات - که عزاى دشمن است - حتماً شرکت کنید و ادامه دهنده ی راه شهدا باشید و با نبردتان داغِ قادسیه را بر دل صدام و صدامیان کافر بگذارید . عزیزانم و دوستان گرامی ام ! اگر از من بدى دیده اید، مرا ببخشید و همه ی اشتباهاتم را به پاى خودم بگذارید . هم چنین از خواهرانم مى خواهم که حجاب اسلامى خود را کاملاً رعایت کنند؛ زیرا حجاب ایشان، بیشتر از سرخى خون ما دشمن را مأیوس مى کند . پدر و مادر عزیزم ! من دست هاى رنج دیده ی شما را مى بوسم و امیدوارم از من راضى باشید . امام عزیز و رزمندگان اسلام را دعا کنید . امیدوارم خداوند متعال در جهان آخرت، سعادتِ هم نشینى با حضرت فاطمه زهرا ( س ) را به شما عطا فرماید . مادر عزیزم ! من نتوانستم زحمات شما را جبران کنم . امانتى بودم در دستان شما که به سوى خدا - صاحب اصلى خود - برگشتم؛ پس صبور باشید ... خدا با صابران است . مادرم ! هر وقت دلت براى من تنگ شد، واقعه ی کربلا را به یاد آور؛ چون ما باید از امام حسین و اهل بیتش سرمشق بگیریم . در عزاى من سیاه نپوشید و گریه و زارى نکنید؛ چون با گریه ی شما، دشمنان و منافقین شاد مى شوند . من باید روزى از این دنیا بروم، پس چه بهتر که سعادتِ شهادت نصیب من شود . اى پدر بزرگوارم ! شما زحمات زیادى براى من کشیدی و با سختی هاى زیاد، مرا بزرگ کردی؛ از من راضى باش و حلالم کن . همه ی ما باید روزى این جهان را ترک کنیم و به سراى اَبدى بشتابیم؛ پس چه خوب است که مرگ ما، شهادت در راه خدا باشد . پدر جان ! خداحافظ ... ... و اما شما اى برادرم ! دُرست است که تو تنها برادرم هستى؛ ولى نباید بعد از من خودت را کنار بکشى و باید - به مانند قبل - جبهه را خالى نگذارى . برادرم ! از من بَدى زیادى دیده اى، ولى امیدوارم مرا ببخشى؛ زیرا نتوانستم حق برادرى را آن گونه که باید، اَدا کنم . پدر و مادرم را همراهى کن و همیشه مواظب آن ها باش . برادرم ! از طرف من از همه ی دوستانم حلالیت بطلب؛ زیرا دوست خوبى براى آن ها نبودم . به آن ها بگو که مرا ببخشند . اگر راه کربلا باز شد، سلام مرا به امام حسین ( ع ) برسان و بگو : غلام تو، آرزوى زیارت مرقد مطهرت را داشت . خواهرانم ! شما اگر بدى از من دیده اید، مرا ببخشید . با خواهران شهدا در تماس باشید و دردهای تان را به آن ها بگویید و با آن ها درددل کنید و هر چند وقت یک بار، سرى به مزار شهداى اسلام بزنید، تا ببینید - به خاطر اسلام - چه عزیزانى را از دست داده ایم . ما پیرو اسلام هستیم و اسلام باید با همین خون ها آبیارى شود؛ پس اگر جنازه ام به دست شما نرسید، ناراحت نشوید . جسم مهم نیست؛ بلکه این روح انسان است که باید آزاد باشد . (۱۴۷۳۰۲۰) ۶/۱/۶۳.[۱]
پانویس