شهید محمد عارفی: تفاوت بین نسخهها
از دانشنامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
(صفحهای جدید حاوی « کد شهید: 6523983 تاریخ تولد : نام : محمد محل تولد : کاشمر نام خانوادگی :...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱۰: | سطر ۱۰: | ||
نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | ||
گلزار : باغمزار | گلزار : باغمزار | ||
− | خاطرات | + | ==خاطرات== |
− | + | خواب و رویای دیگران در مورد شهادت شهید | |
− | موضوع | + | موضوع خواب و روياي ديگران در مورد شهادت شهيد |
راوی زهرا تاج | راوی زهرا تاج | ||
متن کامل خاطره | متن کامل خاطره | ||
− | زمانی که محمد در جبهه به شهادت رسید، خواب دیدم که یک تابوت روی سرم گرفتم و با یک شیشه گلاب به سمت باغمزار حرکت میکنم. به آنجا که رسیدم، پای یک درخت را با دستهایم گور کردم و تابوت را در آن دفن کردم وبه رویش گلاب پاشیدم و سپس به خانه برگشتم. صبح که از خواب بیدار شدم در اولین کلامم به فرزندانم گفتم: محمد شهید شده، بچهها گفتند: نه مادر، چرا این حرف را میزنی و این فکرها را میکنی، گفتم: دیشب خوابش را دیدهام که شهید شده است. و همانگونه نیز شد. همانروز کمکم خبر شهادت فرزندم را به ما دادند. | + | *زمانی که محمد در جبهه به شهادت رسید، خواب دیدم که یک تابوت روی سرم گرفتم و با یک شیشه گلاب به سمت باغمزار حرکت میکنم. به آنجا که رسیدم، پای یک درخت را با دستهایم گور کردم و تابوت را در آن دفن کردم وبه رویش گلاب پاشیدم و سپس به خانه برگشتم. صبح که از خواب بیدار شدم در اولین کلامم به فرزندانم گفتم: محمد شهید شده، بچهها گفتند: نه مادر، چرا این حرف را میزنی و این فکرها را میکنی، گفتم: دیشب خوابش را دیدهام که شهید شده است. و همانگونه نیز شد. همانروز کمکم خبر شهادت فرزندم را به ما دادند. |
منبع سایت: http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=14136 | منبع سایت: http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=14136 |
نسخهٔ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۴۴
کد شهید: 6523983 تاریخ تولد : نام : محمد محل تولد : کاشمر نام خانوادگی : عارفی تاریخ شهادت : 1365/11/11 نام پدر : حسین مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : دانش آموز یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده گلزار : باغمزار
خاطرات
خواب و رویای دیگران در مورد شهادت شهید موضوع خواب و روياي ديگران در مورد شهادت شهيد راوی زهرا تاج متن کامل خاطره
- زمانی که محمد در جبهه به شهادت رسید، خواب دیدم که یک تابوت روی سرم گرفتم و با یک شیشه گلاب به سمت باغمزار حرکت میکنم. به آنجا که رسیدم، پای یک درخت را با دستهایم گور کردم و تابوت را در آن دفن کردم وبه رویش گلاب پاشیدم و سپس به خانه برگشتم. صبح که از خواب بیدار شدم در اولین کلامم به فرزندانم گفتم: محمد شهید شده، بچهها گفتند: نه مادر، چرا این حرف را میزنی و این فکرها را میکنی، گفتم: دیشب خوابش را دیدهام که شهید شده است. و همانگونه نیز شد. همانروز کمکم خبر شهادت فرزندم را به ما دادند.
منبع سایت: http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=14136