شهید محمد کاظم حیدری: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | نام | + | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی |
− | + | |نام فرد = محمد کاظم حیدری | |
− | + | |تصویر = | |
− | شغل | + | |توضیح تصویر = |
− | + | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | |
− | + | |شهرت = | |
+ | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | ||
+ | |تولد = [[کاشمر]] | ||
+ | |شهادت = [[۱۳۶۲/۲/۳۰]] | ||
+ | |وفات = | ||
+ | |مرگ = | ||
+ | |محل دفن = شهید مدرس | ||
+ | |مفقود = | ||
+ | |جانباز = | ||
+ | |اسارت = | ||
+ | |نیرو = | ||
+ | |یگانهای خدمت = | ||
+ | |طول خدمت = | ||
+ | |درجه = | ||
+ | |سمتها = رزمنده | ||
+ | |جنگها = [[جنگ ایران و عراق]] | ||
+ | |نشانهای لیاقت = | ||
+ | |عملیات = | ||
+ | |فعالیتها = | ||
+ | |تحصیلات = | ||
+ | |تخصصها = | ||
+ | |شغل = دانش آموز | ||
+ | |خانواده = نام پدر[[ یوسفعلی]] | ||
+ | }} | ||
+ | |||
خاطرات: | خاطرات: | ||
در عملیات والفجر یک، در واحد تخریب مشغول خدمت بودیم، قبل از عملیات ما میدان مین را برای عبور نیروها خنثی نمودیم و به اصطلاح معبری باز کردیم و عقب برگشتیم. آقای حیدری نزد فرمانده رفت و از او خواست تا در عملیات شرکت کنیم و جزء نیروهای خط شکن باشیم بالاخره موافقت فرمانده را گرفت و هر دو نفر ما جزء نیروهای خط شکن شدیم. عملیات آغاز شد بعد از طی کردن مسیری به خط دشمن رسیدیم. برای شکستن خط ابتدا باید تیر بارهایی که روی خاکریز مستقر بود خاموش می کردیم، آقای حیدری با شجاعت و شهامت زیاد جلو تر از دیگران به جلو می رفت و با تیر بارها عراقی ها را می کشت. بالاخره خط اول دشمن شکسته شد و خاکریز ناگهان سقوط کرد ناگهان دیدم دیدم صدای تیر بار آقای حیدری خاموش شد و دو زانو روز زمین نشست و مثل اینکه می خواهد سجده کند سر ب خاک گذاشت رفتم بالای سرش که بگویم این چه وقت سجده کردن است که دیدم تیر سیمینوف به پیشانی اش اصابت کرده و به شهادت رسیده است.<ref>[http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=7606: سایت یاران رضا]</ref> | در عملیات والفجر یک، در واحد تخریب مشغول خدمت بودیم، قبل از عملیات ما میدان مین را برای عبور نیروها خنثی نمودیم و به اصطلاح معبری باز کردیم و عقب برگشتیم. آقای حیدری نزد فرمانده رفت و از او خواست تا در عملیات شرکت کنیم و جزء نیروهای خط شکن باشیم بالاخره موافقت فرمانده را گرفت و هر دو نفر ما جزء نیروهای خط شکن شدیم. عملیات آغاز شد بعد از طی کردن مسیری به خط دشمن رسیدیم. برای شکستن خط ابتدا باید تیر بارهایی که روی خاکریز مستقر بود خاموش می کردیم، آقای حیدری با شجاعت و شهامت زیاد جلو تر از دیگران به جلو می رفت و با تیر بارها عراقی ها را می کشت. بالاخره خط اول دشمن شکسته شد و خاکریز ناگهان سقوط کرد ناگهان دیدم دیدم صدای تیر بار آقای حیدری خاموش شد و دو زانو روز زمین نشست و مثل اینکه می خواهد سجده کند سر ب خاک گذاشت رفتم بالای سرش که بگویم این چه وقت سجده کردن است که دیدم تیر سیمینوف به پیشانی اش اصابت کرده و به شهادت رسیده است.<ref>[http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=7606: سایت یاران رضا]</ref> |
نسخهٔ ۲۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۰
محمد کاظم حیدری | |
---|---|
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | کاشمر |
شهادت | ۱۳۶۲/۲/۳۰ |
محل دفن | شهید مدرس |
سمتها | رزمنده |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
شغل | دانش آموز |
خانواده | نام پدر یوسفعلی |
خاطرات:
در عملیات والفجر یک، در واحد تخریب مشغول خدمت بودیم، قبل از عملیات ما میدان مین را برای عبور نیروها خنثی نمودیم و به اصطلاح معبری باز کردیم و عقب برگشتیم. آقای حیدری نزد فرمانده رفت و از او خواست تا در عملیات شرکت کنیم و جزء نیروهای خط شکن باشیم بالاخره موافقت فرمانده را گرفت و هر دو نفر ما جزء نیروهای خط شکن شدیم. عملیات آغاز شد بعد از طی کردن مسیری به خط دشمن رسیدیم. برای شکستن خط ابتدا باید تیر بارهایی که روی خاکریز مستقر بود خاموش می کردیم، آقای حیدری با شجاعت و شهامت زیاد جلو تر از دیگران به جلو می رفت و با تیر بارها عراقی ها را می کشت. بالاخره خط اول دشمن شکسته شد و خاکریز ناگهان سقوط کرد ناگهان دیدم دیدم صدای تیر بار آقای حیدری خاموش شد و دو زانو روز زمین نشست و مثل اینکه می خواهد سجده کند سر ب خاک گذاشت رفتم بالای سرش که بگویم این چه وقت سجده کردن است که دیدم تیر سیمینوف به پیشانی اش اصابت کرده و به شهادت رسیده است.[۱]