شهید علی اکبر عباس آبادی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «کد شهید : 6216375 نام : علی‌اکبر محل تولد : سبزوار نام خانوادگی : عباس‌آبادی‌...» ایجاد کرد)
 
سطر ۳۵: سطر ۳۵:
  
  
وقتی از آموزش آمده بود می خواست به جبهه برود . من در خواب دیدم که دو دسته زنجیر می زند . و یک سید بزرگواری کنار علی اکبر ایستاده است . و من گفتم : اینها چه کسانی هستند؟ او گفت : اینها یاران امام خمینی هستند . که من خواستم به آنها ملحق شوم که نشد . من صبح قضیه را به علی اکبر گفتم، او هم خدا را شکر کرد و گفت که سر افراز شدم . به آرزوی خود می رسم و فردای آن روز با خوشحالی خداحافظی کرد و رفت . که دیدم نزدیک بیست روز بیشتر طول نکشید که خبر شهادت او را آوردند . وقتی که خبرش را به من دادند من خیلی خوشحال شدم که او در راه دین و اسلام شهید شده است .
+
وقتی از آموزش آمده بود می خواست به جبهه برود . من در خواب دیدم که دو دسته زنجیر می زند . و یک سید بزرگواری کنار علی اکبر ایستاده است . و من گفتم : اینها چه کسانی هستند؟ او گفت : اینها یاران امام خمینی هستند . که من خواستم به آنها ملحق شوم که نشد . من صبح قضیه را به علی اکبر گفتم، او هم خدا را شکر کرد و گفت که سر افراز شدم . به آرزوی خود می رسم و فردای آن روز با خوشحالی خداحافظی کرد و رفت . که دیدم نزدیک بیست روز بیشتر طول نکشید که خبر شهادت او را آوردند . وقتی که خبرش را به من دادند من خیلی خوشحال شدم که او در راه دین و اسلام شهید شده است.<ref>[http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=%2014219 سایت یاران رضا]</ref>
 +
==پانویس==
  
منبع سایت: http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID= 14219
+
<references />

نسخهٔ ‏۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۲۸

کد شهید : 6216375

نام : علی‌اکبر

محل تولد : سبزوار

نام خانوادگی : عباس‌آبادی‌

تاریخ شهادت : 1362/04/06

نام پدر : رمضانعلی‌

مکان شهادت : مهاباد


تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :

شغل : یگان خدمتی :

گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است .

نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده‌

گلزار :

خاطرات

خواب و رویای دیگران درمورد شهید

موضوع خواب و روياي ديگران درمورد شهيد

راوی فاطمه نوباغه

متن کامل خاطره


وقتی از آموزش آمده بود می خواست به جبهه برود . من در خواب دیدم که دو دسته زنجیر می زند . و یک سید بزرگواری کنار علی اکبر ایستاده است . و من گفتم : اینها چه کسانی هستند؟ او گفت : اینها یاران امام خمینی هستند . که من خواستم به آنها ملحق شوم که نشد . من صبح قضیه را به علی اکبر گفتم، او هم خدا را شکر کرد و گفت که سر افراز شدم . به آرزوی خود می رسم و فردای آن روز با خوشحالی خداحافظی کرد و رفت . که دیدم نزدیک بیست روز بیشتر طول نکشید که خبر شهادت او را آوردند . وقتی که خبرش را به من دادند من خیلی خوشحال شدم که او در راه دین و اسلام شهید شده است.[۱]

پانویس

  1. سایت یاران رضا