شهیدابراهیم شابوتیان: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «شه ی د ابراه ی م شابوت ی ان زندگینامه فرزند موس ی در ب ی ست و چهارم آبان ماه 134...» ایجاد کرد) |
Amosoltany98 (بحث | مشارکتها) جز (Amosoltany98 صفحهٔ شهید ابراهیم شابوتیان را به شهیدابراهیم شابوتیان منتقل کرد) |
||
(۴ نسخههای متوسط توسط ۴ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | |
+ | |نام فرد = ابراهیم شابوتیان | ||
+ | |تصویر = eb_shabootian.jpg | ||
+ | |توضیح تصویر = | ||
+ | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | ||
+ | |شهرت = | ||
+ | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | ||
+ | |تولد = آبادان، [[زادروزهای 24 آبان |1341/08/24]] | ||
+ | |شهادت = عملیات [[والفجر]]، [[شهدای 22 فروردین |1362/01/22]] | ||
+ | |وفات = | ||
+ | |مرگ = | ||
+ | |محل شهادت = | ||
+ | |مفقود = | ||
+ | |جانباز = | ||
+ | |اسارت = | ||
+ | |نیرو = | ||
+ | |یگانهای خدمت = | ||
+ | |طول خدمت = | ||
+ | |درجه = | ||
+ | |سمتها = | ||
+ | |جنگها = | ||
+ | |نشانهای لیاقت = | ||
+ | |عملیات = | ||
+ | |فعالیتها = | ||
+ | |تحصیلات = | ||
+ | |تخصصها = | ||
+ | |شغل = | ||
+ | |خانواده = | ||
+ | }} | ||
− | زندگینامه | + | ==زندگینامه== |
− | + | فرزند موسی در بیست و چهارم آبان ماه 1341 در شهرستان آبادان متولد شد. با پشت سر گذاشتن دوران کودکی، مشغول به تحصیل در دوره ابتدایی گردید. وی تحصیلات خود را ادامه داد و پس از پایان تحصیلات، به خدمت سربازی در ارتش اعزام شد. | |
− | فرزند | + | شهید شابوتیان در دوران انقلاب در آبادان فعالیت بسیار نمود و از آنجا که عناصر ضد انقلاب در آبادان بسیار بودند، در جستجوی عناصر ضد انقلاب و شناسایی آنها بسیار کوشا بود و همچنین خانه های تیمی و گروهک ها را شناسایی و به کمک نیروهای انقلابی منهدم می کردند. |
− | + | ابراهیم جوانی پاک، بی آلایش و مهربان و از کودکی به نماز و روزه اهمیت بسیار می داد و در انجام واجبات دینی و مذهبی بسیار کوشا بود و با شروع جنگ تحمیلی بر حسب وظیفه و عقیده وافر خود به ارزش های اسلامی و انسانی، راهی جبهه های حق علیه باطل شد و با جان و دل به دفاع از میهن اسلامی خود پرداخت. | |
− | + | سرانجام آن شهید گرانقدر در تاریخ 1362/01/22 در عملیات والفجر در منطقه تپه شرهانی بر اثر اصابت گلوله به سینه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در گلزار شهدای آبادان به خاک سپرده شد. | |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | سرانجام آن شهید گرانقدر در | + | |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
+ | ==خاطرات== | ||
* خاطره از زبان همرزم شهید: | * خاطره از زبان همرزم شهید: | ||
+ | یک بار در منطقه ی درگیری با عراقی ها وضع بسیار عجیب و غریبی وجود داشت و سربازان و پاسداران فداکار هرکدام به کاری مشغول بودند. گویا جنگ خندق بر پا شده است. شهید شابوتیان، ضامن نارنجکی را کشیده و به طرف عراقی ها پرتاب کرد. بعد از مدتی که خبر عقب راندن عراقی ها توسط بچه ها پخش شد، به سمت جنازه های عراقی ها رفتیم و به دو سر جنازه مزدور عراقی برخوردیم و ابراهیم که برای اولین بار بود جنازه می دید، حالش دگرگون شد.<ref>سایت نویدشاهد</ref> | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references/> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۹
ابراهیم شابوتیان | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | آبادان، 1341/08/24 |
شهادت | عملیات والفجر، 1362/01/22 |
زندگینامه
فرزند موسی در بیست و چهارم آبان ماه 1341 در شهرستان آبادان متولد شد. با پشت سر گذاشتن دوران کودکی، مشغول به تحصیل در دوره ابتدایی گردید. وی تحصیلات خود را ادامه داد و پس از پایان تحصیلات، به خدمت سربازی در ارتش اعزام شد. شهید شابوتیان در دوران انقلاب در آبادان فعالیت بسیار نمود و از آنجا که عناصر ضد انقلاب در آبادان بسیار بودند، در جستجوی عناصر ضد انقلاب و شناسایی آنها بسیار کوشا بود و همچنین خانه های تیمی و گروهک ها را شناسایی و به کمک نیروهای انقلابی منهدم می کردند. ابراهیم جوانی پاک، بی آلایش و مهربان و از کودکی به نماز و روزه اهمیت بسیار می داد و در انجام واجبات دینی و مذهبی بسیار کوشا بود و با شروع جنگ تحمیلی بر حسب وظیفه و عقیده وافر خود به ارزش های اسلامی و انسانی، راهی جبهه های حق علیه باطل شد و با جان و دل به دفاع از میهن اسلامی خود پرداخت. سرانجام آن شهید گرانقدر در تاریخ 1362/01/22 در عملیات والفجر در منطقه تپه شرهانی بر اثر اصابت گلوله به سینه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در گلزار شهدای آبادان به خاک سپرده شد.
خاطرات
- خاطره از زبان همرزم شهید:
یک بار در منطقه ی درگیری با عراقی ها وضع بسیار عجیب و غریبی وجود داشت و سربازان و پاسداران فداکار هرکدام به کاری مشغول بودند. گویا جنگ خندق بر پا شده است. شهید شابوتیان، ضامن نارنجکی را کشیده و به طرف عراقی ها پرتاب کرد. بعد از مدتی که خبر عقب راندن عراقی ها توسط بچه ها پخش شد، به سمت جنازه های عراقی ها رفتیم و به دو سر جنازه مزدور عراقی برخوردیم و ابراهیم که برای اولین بار بود جنازه می دید، حالش دگرگون شد.[۱]
پانویس
- ↑ سایت نویدشاهد