شهید علی اکبر فرار: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده)
سطر ۱۸: سطر ۱۸:
 
محل دفن : گلزار شهدای امامزاده اسحاق (ع) – خرامه
 
محل دفن : گلزار شهدای امامزاده اسحاق (ع) – خرامه
  
rId4
 
  
 
==زندگی نامه==
 
==زندگی نامه==
سطر ۳۲: سطر ۳۱:
 
ایشان با همه اهل خانواده با مهربانی برخورد می کرد و در کارهایشان به    آن ها کمک  می کرد . او هیچ موقع نمی گفت : (من) . او  خودسازی را طوری شروع کرده بود که دیگران از او درس می گرفتند و در این رابطه می گفت : خودسازی ، یک مرحله تکامل انسان و در انتها شهادت است . وقتی تکامل پیدا می کنم که به شهادت برسم و سرانجام راهی را که انتخاب کردم می دانم که آخر آن شهادت است .
 
ایشان با همه اهل خانواده با مهربانی برخورد می کرد و در کارهایشان به    آن ها کمک  می کرد . او هیچ موقع نمی گفت : (من) . او  خودسازی را طوری شروع کرده بود که دیگران از او درس می گرفتند و در این رابطه می گفت : خودسازی ، یک مرحله تکامل انسان و در انتها شهادت است . وقتی تکامل پیدا می کنم که به شهادت برسم و سرانجام راهی را که انتخاب کردم می دانم که آخر آن شهادت است .
 
ایشان در معاشرت با مردم ، نهایت دوستی واحترام را به جا می آورد در کمک کردن به همسایگان کوتاهی نمی کرد در جلسات دینی و مذهبی مخصوصاً دعای کمیل و نماز جمعه شرکت می کرد و به نماز اول وقت اهمیت می داد و خانواده را به رعایت آن سفارش می کرد ، به امام خمینی علاقه خیلی زیادی داشت و در صحبت هایش اشاره می کرد که دنباله رو امام باشید اگر اسلام می خواهید ، اگر دین می خواهید. جبهه و جنگ را یک نعمت می دانست و می گفت : من هیچ موقع از جبهه دست نمی کشم تا پیروز شویم ما باید درس شهامت را از حسین بیاموزیم و نباید زیر بار ظلم زندگی کنیم و حسین وار وارد جبهه شویم و به امید خدا دشمن را نابود کنیم  ایشان عاشق شهادت بود و می گفت ای دوستان عزیز تنها ، تنها شهادت می تواند گلوی ۱۷ ساله ام را سیراب کند و از کانال شهادت است که راه حسین تداوم می یابد . مادر تو باید خوشحال باشی که من را به جایی رساندی که امام زمان به آنجا می رود و به سنگر نشینان سر می زند و گلها را    می بیند و آنها را گلچین می کند . پدر و مادر عزیزم فکر نکنید که اینها که شهید شده اند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می گیرند .
 
ایشان در معاشرت با مردم ، نهایت دوستی واحترام را به جا می آورد در کمک کردن به همسایگان کوتاهی نمی کرد در جلسات دینی و مذهبی مخصوصاً دعای کمیل و نماز جمعه شرکت می کرد و به نماز اول وقت اهمیت می داد و خانواده را به رعایت آن سفارش می کرد ، به امام خمینی علاقه خیلی زیادی داشت و در صحبت هایش اشاره می کرد که دنباله رو امام باشید اگر اسلام می خواهید ، اگر دین می خواهید. جبهه و جنگ را یک نعمت می دانست و می گفت : من هیچ موقع از جبهه دست نمی کشم تا پیروز شویم ما باید درس شهامت را از حسین بیاموزیم و نباید زیر بار ظلم زندگی کنیم و حسین وار وارد جبهه شویم و به امید خدا دشمن را نابود کنیم  ایشان عاشق شهادت بود و می گفت ای دوستان عزیز تنها ، تنها شهادت می تواند گلوی ۱۷ ساله ام را سیراب کند و از کانال شهادت است که راه حسین تداوم می یابد . مادر تو باید خوشحال باشی که من را به جایی رساندی که امام زمان به آنجا می رود و به سنگر نشینان سر می زند و گلها را    می بیند و آنها را گلچین می کند . پدر و مادر عزیزم فکر نکنید که اینها که شهید شده اند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می گیرند .
منبع <ref>سایت شهدای استان فارس</ref>
+
منبع <ref>[http://www.iranshahid.ir/?cat=5&paged=34 سایت شهدای استان فارس]</ref>
 
