شهید علی اکبر نادری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(۵ نسخه‌های متوسط توسط ۴ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{جعبه اطلاعات افراد نظامی
 +
|نام فرد                = علی اکبر نادری
 +
|تصویر                  = aliakbar-naderi.jpg
 +
|توضیح تصویر            =
 +
|ملیت                  = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی
 +
|شهرت                  =
 +
|دین و مذهب            = [[مسلمان]]، [[شیعه]]
 +
|تولد                  =  [[1333]]
 +
|شهادت                  = [[الگو:شهدای 28 آذر|1359/09/28]]
 +
|وفات                  =
 +
|مرگ                    =
 +
|محل دفن                =
 +
|مفقود                  =
 +
|جانباز                =
 +
|اسارت                  =
 +
|نیرو                  =
 +
|یگانهای خدمت          =
 +
|طول خدمت              =
 +
|درجه                  =
 +
|سمت‌ها                  =
 +
|جنگ‌‌ها                  =
 +
|نشان‌های لیاقت          =
 +
|عملیات‌              =
 +
|فعالیت‌ها              =
 +
|تحصیلات                =
 +
|تخصص‌ها                =
 +
|شغل                    =
 +
|خانواده                =
 +
}}
 +
 +
 
شهيد علي اکبر نادري
 
شهيد علي اکبر نادري
  
 
==زندگینامه==
 
==زندگینامه==
  
شهيد علي اکبر نادري در سال 1333 در خانواده ای مؤمن و متدين در بخش نوبندگان به دنيا آمد و بزرگ شد. دوران پر نشاط کودکي را در دامان پدر و مادري مهربان گذراند و با شور و نشاط کودکانه، راهي مدرسه شد. وي دوران تحصيلی را یک به یک پشت سر گذاشت و تحصیلات خود را تا سوم دبيرستان در رشته طبيعي به پايان رساند.
+
[[شهيد علي اکبر نادري]] در سال 1333 در خانواده ای مؤمن و متدين در بخش نوبندگان به دنيا آمد و بزرگ شد. دوران پر نشاط کودکي را در دامان پدر و مادري مهربان گذراند و با شور و نشاط کودکانه، راهي مدرسه شد. وي دوران تحصيلی را یک به یک پشت سر گذاشت و تحصیلات خود را تا سوم دبيرستان در رشته طبيعي به پايان رساند.
او در کنار درس، به کار و فعالیت می پرداخت و به کشاورزي و مکانيکي علاقه زيادي نشان مي داد. به مطالعه کردن هم علاقمند بود و کتاب هاي شهيد مطهري را مي خواند. نماز و روزه را هرگز فراموش نمي کرد و خواهران و پدر و مادر را نیز به این دو مهم توصيه مي کرد و به قرآن و نهج البلاغه نیز علاقه زيادي داشت.
+
او در کنار درس، به کار و فعالیت می پرداخت و به کشاورزي و مکانيکي علاقه زيادي نشان مي داد. به مطالعه کردن هم علاقمند بود و کتاب هاي [[شهيد مطهري]] را مي خواند. نماز و روزه را هرگز فراموش نمي کرد و خواهران و پدر و مادر را نیز به این دو مهم توصيه مي کرد و به قرآن و نهج البلاغه نیز علاقه زيادي داشت.
 
پس از اتمام سال سوم دبیرستان، وارد ارتش شد و بعد از چندي که از خدمت وی در ارتش گذشت، بيشتر با جنايت هاي [[خاندان پهلوي]] آشنا گرديد و از اينکه در ارتش خدمت مي کرد، بسیار ناراحت بود و رنج می کشید تا اینکه بالأخره انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و ایشان نیز از این امر بسیار مسرور گردید.
 
پس از اتمام سال سوم دبیرستان، وارد ارتش شد و بعد از چندي که از خدمت وی در ارتش گذشت، بيشتر با جنايت هاي [[خاندان پهلوي]] آشنا گرديد و از اينکه در ارتش خدمت مي کرد، بسیار ناراحت بود و رنج می کشید تا اینکه بالأخره انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و ایشان نیز از این امر بسیار مسرور گردید.
 
آن شهید بزرگوار در زمان جنگ به جبهه رفت و به مبارزه با دشمنان پرداخت و در خونين شهر به دست مزدوران مجروح گرديد و به بيمارستان امام خميني تهران منتقل گرديد و بعد از دو ماه که در بيمارستان بستري بود، سرانجام در تاريخ 1359/09/28 به شهادت رسيد.
 
آن شهید بزرگوار در زمان جنگ به جبهه رفت و به مبارزه با دشمنان پرداخت و در خونين شهر به دست مزدوران مجروح گرديد و به بيمارستان امام خميني تهران منتقل گرديد و بعد از دو ماه که در بيمارستان بستري بود، سرانجام در تاريخ 1359/09/28 به شهادت رسيد.
 
rId4
 
  
 
==خاطرات==
 
==خاطرات==
سطر ۱۴: سطر ۴۳:
 
* خاطره از زبان مادر شهید:
 
* خاطره از زبان مادر شهید:
 
وقتی که انقلاب شد کمتر به خانه می آمد و ما نگرانش می شدیدم. یک روز به او گفتم که چرا به مرخصی نمی آیی؟ شهید گفت: باید کار کرد تا پولی که از بیت المال می گیرم حلال باشد و خداوند از ما راضی گردد.
 
