شهید غلام رضا علی زاده: تفاوت بین نسخهها
Bozorgmehr98 (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | کد شهید: 6525886 | + | کد شهید: 6525886 |
− | نام : غلامرضا | + | |
− | + | نام : غلامرضا | |
− | + | ||
− | + | نام خانوادگی : علیزاده | |
− | + | ||
+ | نام پدر : عیدمحمد | ||
+ | |||
+ | محل تولد : اسفراین | ||
+ | |||
+ | تاریخ شهادت : 1365/10/24 | ||
+ | |||
+ | تحصیلات : نامشخص | ||
+ | |||
+ | شغل : محصل | ||
+ | |||
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. | گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. | ||
− | نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | + | |
+ | نوع عضویت : سایر شهدا | ||
+ | |||
+ | مسئولیت : رزمنده | ||
+ | |||
گلزار : شهداء | گلزار : شهداء | ||
− | خاطرات | + | |
+ | |||
+ | ==خاطرات== | ||
+ | |||
لحظه و نحوه شهادت | لحظه و نحوه شهادت | ||
− | + | ||
راوی حسن گرامی | راوی حسن گرامی | ||
− | |||
− | در عملیات کربلای پنج در منطقه ی شلمچه بود که غلامرضا بعد از ساختن سنگر دوشیکا را آماده کرد تا به طرف دشمن تیراندازی کند ولی گلوله ی خمپاره درست کنار سنگر ایشان فرود آمد و باعث فرو ریختن سنگر بر روی علیزاده شد و همین علت باعث شد که ایشان به شهادت برسند. | + | |
+ | *در عملیات کربلای پنج در منطقه ی شلمچه بود که غلامرضا بعد از ساختن سنگر دوشیکا را آماده کرد تا به طرف دشمن تیراندازی کند ولی گلوله ی خمپاره درست کنار سنگر ایشان فرود آمد و باعث فرو ریختن سنگر بر روی علیزاده شد و همین علت باعث شد که ایشان به شهادت برسند. | ||
+ | |||
+ | |||
محبوبیت شهید نزد دیگران | محبوبیت شهید نزد دیگران | ||
− | + | ||
راوی شاه جان توحیدی | راوی شاه جان توحیدی | ||
− | |||
− | یادم هست یکبار که به منزل یکی از دوستان رفته بودیم بر روی دیوار خانه ی آنها برنامه ی هفتگی فرزندشان را نصب کرده بودند وقتی دقت کردم متوجه شدم که عکس غلامرضا را در زمینه ی برنامه ی هفتگی چاپ کرده و بین بچه های روستا پخش کرده بود وقتی علت را جویا شدم در جواب به من گفتند به خاطر اخلاقیات خوب و خداپسندانه غلام رضا و درس خوان بودن ایشان عکس را در زمینه ی برنامه ی هفتگی چاپ کرده تا برای دانش آموزان اولگویی باشد و بچه ها دنباله رو راه ایشان باشند. | + | |
+ | *یادم هست یکبار که به منزل یکی از دوستان رفته بودیم بر روی دیوار خانه ی آنها برنامه ی هفتگی فرزندشان را نصب کرده بودند وقتی دقت کردم متوجه شدم که عکس غلامرضا را در زمینه ی برنامه ی هفتگی چاپ کرده و بین بچه های روستا پخش کرده بود وقتی علت را جویا شدم در جواب به من گفتند به خاطر اخلاقیات خوب و خداپسندانه غلام رضا و درس خوان بودن ایشان عکس را در زمینه ی برنامه ی هفتگی چاپ کرده تا برای دانش آموزان اولگویی باشد و بچه ها دنباله رو راه ایشان باشند. | ||
+ | |||
لحظه و نحوه شهادت | لحظه و نحوه شهادت | ||
− | + | ||
راوی صدیقه علیزاده | راوی صدیقه علیزاده | ||
− | + | ||
یکی از همرزمان غلام رضا برای ما تعریف می کرد که از عملیات بر می گشتیم که دوباره درخواست نیرو کردم. غلام رضا با این که خیلی خسته بود و توان راه رفتن نداشت دوباره ثبت نام کرد و با وجود ترکشی که در ناحیه ی شانه حمل میکرد در عملیات دیگر شرکت نمود در آن موقع و در آن عملیات هواپیماهای دشمن منطقه را بمباران کردند که ایشان در حال برگشتن ترکش دیگری به بدنشان اصابت می کند و شهید می شود. | یکی از همرزمان غلام رضا برای ما تعریف می کرد که از عملیات بر می گشتیم که دوباره درخواست نیرو کردم. غلام رضا با این که خیلی خسته بود و توان راه رفتن نداشت دوباره ثبت نام کرد و با وجود ترکشی که در ناحیه ی شانه حمل میکرد در عملیات دیگر شرکت نمود در آن موقع و در آن عملیات هواپیماهای دشمن منطقه را بمباران کردند که ایشان در حال برگشتن ترکش دیگری به بدنشان اصابت می کند و شهید می شود. | ||
+ | |||