+
[http://www.iranshahid.ir/?cat=5&paged=34 سایت شهدای استان فارس]
+
 
+
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۰۵

شهید : علی اکبر فرار

فرزند : نصراله

عضو : بسیج

تاریخ تولد : ۱۱/۷/۱۳۴۵

محل تولد : خرامه

تاریخ شهادت : ۷/۶/۱۳۶۲

محل شهادت : جبهه زبیدات

عملیّات : والفجر مقدماتی

محل دفن : گلزار شهدای امامزاده اسحاق (ع) – خرامه


زندگی نامه

شهید علی اکبر فرار در خانواده ای با تقوا و پرهیزگار به دنیا آمد .بعد از ایام کودکی وارد مدرسه شد . در دوره ابتدایی دو سال از مقطع راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت . او از همان کودکی فردی مبارز و انقلابی بود . از سال ۱۳۵۹ که جنگ شروع شد به عضویت بسیج در آمد و تا سال ۱۳۶۱ که برای اولین بار به جبهه رفت به فعالیت مذهبی در بسیج ادامه داد . از سال ۱۳۶۱ تا سال ۱۳۶۲ که به شهادت رسید چهار مرحله به جبهه رفت و در عملیات های فتح المبین مسلم ابن عقیل ، رقابیه (فکه) و والفجر مقدماتی شرکت کرد که سرانجام در عملیات والفجر مقدماتی بر اثر اصابت ترکش و خمپاره به کمر و پای ایشان ، در تاریخ ۷/۶/۱۳۶۲ به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت دست یافت . خصوصیات شهید : ایشان با همه اهل خانواده با مهربانی برخورد می کرد و در کارهایشان به آن ها کمک می کرد . او هیچ موقع نمی گفت : (من) . او خودسازی را طوری شروع کرده بود که دیگران از او درس می گرفتند و در این رابطه می گفت : خودسازی ، یک مرحله تکامل انسان و در انتها شهادت است . وقتی تکامل پیدا می کنم که به شهادت برسم و سرانجام راهی را که انتخاب کردم می دانم که آخر آن شهادت است . ایشان در معاشرت با مردم ، نهایت دوستی واحترام را به جا می آورد در کمک کردن به همسایگان کوتاهی نمی کرد در جلسات دینی و مذهبی مخصوصاً دعای کمیل و نماز جمعه شرکت می کرد و به نماز اول وقت اهمیت می داد و خانواده را به رعایت آن سفارش می کرد ، به امام خمینی علاقه خیلی زیادی داشت و در صحبت هایش اشاره می کرد که دنباله رو امام باشید اگر اسلام می خواهید ، اگر دین می خواهید. جبهه و جنگ را یک نعمت می دانست و می گفت : من هیچ موقع از جبهه دست نمی کشم تا پیروز شویم ما باید درس شهامت را از حسین بیاموزیم و نباید زیر بار ظلم زندگی کنیم و حسین وار وارد جبهه شویم و به امید خدا دشمن را نابود کنیم ایشان عاشق شهادت بود و می گفت ای دوستان عزیز تنها ، تنها شهادت می تواند گلوی ۱۷ ساله ام را سیراب کند و از کانال شهادت است که راه حسین تداوم می یابد . مادر تو باید خوشحال باشی که من را به جایی رساندی که امام زمان به آنجا می رود و به سنگر نشینان سر می زند و گلها را می بیند و آنها را گلچین می کند . پدر و مادر عزیزم فکر نکنید که اینها که شهید شده اند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می گیرند .

وصیتنامه

شهید علی اکبر فرار در خانواده ای با تقوا و پرهیزگار به دنیا آمد .بعد از ایام کودکی وارد مدرسه شد . در دوره ابتدایی دو سال از مقطع راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت . او از همان کودکی فردی مبارز و انقلابی بود . از سال ۱۳۵۹ که جنگ شروع شد به عضویت بسیج در آمد و تا سال ۱۳۶۱ که برای اولین بار به جبهه رفت به فعالیت مذهبی در بسیج ادامه داد . از سال ۱۳۶۱ تا سال ۱۳۶۲ که به شهادت رسید چهار مرحله به جبهه رفت و در عملیات های فتح المبین مسلم ابن عقیل ، رقابیه (فکه) و والفجر مقدماتی شرکت کرد که سرانجام در عملیات والفجر مقدماتی بر اثر اصابت ترکش و خمپاره به کمر و پای ایشان ، در تاریخ ۷/۶/۱۳۶۲ به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت دست یافت . خصوصیات شهید : ایشان با همه اهل خانواده با مهربانی برخورد می کرد و در کارهایشان به آن ها کمک می کرد . او هیچ موقع نمی گفت : (من) . او خودسازی را طوری شروع کرده بود که دیگران از او درس می گرفتند و در این رابطه می گفت : خودسازی ، یک مرحله تکامل انسان و در انتها شهادت است . وقتی تکامل پیدا می کنم که به شهادت برسم و سرانجام راهی را که انتخاب کردم می دانم که آخر آن شهادت است . ایشان در معاشرت با مردم ، نهایت دوستی واحترام را به جا می آورد در کمک کردن به همسایگان کوتاهی نمی کرد در جلسات دینی و مذهبی مخصوصاً دعای کمیل و نماز جمعه شرکت می کرد و به نماز اول وقت اهمیت می داد و خانواده را به رعایت آن سفارش می کرد ، به امام خمینی علاقه خیلی زیادی داشت و در صحبت هایش اشاره می کرد که دنباله رو امام باشید اگر اسلام می خواهید ، اگر دین می خواهید. جبهه و جنگ را یک نعمت می دانست و می گفت : من هیچ موقع از جبهه دست نمی کشم تا پیروز شویم ما باید درس شهامت را از حسین بیاموزیم و نباید زیر بار ظلم زندگی کنیم و حسین وار وارد جبهه شویم و به امید خدا دشمن را نابود کنیم ایشان عاشق شهادت بود و می گفت ای دوستان عزیز تنها ، تنها شهادت می تواند گلوی ۱۷ ساله ام را سیراب کند و از کانال شهادت است که راه حسین تداوم می یابد . مادر تو باید خوشحال باشی که من را به جایی رساندی که امام زمان به آنجا می رود و به سنگر نشینان سر می زند و گلها را می بیند و آنها را گلچین می کند . پدر و مادر عزیزم فکر نکنید که اینها که شهید شده اند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می گیرند . منبع [۱]

پانویس

  1. سایت شهدای استان فارس