شهید محمد رحیم کارگر: تفاوت بین نسخهها
Raesipoor98 (بحث | مشارکتها) |
|||
(۴ نسخههای متوسط توسط ۴ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | |
− | + | |نام فرد = محمدرحیم کارگر | |
− | + | |تصویر =شهید محمدرحیم کارگر.jpg | |
− | + | |توضیح تصویر = | |
− | نام پدر : | + | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی |
+ | |شهرت = | ||
+ | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | ||
+ | |تولد =[[چناران]] | ||
+ | |شهادت = [[1366/03/13]] | ||
+ | |وفات = | ||
+ | |مرگ = | ||
+ | |محل دفن =[[بهشت زینب]] | ||
+ | |مفقود = | ||
+ | |جانباز = | ||
+ | |اسارت = | ||
+ | |نیرو = | ||
+ | |یگانهای خدمت = | ||
+ | |طول خدمت = | ||
+ | |درجه = | ||
+ | |سمتها =[[رزمنده]] | ||
+ | |جنگها = [[جنگ ایران و عراق]] | ||
+ | |نشانهای لیاقت = | ||
+ | |عملیات = | ||
+ | |فعالیتها = | ||
+ | |تحصیلات =نامشخص | ||
+ | |تخصصها = | ||
+ | |شغل = کارگر | ||
+ | |خانواده = نام پدر:علینقی | ||
+ | }} | ||
+ | کد شهید: 6615570 | ||
+ | |||
+ | نام : محمدرحیم | ||
− | + | نام خانوادگی : کارگر | |
− | شغل : کارگر | + | |
+ | نام پدر : علینقی | ||
+ | |||
+ | محل تولد : چناران | ||
+ | |||
+ | تاریخ شهادت : 1366/03/13 | ||
+ | |||
+ | تحصیلات : نامشخص | ||
+ | |||
+ | شغل : کارگر | ||
+ | |||
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. | گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. | ||
− | نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | + | |
+ | نوع عضویت : سایر شهدا | ||
+ | |||
+ | مسئولیت : رزمنده | ||
+ | |||
گلزار : بهشتزینب | گلزار : بهشتزینب | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | در ایام ماه مبارک [[رمضان]] بود در شرایطی قرار داشتیم که به ما گفتند : چون وضعیت ما مشخص نیست ونمی توانند قصد کنند پس [[روزه]] نگیرید .در آسایشگاه ما 10 و12 نفر بودیم هیچ کدام روزه نمی گرفتند در این چند روز که آنجا بودیم تنها کسی که آنجا روزه دار بود همین محمد رحیم بود با توجه به اینکه اصلا" نباید روزه می گرفت هر وقت به او می گفتیم روزه نگیر او می گفت : حالا که حالم خوب است پس روزه می گیرم . | + | ==خاطرات== |
− | + | ||
+ | * موضوع: عشق به جهاد | ||
+ | |||
+ | خاطره ای که از ایشان دارم یکبار که برای اعزام به [[جبهه]] به کارخانه آمدم تا از ایشان خداحافظی کنم او رو به من کرد و گفت: چرا من را خبر نکردی تامن هم ثبت نام کنم وبا هم برویم من به ایشان گفتم: شما متأهل هستید وبه خانواده تان برسید بهتر است وضروری تر این است که شما در جوار خانواده تان باشید ولی او اصرار زیادی داشت بعد که من از او خداحافظی کردم وبه طرف پادگان جهت اعزام حرکت کردم ودر پادگان وسایل مورد نظر نیاز خودم را تحویل گرفتم که در این لحظه محمد را دیدم که آمده تا وسایل مورد نیاز را تحویل بگیرد برای من باعث تعجب بود که او چگونه در همین چند ساعت توانست ثبت نام وخداحافظی کرده وجهت اعزام به جبهه به پادگان آمده. راوی هادی نجیب | ||
+ | |||
+ | * موضوع: روزه | ||
+ | |||
+ | در ایام ماه مبارک [[رمضان]] بود در شرایطی قرار داشتیم که به ما گفتند : چون وضعیت ما مشخص نیست ونمی توانند قصد کنند پس [[روزه]] نگیرید. در آسایشگاه ما 10 و12 نفر بودیم هیچ کدام روزه نمی گرفتند در این چند روز که آنجا بودیم تنها کسی که آنجا روزه دار بود همین محمد رحیم بود با توجه به اینکه اصلا" نباید روزه می گرفت هر وقت به او می گفتیم روزه نگیر او می گفت: حالا که حالم خوب است پس روزه می گیرم. راوی هادی نجیب | ||
+ | |||
+ | <ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17075 سایت یاران رضا]</ref> | ||
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references /> | ||
+ | ==رده== | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض:محمد رحیم کارگر}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان خراسان رضوی]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان چناران]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۴۲
محمدرحیم کارگر | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | چناران |
شهادت | 1366/03/13 |
محل دفن | بهشت زینب |
سمتها | رزمنده |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
تحصیلات | نامشخص |
شغل | کارگر |
خانواده | نام پدر:علینقی |
کد شهید: 6615570
نام : محمدرحیم
نام خانوادگی : کارگر
نام پدر : علینقی
محل تولد : چناران
تاریخ شهادت : 1366/03/13
تحصیلات : نامشخص
شغل : کارگر
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است.
نوع عضویت : سایر شهدا
مسئولیت : رزمنده
گلزار : بهشتزینب
خاطرات
- موضوع: عشق به جهاد
خاطره ای که از ایشان دارم یکبار که برای اعزام به جبهه به کارخانه آمدم تا از ایشان خداحافظی کنم او رو به من کرد و گفت: چرا من را خبر نکردی تامن هم ثبت نام کنم وبا هم برویم من به ایشان گفتم: شما متأهل هستید وبه خانواده تان برسید بهتر است وضروری تر این است که شما در جوار خانواده تان باشید ولی او اصرار زیادی داشت بعد که من از او خداحافظی کردم وبه طرف پادگان جهت اعزام حرکت کردم ودر پادگان وسایل مورد نظر نیاز خودم را تحویل گرفتم که در این لحظه محمد را دیدم که آمده تا وسایل مورد نیاز را تحویل بگیرد برای من باعث تعجب بود که او چگونه در همین چند ساعت توانست ثبت نام وخداحافظی کرده وجهت اعزام به جبهه به پادگان آمده. راوی هادی نجیب
- موضوع: روزه
در ایام ماه مبارک رمضان بود در شرایطی قرار داشتیم که به ما گفتند : چون وضعیت ما مشخص نیست ونمی توانند قصد کنند پس روزه نگیرید. در آسایشگاه ما 10 و12 نفر بودیم هیچ کدام روزه نمی گرفتند در این چند روز که آنجا بودیم تنها کسی که آنجا روزه دار بود همین محمد رحیم بود با توجه به اینکه اصلا" نباید روزه می گرفت هر وقت به او می گفتیم روزه نگیر او می گفت: حالا که حالم خوب است پس روزه می گیرم. راوی هادی نجیب