وقتی که انقلاب شد کمتر به خانه می آمد و ما نگرانش می شدیدم. یک روز به او گفتم که چرا به مرخصی نمی آیی؟ شهید گفت: باید کار کرد تا پولی که از بیت المال می گیرم حلال باشد و خداوند از ما راضی گردد.
شهید از وقتی که خودش را شناخت، فکر و ذکرش بیچارگان بود و همیشه از قلبش شکایت داشت و می گفت قلبم تاریک است و کارنامه اعمالم سیاه است و پر از گناه. ولی اینطور نبود. قلبش پر از نور بود. او می گفت اگر قلبم پاک بود شهید می شدم. همیشه می گفت دلم می خواهد شهید شوم. بهش می گفتم: مادر اینطور نگو و اگر تو شهید شوی من چه کار کنم؟ من هم می میرم. شهید مرا دلداری داد و گفت این همه جوان شهید شده اند. من که کسی نیستم و بعد هم گفت مادر اگر یک وقتی من رفتم جبهه و شهید شدم نارحت نشوید و برایم گریه نکنید و همیشه و همه جا فکر و ذکرش شهادت بود و سرانجام هم خداوند او را پذیرفت و به پیش خودش برد.1<ref>سایت نوید شهید</ref>
+
شهید از وقتی که خودش را شناخت، فکر و ذکرش بیچارگان بود و همیشه از قلبش شکایت داشت و می گفت قلبم تاریک است و کارنامه اعمالم سیاه است و پر از گناه. ولی اینطور نبود. قلبش پر از نور بود. او می گفت اگر قلبم پاک بود شهید می شدم. همیشه می گفت دلم می خواهد شهید شوم. بهش می گفتم: مادر اینطور نگو و اگر تو شهید شوی من چه کار کنم؟ من هم می میرم. شهید مرا دلداری داد و گفت این همه جوان شهید شده اند. من که کسی نیستم و بعد هم گفت مادر اگر یک وقتی من رفتم جبهه و شهید شدم نارحت نشوید و برایم گریه نکنید و همیشه و همه جا فکر و ذکرش شهادت بود و سرانجام هم خداوند او را پذیرفت و به پیش خودش برد.1<ref>[http://navideshahed.com/fa/news/425445 سایت نوید شاهد]</ref>
rId5
+
 
+
 
+
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
+
<references />
<references />
+
== رده‌ها ==
 +
{{ترتیب‌پیش‌فرض:علی_اکبر_نادری}}
 +
[[رده: شهدا]]
 +
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
 +
[[رده: شهدای ارتش جمهوری اسلامی ]]
 +
[[رده: شهدای ایران]]
 +
[[رده: شهدای استان فارس]]
 +
[[رده: شهدای شهرستان فسا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۱۸

علی اکبر نادری
Aliakbar-naderi.jpg
ملیت پرچم ایران.png ایرانی
دین و مذهب مسلمان، شیعه
تولد 1333
شهادت 1359/09/28


شهيد علي اکبر نادري

زندگینامه

شهيد علي اکبر نادري در سال 1333 در خانواده ای مؤمن و متدين در بخش نوبندگان به دنيا آمد و بزرگ شد. دوران پر نشاط کودکي را در دامان پدر و مادري مهربان گذراند و با شور و نشاط کودکانه، راهي مدرسه شد. وي دوران تحصيلی را یک به یک پشت سر گذاشت و تحصیلات خود را تا سوم دبيرستان در رشته طبيعي به پايان رساند. او در کنار درس، به کار و فعالیت می پرداخت و به کشاورزي و مکانيکي علاقه زيادي نشان مي داد. به مطالعه کردن هم علاقمند بود و کتاب هاي شهيد مطهري را مي خواند. نماز و روزه را هرگز فراموش نمي کرد و خواهران و پدر و مادر را نیز به این دو مهم توصيه مي کرد و به قرآن و نهج البلاغه نیز علاقه زيادي داشت. پس از اتمام سال سوم دبیرستان، وارد ارتش شد و بعد از چندي که از خدمت وی در ارتش گذشت، بيشتر با جنايت هاي خاندان پهلوي آشنا گرديد و از اينکه در ارتش خدمت مي کرد، بسیار ناراحت بود و رنج می کشید تا اینکه بالأخره انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و ایشان نیز از این امر بسیار مسرور گردید. آن شهید بزرگوار در زمان جنگ به جبهه رفت و به مبارزه با دشمنان پرداخت و در خونين شهر به دست مزدوران مجروح گرديد و به بيمارستان امام خميني تهران منتقل گرديد و بعد از دو ماه که در بيمارستان بستري بود، سرانجام در تاريخ 1359/09/28 به شهادت رسيد.

خاطرات

  • خاطره از زبان مادر شهید:

وقتی که انقلاب شد کمتر به خانه می آمد و ما نگرانش می شدیدم. یک روز به او گفتم که چرا به مرخصی نمی آیی؟ شهید گفت: باید کار کرد تا پولی که از بیت المال می گیرم حلال باشد و خداوند از ما راضی گردد. شهید از وقتی که خودش را شناخت، فکر و ذکرش بیچارگان بود و همیشه از قلبش شکایت داشت و می گفت قلبم تاریک است و کارنامه اعمالم سیاه است و پر از گناه. ولی اینطور نبود. قلبش پر از نور بود. او می گفت اگر قلبم پاک بود شهید می شدم. همیشه می گفت دلم می خواهد شهید شوم. بهش می گفتم: مادر اینطور نگو و اگر تو شهید شوی من چه کار کنم؟ من هم می میرم. شهید مرا دلداری داد و گفت این همه جوان شهید شده اند. من که کسی نیستم و بعد هم گفت مادر اگر یک وقتی من رفتم جبهه و شهید شدم نارحت نشوید و برایم گریه نکنید و همیشه و همه جا فکر و ذکرش شهادت بود و سرانجام هم خداوند او را پذیرفت و به پیش خودش برد.1[۱]

پانویس

  1. سایت نوید شاهد

رده‌ها