شهیدامیرحسین یحیایی: تفاوت بین نسخهها
Bagheri9711 (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی «شهید امیرحسین یحیایی تاریخ تولد : 1341/04/23 تاریخ شهادت : 1361/11/02 محل شهادت : نام...» ایجاد کرد) |
|||
(۷ نسخههای متوسط توسط ۵ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | [[شهیدامیرحسین یحیایی]] | |
− | تاریخ تولد : 1341/04/23 | + | [[تاریخ تولد : 1341/04/23]] |
− | تاریخ شهادت : 1361/11/02 | + | [[تاریخ شهادت : 1361/11/02]] |
محل شهادت : نامشخص | محل شهادت : نامشخص | ||
محل آرامگاه : مرکزی - خنداب - ادشته | محل آرامگاه : مرکزی - خنداب - ادشته | ||
− | |||
− | وصیت نامه | + | ==وصیت نامه== |
− | با درود به آنكه به من جان داد كه در راه اسلام فداكنم و سلام بر سرور شهيدان حسين ابن على و با سلام به رهبر عظيم الاشئان امام خمينى اينجانب سرباز وظيفه امير حسين كيايى وصيت نامه خود را به شرح زير اعلام ميدارم مادرم بخود ببال و افتخار كن كه يگانه | + | با درود به آنكه به من جان داد كه در راه اسلام فداكنم و سلام بر سرور شهيدان حسين ابن على و با سلام به رهبر عظيم الاشئان [[امام خمينى]] اينجانب [[سرباز وظيفه]] امير حسين كيايى وصيت نامه خود را به شرح زير اعلام ميدارم مادرم بخود ببال و افتخار كن كه يگانه فرزندت را در راه خدادادى وهمچون مادرى شير دل و صبور باش و لباس نوپوش و شادى كن و بر مزارم شيرينى تقسيم كن چون وقت ندارم درشب زفاف و دامادى من گريه كنند مادرم خواهرنم را جمع كن و شادى كنيد براى من گريهنكنيد و اما خواهران و برادرم كه بعد از نبودن پدرم برايم پدرى كردند دايه اى مهربان وبرايم دلسوز بودند و از شما خجالت دارم چون شما بسيار زحمت مرا كشيده ايد و برايم ؟؟؟ داشتيد و مرا همچون فرزند خويش زير بالتان قرار داديد ( برايم گريه نكنيد ) براى من شادى كنيد لباسهاى نو بپوشيد زهرا خواهرم تنها برادرت داماد شد دامادى كه خلعت دامادى كفنش و حناى عروسيش خون جمله زفافش صبر و چه عروسى بهتر از اين جوانى چون قاسم ابن الحسن عروسى كند اميدوارم كه برادر خوبى براى خواهرانم و برادرم و مادرم لايق بوده باشم مادرم و خواهرانم در آخرين حرفهايم ميگويم كه براى من گريه نكنيد كه روح من عذاب ميكشد بخنديد شادى كنيد و شاد باشيد و شيرينى تقسيم كنيد كه آرزويم بر آورده شد يعنى داماد شدم و افتخار كنيد كه پسرتان را در راه اسلام و براى خدا داديد ديگر حرفى ندارم و آرزوى پيروزى و موفقيت براى همه شما دارم و در مرحله اول جنگ را فراموش نكنيد خدا حافظ مادر مهربانم برادرم على لباس نو بپوشيد و همچنين خواهر زاده هايم رضا و احمد لباس نو بپوشيد و بر مزارم گريه نكنيد لباس سياه هم نميخواهد بپوشيد .<ref>[http://ajashohada.ir/home/martyrdetails/29216 سایت شهدای ارتش]</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
− | + | <references /> | |
− | + | == ردهها == | |
− | http://ajashohada.ir/home/martyrdetails/29216 | + | [[رده: شهدا]] |
+ | [[رده: شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان مرکزی]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان خنداب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۱۲
شهیدامیرحسین یحیایی
تاریخ تولد : 1341/04/23 تاریخ شهادت : 1361/11/02
محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه : مرکزی - خنداب - ادشته
وصیت نامه
با درود به آنكه به من جان داد كه در راه اسلام فداكنم و سلام بر سرور شهيدان حسين ابن على و با سلام به رهبر عظيم الاشئان امام خمينى اينجانب سرباز وظيفه امير حسين كيايى وصيت نامه خود را به شرح زير اعلام ميدارم مادرم بخود ببال و افتخار كن كه يگانه فرزندت را در راه خدادادى وهمچون مادرى شير دل و صبور باش و لباس نوپوش و شادى كن و بر مزارم شيرينى تقسيم كن چون وقت ندارم درشب زفاف و دامادى من گريه كنند مادرم خواهرنم را جمع كن و شادى كنيد براى من گريهنكنيد و اما خواهران و برادرم كه بعد از نبودن پدرم برايم پدرى كردند دايه اى مهربان وبرايم دلسوز بودند و از شما خجالت دارم چون شما بسيار زحمت مرا كشيده ايد و برايم ؟؟؟ داشتيد و مرا همچون فرزند خويش زير بالتان قرار داديد ( برايم گريه نكنيد ) براى من شادى كنيد لباسهاى نو بپوشيد زهرا خواهرم تنها برادرت داماد شد دامادى كه خلعت دامادى كفنش و حناى عروسيش خون جمله زفافش صبر و چه عروسى بهتر از اين جوانى چون قاسم ابن الحسن عروسى كند اميدوارم كه برادر خوبى براى خواهرانم و برادرم و مادرم لايق بوده باشم مادرم و خواهرانم در آخرين حرفهايم ميگويم كه براى من گريه نكنيد كه روح من عذاب ميكشد بخنديد شادى كنيد و شاد باشيد و شيرينى تقسيم كنيد كه آرزويم بر آورده شد يعنى داماد شدم و افتخار كنيد كه پسرتان را در راه اسلام و براى خدا داديد ديگر حرفى ندارم و آرزوى پيروزى و موفقيت براى همه شما دارم و در مرحله اول جنگ را فراموش نكنيد خدا حافظ مادر مهربانم برادرم على لباس نو بپوشيد و همچنين خواهر زاده هايم رضا و احمد لباس نو بپوشيد و بر مزارم گريه نكنيد لباس سياه هم نميخواهد بپوشيد .[۱]