+ | |||
لحظه و نحوه شهادت | لحظه و نحوه شهادت | ||
− | + | ||
راوی حیدر علی یوسف آبادی | راوی حیدر علی یوسف آبادی | ||
− | |||
− | در عملیات کربلای پنج در منطقه ی شلمچه من و غلام رضا با نیروهای دیگر بعنوان نیروهای کمکی به آنجا اعزام شدیم و منطقه ی ما در دید کامل دشمن بود آن موقع دشمن تازه حمله ی خود را شروع کرده و منطقه را محاصره کرده بود وقتی ما به آنجا رسیدیم شهید علیزاده مشغول ساختن سنگر شد و گفت: اجازه بدهید دوشیکا را آماده کنم می دانم چه پدری از این دشمن در بیاورم وقتی ایشان سنگر را درست کرد و دوشیکا را آماده کرد خمپاره ای به کنار سنگر ایشان اصابت کرد و پس از فرو ریختن سنگر بر رویش ایشان به شهادت رسید.<ref>[http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=15138 سایت یاران رضا]</ref> | + | |
+ | در عملیات کربلای پنج در منطقه ی شلمچه من و غلام رضا با نیروهای دیگر بعنوان نیروهای کمکی به آنجا اعزام شدیم و منطقه ی ما در دید کامل دشمن بود آن موقع دشمن تازه حمله ی خود را شروع کرده و منطقه را محاصره کرده بود وقتی ما به آنجا رسیدیم شهید علیزاده مشغول ساختن سنگر شد و گفت: اجازه بدهید دوشیکا را آماده کنم می دانم چه پدری از این دشمن در بیاورم وقتی ایشان سنگر را درست کرد و دوشیکا را آماده کرد خمپاره ای به کنار سنگر ایشان اصابت کرد و پس از فرو ریختن سنگر بر رویش ایشان به شهادت رسید. | ||
+ | |||
+ | <ref>[http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=15138 سایت یاران رضا]</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۶
کد شهید: 6525886
نام : غلامرضا
نام خانوادگی : علیزاده
نام پدر : عیدمحمد
محل تولد : اسفراین
تاریخ شهادت : 1365/10/24
تحصیلات : نامشخص
شغل : محصل
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است.
نوع عضویت : سایر شهدا
مسئولیت : رزمنده
گلزار : شهداء
خاطرات
لحظه و نحوه شهادت
راوی حسن گرامی
- در عملیات کربلای پنج در منطقه ی شلمچه بود که غلامرضا بعد از ساختن سنگر دوشیکا را آماده کرد تا به طرف دشمن تیراندازی کند ولی گلوله ی خمپاره درست کنار سنگر ایشان فرود آمد و باعث فرو ریختن سنگر بر روی علیزاده شد و همین علت باعث شد که ایشان به شهادت برسند.
محبوبیت شهید نزد دیگران
راوی شاه جان توحیدی
- یادم هست یکبار که به منزل یکی از دوستان رفته بودیم بر روی دیوار خانه ی آنها برنامه ی هفتگی فرزندشان را نصب کرده بودند وقتی دقت کردم متوجه شدم که عکس غلامرضا را در زمینه ی برنامه ی هفتگی چاپ کرده و بین بچه های روستا پخش کرده بود وقتی علت را جویا شدم در جواب به من گفتند به خاطر اخلاقیات خوب و خداپسندانه غلام رضا و درس خوان بودن ایشان عکس را در زمینه ی برنامه ی هفتگی چاپ کرده تا برای دانش آموزان اولگویی باشد و بچه ها دنباله رو راه ایشان باشند.
لحظه و نحوه شهادت
راوی صدیقه علیزاده
یکی از همرزمان غلام رضا برای ما تعریف می کرد که از عملیات بر می گشتیم که دوباره درخواست نیرو کردم. غلام رضا با این که خیلی خسته بود و توان راه رفتن نداشت دوباره ثبت نام کرد و با وجود ترکشی که در ناحیه ی شانه حمل میکرد در عملیات دیگر شرکت نمود در آن موقع و در آن عملیات هواپیماهای دشمن منطقه را بمباران کردند که ایشان در حال برگشتن ترکش دیگری به بدنشان اصابت می کند و شهید می شود.
لحظه و نحوه شهادت
راوی حیدر علی یوسف آبادی
در عملیات کربلای پنج در منطقه ی شلمچه من و غلام رضا با نیروهای دیگر بعنوان نیروهای کمکی به آنجا اعزام شدیم و منطقه ی ما در دید کامل دشمن بود آن موقع دشمن تازه حمله ی خود را شروع کرده و منطقه را محاصره کرده بود وقتی ما به آنجا رسیدیم شهید علیزاده مشغول ساختن سنگر شد و گفت: اجازه بدهید دوشیکا را آماده کنم می دانم چه پدری از این دشمن در بیاورم وقتی ایشان سنگر را درست کرد و دوشیکا را آماده کرد خمپاره ای به کنار سنگر ایشان اصابت کرد و پس از فرو ریختن سنگر بر رویش ایشان به شهادت رسید.